آیا ارتش اسرائیل جنگ را ادامه خواهد داد؟

احمد آل هلال


سربالایی احمد آل -هلال ، تحلیلگر ارشد در شبکه خاورمیانه الجزیره

به گفته آل -جزیره خالص ، در روز اول سپتامبر ، انجمن بین المللی محققان نسل کشی اعلام کرد که اسرائیل در غزه نسل کشی شده است. در این رأی ، 5 ٪ از پنج عضو انجمن تأکید کردند که سیاست ها و اقدامات اسرائیل با تعریف قانونی نسل کشی به منظور جلوگیری و مجازات این جرم در ماده 2 کنوانسیون سازمان ملل (1) مطابقت دارد. همان کنگره پس از هولوکاست در اروپا تصویب شد.

ظهور افکار عمومی غربی علیه اشغال اسرائیل

اسرائیل همواره بقای خود را بر اساس یک دلیل اخلاقی بنا کرده است: روایتی که قربانیان هولوکاست پس از فشار تاریخی اروپا شایسته استقلال هستند. نه در همان قاره ای که از آنها سوءاستفاده می کند ، بلکه در فلسطین با خواستار “سرزمین بی تاب” که باید به عنوان “منطقه موعود” یهودیان بازسازی شود. دستگاه تبلیغاتی صهیونیستی موفق به تقویت این تصویر برای ده ها سال است: اسرائیل به عنوان جزیره متمدن و انسانی در منطقه ای که مردم آن طرفدار و تروریست هستند به تصویر کشیده شده است. این مثال حقیقت اسرائیل را به عنوان یک پروژه استعماری بسیاری از مردم در غرب پنهان کرده است.

با این حال ، تکیه او به دروغ و فریب اکنون به طور چشمگیری فروپاشیده است. جهان چهره واقعی خود را در حملات وحشیانه اسرائیل به غزه مشاهده کرد: موجودی که تقریباً 6000 فلسطینی را از جمله بیش از 6000 کودک کشته و بیش از 6000 نفر ناپدید شدند. غزه شاهد تخریب بیمارستان ها ، مدارس ، دانشگاه ها ، مساجد و کلیساها بود. علاوه بر بمب گذاری ، اسرائیل سیاست “گرسنگی سازمان یافته” را که تعریف شده توسط کودکان و غیرنظامیان آب ، غذا و پزشکی تعریف شده است ، توسعه داد. این حقایق ماسک صورت اسرائیل را به خود گرفت و تصویر قربانی را به یک تصویر قدرت مخرب و مخرب تبدیل کرد. روایتی که دیگر به راحتی در غرب دفاع نمی شود.

امروز ، اهمیت آنچه در مورد ماهیت واقعی اسرائیل وجود دارد ، یک موجود درنده و حمله کننده است زیرا مشروعیت اخلاقی خود را در قلمرو فلسطین فرو می ریزد. هر ساختار سیاسی که فاقد مشروعیت اخلاقی باشد ، دیر یا دیر شکست و فروپاشی خواهد شد. زیرا هیچ دلیلی برای بقا و پذیرش وجود نخواهد داشت. اسرائیل یک نهاد خارجی در این سرزمین است. این ارتباط با تاریخ نیست ، نه با زبان این خاک ، نه با فرهنگ و نه زبان این سرزمین.

قیام ملل ، به ویژه در غرب ، خواستار اشغال اسرائیل و علیه خشونت و خواستار رژیم ، مهمترین قطب بقا تل آویو نشان می دهد که غرب حمایت بی قید و شرط را از دست داده است. دولت های غربی هنوز هم می توانند در سطح موضع سیاسی متوقف شوند ، اما فشار مردم در آستانه انتخابات پارلمانی می تواند به تدریج روند را تغییر دهد.

در سال دوم جنگ ، اسرائیل ؛ فرسایش جامعه ، کاهش انزوای اخلاقی و جهانی نظامی

جنگ وارد سال دوم شد و اسرائیل با وجود ضربات سنگین نتوانست حماس و حزب الله را به زانو درآورد و اضطراب در عموم داخلی افزایش یافت. جامعه اسرائیل ، که از فرسایش انسانی و اقتصادی گسترده است ، انتظار دارد که دولت به جنگ پایان دهد تا اجازه آزادی زندانیان را بدهد و تصویر اسرائیل که در ایالات متحده ، اروپا و حتی استرالیا آسیب دیده است.

افزایش خسارات نظامی (کشته شده بین 2 سرباز و کارمندان دولت) ، صدها هزار نیروی یدکی و ضربات سنگین به هزینه های اجتماعی اقتصاد ، نخبگان لیبرال و اسرائیل با هم جمع شدند تا مردم را در مورد آینده تعجب آور تر کنند. علاوه بر این عوامل ، انزوای بین المللی و تغییر دیدگاه اسرائیل در مورد ملل نگرانی ها را افزایش داده است. نمونه بارز این تغییر نتایج آخرین نظرسنجی انجام شده توسط موسسه هریس و هریس در اواخر ماه اوت است: 5 ٪ از جوانان آمریکایی 5 تا 5 ساله حماس را به اسرائیل ترجیح می دهند. تغییری که می تواند معادلات را به طور کامل در صحنه جهانی تغییر دهد.

نگرانی های عمومی در اسرائیل اکنون فراتر از جامعه و نخبگان است و به ارتش و سازمان های امنیتی گسترش یافته است. فرماندهان نظامی به وضوح خواستار پایان جنگ و توافق برای آزادی همه گروگان ها در حماس شدند. این تقاضا به وضعیتی می رسد که در آن جنگ عملاً مولد است و حقوق صالح طرفدار صعب العبور -لباسها نمی توانند اهداف ملت فلسطین را به اشغال بقیه سرزمین به حداکثر برسانند.

“والا” عبری گزارشی را منتشر کرد که منعکس کننده همان تغییر میدانی در 7 اوت است: 5 ٪ از اسرائیلی ها می خواهند جنگ را متوقف کنند. حتی در بین سربازان ، 5 ٪ پایان درگیری ها را می پذیرند و حدود 2 درصد از سربازان انگیزه خود را برای ادامه جنگ از دست دادند. این داده ها نشان می دهد که جنگ پس از از دست دادن مشروعیت بین المللی به سرعت مشروعیت درونی خود را از دست داده است. جامعه بین المللی اسرائیل را صریحاً فرا می خواند تا قتل و محاصره غزه را متوقف کند و به کمک های بشردوستانه اجازه دهد. این ادعا همچنین به شورای امنیت سازمان ملل منعکس شد: در پایان 2 اوت ، دو کشور رای دادند که از تصمیم جنگ حمایت کنند و فقط با ایالات متحده مخالفت کردند.

از شکست در غزه گرفته تا رویای اسرائیل ؛ یک پروژه افراطی در آستانه فروپاشی

اسرائیل اکنون یک فرصت منحصر به فرد دارد: با توافق با حماس ، او می تواند زندانیان خود را آزاد کند و به تقاضای اکثریت جامعه خود پاسخ دهد که وی به اهداف سیاسی نرسیده است.

اسرائیل امروز نمی خواهد ملت فلسطین را در کرانه باختری و نوار غزه جایگزین کند ، بلکه به شهرک نظامی با همسایگان نیز نگاه می کند. اولین هدف لبنان ؛ آنها تحت فشار زمان و تهدیدهای تل آویو و واشنگتن ، حزب الله را خلع سلاح می کنند ، شاید برای حمله احتمالی به ایران.

