این هفته باید بندر سند نامیده شود. این به یک غم و اندوه عزاداری بی پایان که هر روز روی شانه های ایران و نمونه کارها آن نشسته است ، اضافه می شود.
بالا: این هفته باید بندر سند نامیده شود. این به یک غم و اندوه عزاداری بی پایان که هر روز روی شانه های ایران و نمونه کارها آن نشسته است ، اضافه می شود. در میان همه وقایع کوچک و بزرگ حادثه بندر ، نام علی و افسانه تیما بیشتر از دیگران شنیده می شد. آنها فقط 10 روز متحد شده بودند و انفجار لعنتی بیش از دهمین روز زندگی آنها اجازه نمی داد.
زاهرا کشواری در روزنامه ایرانی نوشت: ما هر چهار روز یکبار از خود بین ترس و امید می پرسیم. مگر اینکه چند بار زندگی کنیم ، همه در حال مرگ هستیم. همانطور که شاعر هسیین غیاسی گفت ، “ما وارث بسیاری از درد هستیم.” که این تعداد از دست ما بیرون می آید. ما با دختری نوشتیم که “انفجار بندر Bacaim” نوشت. و او خدا را در آسمان صدا کرد ، ما هزاران بار درگذشتیم و زندگی کردیم. سپس وقتی می خوانیم ، “علی تیما فقط یک داماد بود” ؛ افسانه تیما به طور دائم سفر کرد. هزار بار فرو ریختیم. اکنون صدای بندر زنان را برای علی تیما می شنویم و خودمان را خرد می کنیم! زنان هنوز هم می توانند عروسی علی باشند. شخصی نوشت ، “وای ، خواهر علی تیما التماس می کرد که برای برادرم دعا کند.” ما با خبر مرگ دختر علی گریه کردیم. ما بندر عباس را چه می کنیم؟ غم و اندوه او ، غم و اندوه. آیا نرخ خانواده به این نزدیکتر است؟ هربار که در لیست افراد خالی که به یک نام می روند ، که دیگر نمی آیند و به طور دائم در قلب مردم خود مجروح می شدند ، زخمی می شدیم. ما در وحشتناک ترین داستان جهان گیر کرده ایم.
در اینجا ، چند خانواده با هر شخصی که سقوط کرد و همه کسانی که مرده بودند جان باختند. آیا کسی تعداد چشم ها را به دریا می شمرد؟ آیا کسی می داند که بعد از بندر شهید رجا به دریا نگاه می کند و دیگر چیزی در مورد زندگی نمی فهمد؟ اینها به آمار نمی آیند. جیب های ما به عنوان سرزمینی از دریای مازندران تا خلیج بصره چقدر است؟ چقدر برای خاموش کردن بندر عباس خریداری می کنیم؟
رضا سیم ، روزنامه نگار ، در غم و اندوه از دست دادن علی ، افسانه ای و دیگران که در بندر درگذشت ، می نویسد. شنبه همیشه شروع روز بود ، نه زمان پرواز … روز شروع ، به پایان نرسید … این هدف به پایان نرسیده است ، همه عزاداری ، همه درد … تکمیل غم و اندوه آتش و جهان. من به چهره های فردی آنها نگاه می کنم و فکر می کنم آنها صبح شنبه چه فکر می کنند … چه رویا؟ امیدوارم فردا؟ من به این عکسها نگاه می کنم و این فاجعه را به خاطر می آورم که تعداد افراد را برای به دست آوردن تعداد افراد بدون شمارش جاه طلبی ها و خواسته ها در زیر آوار به دست می آورد. از هر فاجعه ، تعدد کشته می شود و ضربان قلب زیادی وجود دارد و هیچ چیز دیگری وجود ندارد. البته هیچ چیز وابسته به حمله به خانواده های مرده برای تجربه دقایقی از غم و اندوه نیست. به خصوص مادران با داستان تخریب بعداً. من به هر یک از این چهره ها ، در اعماق او ، مانند صدای چاووشی نگاه می کنم: به مادر نگاه کنید ، به مادر نگاه کنید ، در زمستان به مادر نگاه کنید. مثل موهای خود به موهای من نگاه کن!
کاربران چه گفتند؟
جودی نوشت: افسانه علی و تیما تنها ده روز از ازدواج خود گذشت ، به عنوان مثال ، اوکراین ، مریم و رامین متروپول ، کشتی سانچی و …
Alireza: من نمی فهمم که چرا این زوج باید از این جهان دور باشند؟ سرنوشت چیست! او نمی داند چه بگوید.
و ری: وای ، این داستان علی و افسانه بود. من یک کتاب برای این فاجعه دارم. من هنوز نمی توانم باور کنم ..
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