فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از ادبیات تفکر بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
چاقوی تیغ در چکش آن ماه
گردن
آیین دینداری. ما هم می دانیم
اما چه راه حلی
ما کمتر توسط شیخ و واعظ شناخته شده ایم
یک فنجان باد یا داستان کوتاه
من راهب گل را دوست دارم و دوست دارم
سپس توبه کنید
مهر شما از ما عکس نمی گیرد
آینه رویا از قلب اوه است
صبر گذرا و سن
یا لیت
چه چیزی Hafiz Nali به هم وصل خواهد شد
خون باید هر از گاهی خورده شود.
توضیحات فرهنگ لغت: هیچ کلمه ای برای این غزل وجود ندارد.
نظرات عرفانی:
1- هافیز می گوید بیت دوم و آخر:
* ما مسیر دینداری را به خوبی می شناسیم ، اما با طول نادرست که اجازه دینداری نمی شود ، چه کاری می توانیم انجام دهیم؟
* چرا ناله می کنی؟ اگر می خواهید به نجار محبوب بپیوندید ، هر از گاهی باید بخورید و به خاطر عشق به روحها رنج می برید و رنج می برید.
اکنون باید اهداف خود را تفسیر کنید.
نظر غزل:
شما یک فرد صمیمانه هستید و برای هر درد در مسیر عشق و عشق هستید. شما رئیس هستید ، اما همیشه از ذخیره کوتاه خود شکایت می کنید. پیروزی را بیهوده انجام ندهید ، و اگر زندگی شما را با شما عملی نکند ، و طاووس هند را می کشد و شما گنج خواهید شد.
ارسال پاسخ