معیار جذب و دفع افراد در دوره پس از جنگ چیست؟ محسن میردامادی ، یک فعال سیاسی اصلاح طلب ، به این سؤال پاسخ می دهد.
به گفته اتتماد ، میردامادی معتقد است که استخدام و معیار فشار باید در دوره جنگ به ایران وفادار باشد. با این حال ، بسیاری از افراد طرفدار و طرفدار -که منافع ملی ایران را قربانی می کنند ، به جز دایره وفاداری به ایران و به طور طبیعی دایره تصمیمات اساسی را ترک می کنند.
میردامادی در حال خواندن دوباره جنگ میهن پرستانه 6 روزه ، ریشه های این درگیری ، این و دستاوردها و خسارت های ایران است. براساس این فعالیت سیاسی ، مهمترین دستور کار دولت سیزدهم ، تقویت مجدد جنگ علیه وحدت ملی ایرانیان است که باید از طریق دیپلماسی حاصل شود.
این جنگ شش روزه در کشوری قرار گرفت که ایران و ایالات متحده مخالف مذاکرات مهم بودند. شاید از این نظر ، جنگ ایران بیشتر تعجب آور بود. درباره ریشه های این درگیری چه می دانید؟
ریشه های جنگ 2 تا 5 سال است. هنگامی که دولت شاه ، که روابط نزدیکی با اسرائیل داشت ، سرنگون شد ، رژیم تهدیدی جدی برای انقلاب ایران احساس کرد. وزیر امور خارجه اسرائیل ، موشه دایانا با بیانیه ای بسیار مشهور گفت: “زمین لرزه ای در ایران به اسرائیل خواهد رسید”. از آغاز انقلاب ، اسرائیل چنین خطری را از ایران احساس کرد.
بیست سال پیش ، این احساس شدیدتر شد زیرا نیروهای نزدیک به ایران در نزدیکی مرزهای اسرائیل و در قلمرو رژیم بودند. نیروهایی مانند حماس در غزه و حزب الله در لبنان این درگیری را تشدید کردند.
در این شرایط ، اسرائیل چندین دهه است که خواستار درگیری نظامی با ایران است ، اما به دلیل اینکه نمی تواند اهدافی را که هدف آن همراهی با ایالات متحده است برآورده کند. دولت های ایالات متحده در زمان های مختلف موافق نبودند ، اما رفتار نظامی اسرائیل را قبول نکردند.
جورج دبلیو بوش ، رئیس جمهور ، در مصاحبه ای گفت: “اسرائیلی ها دو بار سعی در حمله به ایران کرده اند.” “روسای جمهور بعدی ایالات متحده در این درگیری نظامی شرکت نکردند. با این حال ، در عصر جدید ، درگیری های غزه ، وقایع در لبنان برای حزب الله ، سقوط بشار الصاد در سوریه ، و از همه مهمتر احیای ترامپ در آمریکا ، نتانیاهو توانست ترامپ را متقاعد کند که به ایران حمله کند.
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ایالات متحده ، اسرائیل بیشتر آمریکایی ها را دیکته کرد. در همین حال ، ترامپ با شعار صلح و جنگ رای مردم آمریکا را به دست آورد. در اولین قدم ها ، او با ایران توافق کرد. با این حال ، بنی اسرائیلی توانستند ترامپ را با خود همراه کنند.
وضعیت مثبتی که اسرائیلی ها در دهه های گذشته هرگز تجربه نکرده اند ، ایجاد شده است. اول از همه ، نگرانی های امنیتی پیرامون آنها کاهش یافته است ، و سپس رئیس جمهور ایالات متحده چراغ سبز برای مقابله با ایران با اسرائیل نشان داد.
هر فرآیند با موفقیت و صدمات همراه است. مهمترین دستاوردها ، خسارات و ضعف های ایران در این جنگ میهن پرستانه چیست؟
مهمترین نقطه ضعف ما نیز نقش فعال مأمورین نفوذ اسرائیل و جاسوسان در کشور بود که منجر به تعداد قابل توجهی از فرماندهان نظامی با تجربه جنگ شش ساله با عراق شد. تعداد قابل توجهی از دانشمندان هسته ای ایران نیز ترور شدند.
با این حال ، نکته قدرتمند درگیری ، بازسازی و احیای سازمان هنرهای رزمی بلافاصله پس از اولین شوک بود. این روند بلافاصله خلاء را پر کرد و نیروهای مسلح ما مطابق با اسرائیل پاسخ دادند. با حملات موشکی ایران ، جنگ به تدریج به تعادل رسید. این موفقیت بسیار مهم بود ، شاید احتمال تحمل چنین سکته هایی در ساعات اولیه جنگ و سپس فعال کردن سریع سازمان جنگ و پاسخ به حملات اساسی. موفقیت مهم دیگر تقویت همبستگی ملی و میهن پرستی مردم ایران بود.
