Xiaulo Guauo ، که در چین و لندن زندگی می کند ، بیش از بیست عنوان و کارگردان فیلم در ژانرهای مختلف چین و انگلیسی شناخته شده است. از جمله دستاوردهای سینمایی وی ، پلنگ طلایی جشنواره لوکارنو است. قبلاً به فیلمسازان کلر دنی و جیم جاروش اعطا شده بودند.
طبق گفته IBNA ، گوائو امسال دو کتاب منتشر می کند: یک نسخه نرم از حافظه او به نام “My Histing: Sea Sali روایت” (1) و یک رمان جدید “Me Ishmaelle” ، رمان جدیدی که “Mobydic” را تعریف می کند.
چه چیزی شما را ترغیب به بازآفرینی رمان کلاسیک Herman Melville خود می کند؟
در طول اقامت من در نیویورک ، هنگامی که من یک سال در آن شهر قدم زدم و در دانشگاه کلمبیا تدریس می کردم و خاطرات خود را به عنوان “رادیکال” می نویسم (1) ، این پروژه یک تجربه فلسفی بود. بیشتر جمعیت جهان آسیا – 5 ٪ از جمعیت جهان – و همیشه هر رمان را برای خودم می نویسم ، می پرسم که چگونه یک شخص غیر غربی و فقدان تاریخ مذهبی کتاب می تواند با سنت ادبیات غربی تعامل داشته باشد. کلمه “دنیای مسیحیت” بارها در موبیدیک تکرار می شود. اگر او هرگز این مفهوم را نمی دانست ، من به آنچه اتفاق افتاده فکر می کردم. در عوض ، اگر کلمه “تائوئیسم” بیاید ، آیا داستان باقی می ماند؟
من از یک درخت در محله خود الهام می گیرم و خودم را باغبان چریکی می نامم. این سؤال بود که آیا من نمی توانم فلسفه قدیمی آسیای شرقی را به دیدگاه آمریکا برسانم؟ نوعی خرابکاری چریکی. من می خواستم تمام دنیا در آن کشتی قرار بگیرند. من توانستم بین کاپیتان سیاه جنگ داخلی آمریکا و یک ملوان تائوئیست چینی سخنرانی کنم.
دلیل انتخاب “اسمالا” به جای “اسماعیل” در رمان جدید شما چیست؟
داستان دختران کلاس که در طول فقر در طول ویکتوریا کار می کردند برای من بسیار مؤثر بود. الهام من وضعیت آن جین تورنتون بود که به عنوان یک جوان با کاپیتان نیویورک ملاقات کرد. این دختران با اشتیاق زندگی بهتری می پوشیدند ، لباس کابینت می پوشیدند ، موهای خود را تکان می دادند و به کشتی می رفتند. این روایات تاکنون مرا مجذوب خود کرده است ، من تقریباً به خاطر سفر دریایی به یاد آوردم: می خواستم سفری را از اسماعال به اسماعیل و دوباره به اسماله بگویم.
از نظر محتوا ، این کتاب عمداً مخرب است. اما از نظر سبک ، از کارهای قبلی شما سنتی تر به نظر می رسد. دلیل این امر چیست؟
پس از نوشتن گفتار عاشقانه (من نامزد دریافت جایزه Goldsmith شدم) دیگر نیازی به ادامه نوشتن احساس نکردم. نوعی اشباع و اشباع ادبیات معاصر و افراط گرایان بدون میوه بر من غلبه می کنند. من نیازی به مصرف “داستان” ندارم. بیش از هر چیزی که باید با واقعیت بحث کنم ؛ یعنی بیشتر فکر کردن ، نوشتن و پرداختن به موضوعات ، نه سیاسی ، فلسفی و شاعرانه. نوشتن کمتر برای نوشتن قوی تر. اما این بار ، شخصیت های این کتاب فوق العاده من را با او گرفتند. من باید برای اولین بار این را بپذیرم. یک بار دیگر ، من به قدرت اعتیاد داستان برگشتم … ظاهراً علاقه ما به افسانه یک بیماری انسانی است.
