روایت علی رفیعی از عباس کیارستمی

روایت علی رفیعی از عباس کیارستمی

به گزارش خبرگزاري خبرآنلاين، اگر عباس كيارستمي هنوز در ميان ما بود، فردا اول تيرماه مي‌توانست شمع تولد 84 سالگي‌اش را فوت كند، اما تنها كاري كه براي هشت سال انجام مي‌دهيم اين است كه درباره او حرف بزنيم و بنويسيم. خاطراتش

به گزارش ایسنا، آغاز تابستان مصادف با سالروز تولد مشهورترین فیلمساز ایرانی جهان است که در سال 2015 درگذشت.

در سال‌های اخیر سینمادوستان و دوستداران عباس کیارستمی در روز اول تیرماه در اماکن رسمی و غیررسمی به شکل‌های مختلف یاد و خاطره این سینماگر فقید را گرامی داشتند که یکی از این بزرگداشت‌ها در زمان اپیدمی کرونا بود. روزی که تعدادی از همکارانش با نقاب و پروتکل های خاص در موزه سینما جمع شدند و درباره عباس کیارستمی صحبت کردند.

آن روز دکتر در مراسم بزرگداشت این هنرمند شرکت کرد. علی رفیعی، ابوالفضل جلیلی، فاطمه معتمدآریا، سیروس الوند، لیلی گلستان، آزیتا جاجیان، محمدعلی سجادی، همایون ارشادی، ابوالحسن داودی و سروش صحت حضور داشتند.

در بخشی از این مراسم علی رفیعی درباره عباس کیارستمی صحبت کرد و خاطره ای را بیان کرد که همگان را به یاد نگاه کیارستمی به محیط پیرامونش انداخت و می توانست درس عبرتی برای همه باشد تا از دید دیگری به زندگی نگاه کنند.

علی رفیعی آن روز گفت: من سخنرانی ندارم (درباره کیارستمی) اما خاطره ای از عباس کیارستمی دارم که همیشه با من است و فقط یک خاطره نیست بلکه درسی است که داستانش به قبل برمی گردد. دهه 2000 دهه 60

وی خاطرات خود را اینگونه توضیح داد: «بعد از انقلاب دوستانی از ایران به فرانسه آمدند و عکاسی کردند که در میان آنها یکی از دوستان به نام احمد میرشکاری تکنسین عکاسی شد. یک روز با عباس کیارستمی آشنا شدم و متوجه شدم که او دچار مشکل عمیقی است. ریشه دوستی با عباس در آن زمان بود. او شهرت جهانی نداشت اما عباس کیارستمی بود، من این شانس را داشتم که به آنجا نزدیک شوم، مکان مورد علاقه ما آتلیه عکاسی بود و دوستی ما از این طریق شروع شد.

در اوایل دوستی ما بحثی در مورد ظاهر به وجود آمد. کیارستمی گفت که ذات هنر ظاهر است. ما ایرانی ها نگاه می کنیم اما نمی بینیم هر چند بین دیدن و نگاه کردن تفاوت زیادی است. یادم هست کیارستمی یکدفعه پاکت سیگارم را از روی میز برداشت و گذاشت توی جیبش و گفت: چند سال است که این سیگار را می کشی؟ گفتم 20 سال. گفت گرافیتی را توضیح بده، اما من نتوانستم سیگار را توضیح دهم. کیارستمی پاکت را روی میز گذاشت و گفت فرق بین دیدن و نگاه کردن همین است. ما باید ببینیم برای اینکه بخواهیم ببینیم چه کاری باید انجام دهیم و این وظیفه هنرمند است.»

رفیعی ادامه داد: کیارستمی می گفت سعی کردم نگاه را به دیدن تبدیل کند. اگر تک درخت عباس کیارستمی نبود، دیده نمی شد. ما نگاه کردیم اما نتوانستیم ببینیم. سال‌ها بعد مقاله‌ای از آندره برتون خواندم که به همان حرف کیارستمی اشاره می‌کرد. اگر شیئی را که هر روز به آن نگاه می کنیم اما نمی توانیم ببینیم، در محیط و مکانی قرار دهیم که ما را شگفت زده و هیجان زده کند، یک اثر هنری پدید می آید. کیارستمی می گفت اگر این پاکت سیگار را روی میز اتو بگذاریم و کنارش لاشه گوسفند و چرخ خیاطی را روی دریا بگذاریم، هر بیننده ای که از کنار میز اتو رد می شود دلش می خواهد متوجه ارتباط آنها با یکدیگر شود. . و این وظیفه اصلی یک هنرمند است

این کارگردان تئاتر و سینما که سال هاست خبری از او در عرصه سینما و تئاتر و حتی در محافل هنری نیست، همچنین گفت: هر فیلمی از کیارستمی که دیدم، هر بحث و گفت وگویی با او داشتم. منحصر به فرد بودن او را تایید کرد. نگاه و بینش کیارستمی به جهان پیرامونش چنین بود. از گفت و گو با عباس کیارستمی چیزهای زیادی آموختم، از جمله بینش او. توانایی نشان دادن زندگی روزمره به گونه ای که مردم بتوانند چیزهایی را که ندیده اند ببینند. آثار کیارستمی بسیار آموزنده هستند و این که چگونه به آنها نگاه می کنیم مهم است.

۲۲۰۵۷

گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین