به گزارش آنلاین، پرویز پرستویی در یادداشتی به روزنامه شرق نوشت: درگذشت استاد بهرام بیضایی را به جامعه فرهنگ و هنر کشورم و همه عزیزان تسلیت عرض می کنم. از دست دادن ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و کیومرث پوراحمد مایه تاسف است، اما اگر این استادان آنجا بودند، اعتراف می کردند که آقای بیضایی در راس هرم نوابغ سینما و تئاتر قرار دارد. او بدون شک استاد سینما و تئاتر ایران بود. این روزها خیلی سریع به مردم لقب استادی می دهند، اما آقای بیضایی استاد بی بدیل سینما و تئاتر بود و چندین نسل مستقیم یا غیرمستقیم شاگرد ایشان بودند. پژوهش او درباره تعزیه و ادبیات نمایشی در ایران بی نظیر است و بی شک همه فارغ التحصیلان سینما و تئاتر به کتاب های استاد بیضایی پناه می برند. در دهه 50 زمانی که ما روی برنامه کار می کردیم، آقای بیضایی با سخاوت تمام برنامه های ما را تماشا می کرد. در سال 1356-1357 یکی از شاگردان استاد بیضایی قصد ساخت یک نمایش را داشت و ما را برای شرکت در آن نمایش دعوت کرد.
در واقع فردی که قرار بود در این نمایش کار کند معلم ما در نازی آباد بود و ما بازیگر این نمایش بودیم و آقای بیضایی برای تماشای این نمایش آمده بود. نمایش “میلاد” به نویسندگی و کارگردانی علاءالدین رحیمی. آقای بیضایی پس از دیدن این نمایش اظهار داشت حیف شد این نمایش در سطح پایان نامه باقی ماند و به ما توصیه کرد که آن را به صورت عمومی اجرا کنیم و این اجرا را در سالن مولوی که سینمای قدیمی کاپری (سینما بهمن فعلی) با صف تماشاگران ملاقات می کند به صورت عمومی اجرا کردیم و به توصیه آقای بیضایی این اجرا را به صورت عمومی اجرا کردیم. همچنین آقای بیضایی همیشه برای تماشای کار ما می آمدند و از من برای بازی در درام به نام ندبه دعوت می کردند و نمی دانید چقدر از این پیشنهاد هیجان زده شدم و باورم نمی شد که آقای بیضایی از من خواسته باشد که در نمایش خود بازی کنم. زمانی که مهین دیهیم و سایر دانشجویان استاد در آن اجرا حضور داشتند، من جوان ترین هنرمند آماتور تئاتر بودم. ما دو ماه روی این نمایش کار کردیم و متاسفانه محقق نشد. شاید در آن زمان بهرام بیضایی به ما می گفت که نمایش آن طور که می خواهد پیش نمی رود، اما شاید متوقف شد و این نمایش نیز مانند سایر کارهایش توقیف شد. نمایش شگفت انگیزی بود و هر کسی که نمایشنامه را بخواند متوجه می شود که در مورد چه چیزی صحبت می کنم. یکی دو بار پیشنهاد بازی در فیلمی از استاد بیضایی به من شد که متاسفانه نشد و همیشه شاگرد آزاد شنوا بودم. نمی گویم چون دانشگاه نرفتم شاگرد او بودم، اما همیشه از کسانی بودم که هر جا معلم کلاسی بود می توانستم سر کلاس بروم. هیچ نمایشی در حال کار استاد بیضایی نیست که من ندیده باشم. او یک فیلم ساخت و من آن را ندیدم. در ضمن کسانی که با استاد بیضایی کار می کردند بر من اولویت داشتند و نمی توانستم بیشتر از این در کارهای استاد شرکت کنم. اما خوشبختانه ارتباطی وجود داشت و توصیه هایی از او شنیدم که همیشه در ذهن من طنین انداز بوده است.
امیدوارم کسانی که افتخار حضور در آثار استاد را دارند به فکر آبروی بیضایی بیگ باشند و کاری انجام ندهند. من دو بار به آمریکا سفر کردم و زمانی که برای اولین بار به آمریکا آمدم تمام تلاشم این بود که آقای بیضایی را ببینم و افتخار حضور در کنار ایشان را داشتم. آخرین باری که آقای بیضایی را با خانم شمسایی در آمریکا دیدم، به ایشان گفتم: شما هر جا که باشید موثر هستید، اما چرا در ایران نیستید و کار نمی کنید؟ یه جمله گفت که حرفم رو ول کرد. گفت: تضمین می کنی که برای کار به ایران بیایم؟ و من گفتم: “نه، من نمی توانم آن را تضمین کنم.” مدام جلوی کارش را می گرفتند و مانع فعالیتش می شدند. شر به این مرد بزرگ و تأثیرگذارترین قطعه فرهنگی ما وارد شد.
وقتی صحبت ما تمام شد و او خداحافظی کرد، ایستادم و رفتن او را تماشا کردم. او در میان جمعیتی که در پیاده رو راه می رفتند ناپدید شد و من با خود گفتم: این یعنی رهگذران می دانند که چه جواهراتی در کنارشان است و باید در میان غریبه ها گم شوند؟ چرا بهرام بیضایی نباید در کشور خودش باشد؟» من معتقدم هنرمند با تمام وجود و احساس در عرصه هنر وجود دارد و معتقدم هنرمند سرطان نمیگیرد، کلیههایش از کار نمیافتد، مغزش از کار نمیافتد، اگر به او رسیدگی شود و عرصه برایش شلوغ نشود، همه این بیماریها ناشی از استرس و تنشهای روحی و روانی است که فکر میکنم شرایط روحی و روانی برای هنرمند مناسب است. years. Because we enjoy the work. We should be fine and let us work. We are alive with people and audience. With the departure of Mr. Bayzaei, it can be said that the light of art in this country was turned off. In all these years, we caused some artists to die in solitude. How many years did Mr. Taqvai live at home? Killing takes many forms. What did we do with these elders? I hope that these people are a blow to us, for ما باید به احترام بیضایی عزای عمومی اعلام کنیم.
59243
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین






ارسال پاسخ