آیا اولین تجربه خواندن Mobydic را به خاطر دارید؟
من برای اولین بار این رمان را در دانشگاه (در چین) مطالعه کردم. به زبان چینی ، زبان و کتاب مقدس شکسپیر کاملاً انتزاعی و بی معنی می شود. خیلی سخت است که خواننده بالاخره می خواند. خواندن بخش مفصلی از نهنگ ، که بسیاری از خوانندگان در نیویورک را برای دومین بار به ویژه انگلیسی به چالش کشید ، برای من دشوار بود. این سبک نوشتن متعلق به دوره قبل از ویکی پدیا است. امروزه هیچ کس این رمان را نمی نویسد. با این حال ، ملویل اطلاعات زیادی را گردآوری کرد. من شخصاً تصمیم گرفتم که در وهله اول مطالب بادبان را بخوانم. تراژدی کشتی SUSS (ملوانانی که پس از غرق شدن مجبور به خوردن یکدیگر بودند) ، و فکر می کنم یادداشت های نخست وزیر اوون چیس از خواندن تحقیقات ده روزه Mobydic مؤثرتر بود.
حقیقت چیست؟
این سوال برای نویسنده بدون کلمه یک مسئله مهم نیست. بیشتر کلمات -از نویسندگان -پیشرو هر چند سال یکسان داستانهای ثابت را می نویسند. اما من خودم را به عنوان نویسنده نمی بینم. من به یک ایده فکر می کنم و با آن بازی می کنم: گاهی اوقات من یک فیلم می سازم و می بینم که ایده نثر یا یک حافظه یا متن شاعرانه است. در واقع ، همه چیز با یک ایده برای من شروع می شود. بیشتر مطالعات قبلی من به زندگی شخصی من نزدیک بود ، زیرا وقتی به غرب آمدم (1) ناگهان احساس کردم یک دختر جوان هستم و یک جوان طولانی داشتم که خودم را به عنوان یک زن در اروپا کشف کردم. وقتی پنجاه ساله بودم ، متوجه شدم که هرگز به عمق آن وارد تاریخ نشده ام. تغییرات انسانی: تولستوی ، سوسیس و گوشت روسی پس از خوردن گیاهخواری پنجاه ساله! سالنامه Anglo -exon و خواندن زوج ها برای نوشتن مبارزه من در تاریخ برخی از روند آموزش خودم در مورد پویایی قدرت در هزار سال گذشته بود و این تجربه اعتماد به نفس لازم را برای پروژه Mobydic به من داد.
این روزها کدام مشاغل را می خوانید؟
در دو هفته گذشته ، هر شب قبل از خواب ، کلمات غنی و غزل های خنک تر را خوانده ام. من سالها به دلیل شعر “کوبلا خان” به کولرج آمده ام. یک نویسنده غربی در مورد آسیا می نویسد ، بلافاصله به مردم احساس بخشش و باز بودن می بخشد. “بله ، متشکرم! من به شرق اشاره کردم ؛ اکنون کار شما را برای یافتن علت خوانده ام.” هر شب احساس می کنم هنگام خواندن کولر یک برش رویایی دارم. با این حال ، کلمات بسیار منطقی تر و ساختاری هستند.
آخرین کتابی که به کسی اهدا کردید چه بود؟
TS از خانواده Derobervilleکار توماس هاردی یکی از معتبرترین شخصیت های زن در رمان انگلیس است. DHC سالها مجذوب آن شد. من لارنس بودم. من برای کشف منشأ نثر به هاردی بازگشتم و دیدم که واقعاً عالی است. همان هفته ، کتاب زن ستوان فرانسوی من همچنین جان فولز را به کسی دادم. من همیشه سه نسخه از این رمان در خانه خود داشتم تا دم من باشد ، زیرا او را خیلی دوست دارم. بعد از بازدید از لیم ریجیج (جایی که داستان اتفاق افتاد) ، این کتاب را دوباره خواندم. ای کاش ما هنوز به این سبک رمان می نوشتیم. در مواردی که تأمل و روایت فقط روایت نیستند.
ارسال پاسخ