فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از ادبیات تفکر بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
ای قلب من ، لب های شما درست نمک
حق را مخفی می کنم به خدا می روم
در این جواهر خالص در quds
تسبیح املاک نتیجه ای نبود
تجربه خلوص
هیچ کس طلای خالص را نمی شناسد
شما گفتید که مست هستید و دو رئیس هستید
ما به مرز قول دادیم و نه دو و نه را دیدیم
خنده
به افراد در دهان خود شک کنید
چرخ همسرم بی فایده است
من زبان تیغ چرخ فلک نیستم
زیرا دروازه بان خود را نپوشید.
آن دو قدم دورتر
توضیحات فرهنگ لغت: هیچ کلمه ای برای این غزل وجود ندارد.
نظرات عرفانی:
1- هافیز در نیش سوم ، پنجم و ششم می گوید:
اگر به اخلاص من شک دارید ، مرا امتحان کنید ، زیرا هیچ کس امتیاز طلای خالص را به عنوان یک سنگ نمی داند.
* دهان خود را مانند یک بادام زمینی خندان باز کنید و مانند شکر و شکر صحبت کنید ، در غیر این صورت مردم به دهان شما شک می کنند.
* اگر روز به حرکت خود ادامه دهد ، من چرخ را خراب می کنم ، زیرا من یک چرخ آسمان معلول و ناامید نیستم.
اکنون باید اهداف خود را تفسیر کنید.
نظر غزل:
شما سفر وفاداری دوست خود هستید. با خیال راحت سفر کنید ، سپس به شما کمک کنید تا وعده داده شده برای مدت طولانی به شما را دنبال کنید. روزی است که با افتخار مورد تقدیر قرار می گیرید. شما به خود اعتماد دارید و از هر امتحان از ماهرا خارج می شوید.
ارسال پاسخ