در نظرسنجی های پس از جنگ ، حمایت دولت بیش از سه بار قبل از حمله افزایش یافته است. در این جنگ اسرائیل ، جنگ اسرائیل این توهم را داشت که مردم به دلیل مشکلات و انتقادات خود ، آنها را با چنین حمله ای همراهی می کنند! ادعاهای عالی نتانیاهو در اوایل جنگ به نقش سریع تبدیل شد.
البته ، من فکر می کنم برخی از گروه ها مانند ریاکارانه در چنین توهم شرکت داشتند. از یک طرف ، توهم همبستگی ملی اسرائیلی ها و ایران همه را از همه جلوگیری می کرد. این اتحاد همچنین منجر به موفقیت نیروهای مسلح در دفاع از کشور شد.
علاوه بر درگیری بین ایران و اسرائیل ، مخالفان و برخی از رسانه های ایرانی در خارج از کشور بازخورد منفی زیادی در مورد افکار عمومی ایران دریافت کردند. افراد گاهی اوقات رفتار برخی از طیف های مخالف را با فعالیت MKO در دهه 1980 مقایسه می کردند. به نظر شما چطور؟
ما تجربه همکاری با دشمن را در جنگ ایران -عراق در مورد برخی از گروه ها و عوامل داخلی داشتیم. این یک شاخه اطلاعاتی از عراق شد و مرکزیت های خود را به عراق منتقل کرد. آنها در جنگ علیه کشور با عراق همکاری کردند. سرانجام ، به دلیل این همکاری ، ضربات جدی رخ داد. در این دوره ، برخی از افراد و گروه ها به تبلیغ اسرائیل تبدیل شدند ، اما من فکر می کنم در ایران و همبستگی ملی ایران در ایران گروه های مخالف را به سمت مردم سوق داد.
اهداف اسرائیل و حمله ایالات متحده به ایران چه بود و چقدر به اهداف خود دست یافتند؟
در این جنگ ، اسرائیل و اهداف ایالات متحده یکسان نبودند. بنی اسرائیلی ها با محاسبات دروغین خود چند مشکل داشتند. اول ، او یک معالجه نظامی و معلول دستگاه نظامی ایران بود. در مرحله بعدی آنها سعی کردند سیستم قدرت ایران را تغییر دهند ، من فکر می کنم هدف نهایی اسرائیل تقسیم ایران به کشورهای کوچکتر است. زیرا در هر شرایطی می دانند که ایران یک کشور قوی در منطقه خواهد بود. آنها با خواسته های خود به این کشور قدرتمند فکر نمی کنند. به همین دلیل ، تجزیه ایران در نهایت اهداف نهایی اسرائیل است.
با این حال ، اسرائیل تمام اهداف خود را شکست داد. البته ما مورد اصابت گلوله قرار گرفتیم ، اما سازمان نظامی ما به اسرائیل برخورد کرد. اهداف ایالات متحده برای جلوگیری از هسته ای ایران بود. به دلیل تجربیات گذشته خود در منطقه ، او به سایر اهداف اسرائیل مربوط نمی شد.
پس از رفتار مردم در جنگ 6 روزه ، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که سیستم های حاکمیتی دستور پاسخگویی به دوستی و هماهنگی مردم است ، در حالی که برخی حتی در مورد ضرورت الگوی تغییر در سیستم حاکمیت صحبت می کنند. به نظر شما چگونه حاکمیت در دوره پس از جنگ می تواند به هارمونی ، مشارکت و وحدت پاسخ دهد؟
رفتار مردم ایران در جنگ 6 روزه. او مجذوب جهان شد. من معتقدم که شاید اگر دولت به گونه ای عمل کند که اکثریت ایرانی ها را تأمین کند ، دشمن چنین مردی نخواهد بود و حمله نمی کند. اگر دشمن قبلاً می دانست که افراد یکپارچه از کشور و یکپارچگی سرزمینی خود دفاع می کنند ، این اشتباه استراتژیک را انجام نمی داد.
انتخابات با مشارکت کمتر از 5 ٪ ، همه زنگ های خطر را برای سیستم حاکمیت زنگ زد ، اما توجه نکرد. اگر ایران دوره ای از اصلاحات داشته باشد ، بیش از 5 ٪ از ایرانیان از نظر امنیت قدرت بیشتری به ایران می دهند و ایران تضمین می شود. با این حال ، مورد توجه قرار نگرفت و مردم از صحنه بیرون آمدند. دولت باید پس از رفتار مردم به تصمیمات خود تجدید نظر کند. این باید مردم را نگران کند و به آینده امیدوار باشد و در سایت های مختلف از جمله گزینه ها ظاهر شلوار بیشتری داشته باشد.
پس از جنگ 6 روزه ، حاکمیت و وفاداری ایران به ایران باید پایه و اساس استخدام و فشار باشد. ایرانیان ، یکپارچگی منطقه ای ایران ، استقلال و تقابل ایران با حمله خارجی ایران اصل کشور و سیستم است. حاکمیت باید آنها را در خط مقدم کار خود قرار دهد. اگر این کار انجام شود ، ما هرگونه حمله خارجی و اقدامات مشابه را تضمین خواهیم کرد و کشور می تواند تا حد زیادی بی خطر باشد. در این حالت ، ایده حمله خارجی باعث می شود دشمنان غیر ضروری شود.
مسئله بعدی این است که چگونه آنها به مردم قضاوت و اعتماد خواهند کرد. دولت ، انتخابات ، انتخابات ، استفاده از قدرت در دستگاه های مختلف و غیره. او در صحنه های مختلف مانند. این خطاها باید تغییر کنند. مردم باید در کشور و سیستم احساس کنند. پس از جنگ ، درمان مردم باید با پیش از جنگ برای شرکت در زمینه های مختلف متفاوت باشد.
به هیچ وجه ، موارد دیگری که با همبستگی مردم سازگار نیست ، رسانه های ملی کشور هستند که بسیار عقب مانده از تحولات کشور است. در حقیقت ، همه ملل و منشأ قومی ، گروه ها ، جریان ها و غیره. رسانه های ملی ، که باید منعکس کنند ، یک ایده اقلیت و اقلیت است که هیچ ارتباطی با خواسته های اکثریت مردم و میهن پرستی ایرانیان ندارد. این یک وضعیت ناگوار است که در آن اشتباهات قبلی در IRIB پس از جنگ شش روزه دنبال شد.
پیروان اخیراً فشار و حمله زیادی را به دولت ایران و مذاکره کنندگان آغاز کرده اند. چگونه می توان چنین فعالیت های رادیکال را تفسیر کرد؟ به نظر شما جهت تحولات منطقه ای و بین المللی برای ایران چیست؟ آیا توافق وجود دارد یا دوباره؟
چه کاری باید انجام شود ، مهمترین عامل برای در نظر گرفتن شرایط جدید جلوگیری از تکرار جنگ است. البته تمام قسمت های این تعهد برای ایران در دسترس نیست ، اما عملکرد ایران ممکن است مهم باشد. شاید در گذشته ، اگر بهتر عمل می کردیم ، می توانستیم از جنگ آخر جلوگیری کنیم.
با این حال ، برای آینده ، از یک سو ، ما باید با عوامل تعیین کننده ، به ویژه مانند ایالات متحده مذاکره کنیم و از گفتار جلوگیری کنیم ، از طرف دیگر ، اگر نیروهای مسلح ما اجرا شوند ، نیروهای ما باید آماده آماده سازی باشند. ظرفیت نظامی و دیپلماسی موازی است ، توانایی نظامی در واقع پشتیبانی مذاکرات است.
اگر مذاکرات برگزار شود و توافق نامه ای وجود داشته باشد ، توافق چیست؟
ما باید در مذاکرات به یک دیدگاه طولانی مدت حرکت کنیم. ممکن است همه مشکلات در کوتاه مدت درک نشود ، اما می توان آنها را در یک دیدگاه بلند مدت درک کرد. اولین قدم ها باید ابتدا برداشته شود و مراحل بعدی برای ایجاد توافق دائمی در دیدگاه بلند مدت انجام شود. به طور طبیعی ، افراد و گروه هایی وجود دارند که جنگ در ایران را برآورده می کنند. آنها مانند گذشته طبل جنگ را شکستند.
آنها مخالف مذاکره و توافق هستند. این افراد و گروه ها به کشور برخورد کردند. آنها اجازه توافق را در پایان دولت آقای روحانی ، که آماده پذیرش و احیا بود ، اجازه ندادند. همین کار همین کار را کرد. او مفتخر بود که می گفت که برژام قطعی بود. ما نگذاشتیم که او را امضا کند. این فکر افراطی که راه را برای جنگ 6 روزه هموار می کند.
اگر تیپ توسط دفتر یا روسای جمهور احیا می شد ، باز کردن جبهه جنگ برای طرف مقابل دشوار خواهد بود. مانند دوره قبل ، ترامپ بریگام را ترک کرد ، اما منجر به جنگ نشد. زیرا یک مخالفت بین المللی وجود داشت. با این حال ، هواداران بیش از حد اجازه چنین اصلاحاتی را نکردند. با این حال ، امروز ، ما باید مراقب باشیم که این هواداران افراطی را با تجربیات قبلی تکرار نکنیم.
ارسال پاسخ