Jalaiipour: اگر او می دانست که روحانی رأی خواهد داد ، آنها رد صلاحیت می شوند

Jalaiipour: اگر او می دانست که روحانی رأی خواهد داد ، آنها رد صلاحیت می شوند


حمید رزا جلایپور ، فعال سیاسی اصلاح طلب در مورد استراتژی اصلاح طلب و تغییر مفهوم اصلاحات در ایران گفت. در زیر بخشی از مصاحبه با اخبار آنلاین است.

* آقای Jalaiipour! آیا مفهوم اصلاحات در ایران تغییر کرده است؟

پاسخ کوتاه این است که مفهوم اصلاحات به عنوان یک استراتژی برای تغییر ابعاد منفی جامعه همچنان ادامه دارد و تغییر نمی کند. استراتژی اصلاحات به معنای تعهد به تغییر در روشهای تدریجی و قانونی و خشونت است. اصلاحات علیه انقلابی. اما این یک سیاست اصلاح طلب نیست که تغییر کند ، بلکه اساس قدرت سیاسی اصلاح طلب است.

می توان گفت که دو جریان وجود دارد که می توانند پس از انقلاب مشاهده شوند. یک جریان باید اصلاح شود. به عبارت دیگر ، انقلاب به دست آمده و سیستم سیاسی ایجاد شده است و برای تغییر مشکلات جامعه از طریق این سیستم سیاسی و امکانات قانونی و شبکه های انتخاباتی و موقعیت ها. ما پس از انقلاب چنین قدرت اصلاحی داریم. با این حال ، در دوره اصلاحات ، این روند برای او نامگذاری شد و به عنوان جبهه اصلاحات و نیروهای سیاسی اصلاح طلب نامگذاری شد. علاوه بر این ، حتی یک حرکت اصلاحی نیز رخ داده است.

وی گفت ، علاوه بر این روند اصلاحات ، برخی از انقلاب ، برخی از انقلاب پیروز و اولین است و انقلاب محدود به ایران نیست. این نیرو می گوید درست است که جمهوری اسلامی شکل گرفته است ، اما انقلاب فراتر از ملت دولت ایران است تا زمانی که به سیستم تسلط در جهان و منطقه در اسرائیل تبدیل شود. بنابراین ، به جای حمایت از این اصلاحات قدرت ، او با انقلاب مداوم بود. داستان ادامه دارد ، نمونه مدرن همان خالص یا بنیادگرایان. ممکن است این دو و همینطور است.

با توجه به سوال شما ، می توانید بگویید که این روند اصلاحات در دوره دوم آقای خاتامی توسعه یافته است. انتخابات اول آقای خاتامی 2 ٪ از مشارکت بود و حتی کل لیست اصلاح طلبان در مجلس ششم در تهران پیروز شد. شوراهای شهرداری تأسیس شدند و پایگاه بسیار قوی داشتند. اما اکنون تغییر کرده است. درست است که هم دولت ما و هم جامعه ما در این بیست سال تغییر کرده اند. از نظر جامعه دیجیتال امروز ، شما هیچ قدرت سیاسی یا شخصیت سیاسی با یک پایگاه بسیار قدرتمند نمی بینید. نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان و نه تحول و نه پایه گسترده. ما برای درک کفهای شکننده به نظرسنجی های حرفه ای و ناوبری نیاز داریم. همه نیروهای سیاسی اکنون یک پایگاه شکننده دارند. با این حال ، نکته این است که استراتژی اصلاحات هنوز در برابر استراتژی و استراتژی تحول اصولگرایان رادیکال (دفاع از انقلاب آرام) و استراتژی سرنگونی (دفاع از جنگ خارجی و نابودی ایران) دفاع می شود. این همانند ادامه اصلاحات است.

در سال چهارم ، اصلاح طلبان با چهار نامزد انتخاب شدند. احمدی نژاد ، که رأی داد ، با 5 میلیارد درآمد ارزی در انقلاب دائمی به شدت قوی بود و متأسفانه کشور را به تصمیمات شورای امنیت نزدیک کرد. متأسفانه ، آنها کشور را به سوراخی انداختند که هنوز بیرون نیامده است. در آن زمان این یک چیز مهم بود. بنابراین انتخابات بود. همان طرفداران انقلاب دائمی نیز آقای هاشمی را رد کردند. آنها فکر نمی کردند آقای روحانی رأی دهد. اگر آنها می دانستند که این امر رد صلاحیت خواهد شد ، اما او رأی می داد. این جریان چشمگیر و انقلابی نیست ، اما در ایران زیرا به اصلاحات علاقه مند است.

بنابراین ، طی یک هفته ، این قدرت آقای روحانی و آقای روحانی رای دادند. اما وقتی این اتفاق افتاد ، دیدید که قبل از اینکه تیپ به تیپ برخورد کند ، اسرائیل در تیپ مورد حمله قرار گرفت. حتی حامیان ناب دولت روحانی را شکستند و از دولت “دست” دفاع کردند.

جالب اینجاست که دولت تأسیس شد. در این مطالعه سرانجام توافق در سیاست خارجی به دست آمد. بنابراین ، آنها گفتند که دولت یک دست است و ما امتیازات بیشتری از ایالات متحده گرفتیم و مشکلات اقتصادی کشور را بهتر از دیگران حل کردیم. آنها هیچ موفقیتی در سیاست خارجی یا سیاست داخلی نداشتند.

با این حال ، اگرچه دور اول دور دوم ، ادامه روند اصلاحات و اجماع اصلاحات نامزد در دور دوم است ، اما مردم ناراضی هستند و حق دارند ناراضی باشند. دلسوزی به این معنی است که وضعیت کشور آنقدر مهم است که ما می خواهیم بدون جنگ در حاکمیت ، مشکلات را حل کنیم تا بتوانیم افراد اولیه را ناراضی کنیم. بنابراین ، من می خواهم بگویم که جنبش اجماع همان جریان اصلاحاتی است که قبلاً دیده ایم.