اما این پایان داستان نیست. سوریه در خط بعدی است. سخنان وزیر دارایی بتیل اسموتریش ، که ادعا می کند جنبش های اسرائیلی در جنوب کشور و “مرزهای بیت المقدس در دمشق” به وضوح اهداف توسعه آنها را نشان می دهد. سناریوی مشابه را می توان برای اردن تکرار کرد. دیگر اشغال کوههای شرقی رودخانه اردن تحت بهانه های امنیتی و حتی کلامی (سرزمین موعود) وجود ندارد. همانطور که شاهالومو کاری ، وزیر ارتباطات اسرائیل به وضوح در 7 اوت گفت ، “دو ساحل برای رودخانه اردن وجود دارد ؛ یکی مال ما و دیگری است.”

بنیامین نتانیاهو و اسرائیل طرفدار -حقوقی راستگرایان معتقدند که یک لحظه تاریخی در مقابل آنها وجود دارد: از بین بردن همه نیروهای ضد اسلامی و سپس گسترش مرزهای جغرافیایی برای تحقق رویای “اسرائیل بزرگ”. رویایی که آغاز نوه های مسیح موعود است. این پروژه بدون حمایت واشنگتن امکان پذیر نبود. حکومت دونالد ترامپ و متحدین حق او “صلح” “صلح” نامیده می شوند. در حقیقت ، این صلح است که مجبور به تسلط و چیزی جز هژمونی نیست. آمریکا از ملل منطقه رنج می برد. نکته مهم حفظ منافع اقتصادی و کنترل ژئوپلیتیکی از طریق پایگاه های نظامی ، ناوگان دریایی و در نهایت اسرائیل است.

ایالات متحده ، ایالات متحده ، نه تنها در برابر آسیب های کشورهای عربی ، بلکه درست در پشت این پروژه. واشنگتن سیاست های گسترش اسرائیل یا اظهارات حرفه ای را محکوم نکرد ، اما همواره تعهد خود را به حمایت اسرائیل نشان داده است. این موقعیت دارای دو کف اساسی است:

اول ، بعد کلامی. مایک جانسون ، رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده ، ماه گذشته گفت: “جودا و سامارا (کرانه باختری) یک حق قانونی و انجیل هستند. گفت “این سرزمین جلوی دولت اسرائیل است و حتی اگر جهان آن را نبیند ، باید بخشی جدایی ناپذیر از آن باشد.” گفت ما با اسرائیل ایستاده بودیم. “جانسون از ریشه های ملت آمریكا خواست كه ریشه های” یهودی-مسلمان “را كه او به كشور اسرائیل اعتقاد داشت ، به خاطر بسپارد.

دوم ، اندازه منافع استراتژیک ؛ برای واشنگتن ، تقویت اسرائیل به معنای تقویت تسلط خود در خاورمیانه است. استراتژی که بر مقاومت در برابر رقبای اصلی ایالات متحده ، چین ، روسیه و سایر نیروهای شرقی متمرکز است. با این حال ، این استراتژی در طبیعت بذر شکست اسرائیل را می گذارد. این رژیم با تکیه به اجبار بر ملل منطقه حاکم نیست. ملل که پروژه استعماری صهیونیستی را کاملاً رد می کنند. نمونه برهنه اسرائیل و خشونت در غزه فقط به مخالفان کمک می کند و نمای کوچکی از آنچه می تواند در لبنان ، سوریه ، اردن یا مصر اتفاق بیفتد ارائه می دهد.

اسرائیل که تقریباً هفت میلیون نفر جمعیت دارد و از نظر اقتصادی از فرسایش دو ساله در غزه پوشیده شده است ، حتی با حمایت واشنگتن قادر به تسلط بر جهان عرب نخواهد بود. به خصوص اگر او در محله خود با مقاومت ریشه ای روبرو شود. آنچه امروز می بینیم اسرائیل طرفدار علومانی است. غرق شدن در اسطوره ها و توهم قدرت با این عقیده که می تواند مرزهای استعماری خود را گسترش دهد و “مسیح وعده داده شده” را برای رهبری آخرین جنگ علیه اعراب و مسلمانان فراخواند. اما در لحظه سرنوشت ، این وجود تنها خواهد بود. او رویاهای خطرناکی خواهد داشت و محکوم به پرداخت قیمت سنگین حماقت و جنون خواهد شد.