ارتباطات تاریخی یا ژئوپلیتیکی برای ایران و روسیه؟

جمال واکیم


سربالایی جمال واکیم ، استاد دانشگاه روابط بین الملل لبنان

به گفته انتخابتو به نقل از آل -میادین ، رئیس جمهور آمریكا در یك رویداد مهم در صحنه سیاسی و ژئوپلیتیکی ، “توافق صلح تاریخی” بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان توضیح داد. وی گفت: جلسه ای است که نتیجه تلاشهای دیپلماتیک شدید بین دو کشور است ، به ویژه در منطقه بحث برانگیز “کوه کره” یا “آرتساش” برای ده ها سال تنش و درگیری مسلحانه.

توافق جدید ؛ سکوی پرش نفوذ ایالات متحده تا ساحل خزر

این فعالیت می تواند به عنوان یک پیروزی استراتژیک برای واشنگتن تلقی شود. این گامی است که در عین حال تأثیر قفقاز جنوبی را در منطقه حساس قفقاز جنوبی تقویت کرده و وزن سنتی روسیه را در این منطقه کاهش می دهد. وقتی می بینیم که مجدداً از جهت گیری سیاسی ارمنستان ، اهمیت این تحول دو برابر می شود. متحد طولانی مدت مسکو ، اما اکنون تحت رهبری نیکول پاشینیان ، به واشنگتن و آنکارا نزدیک شد و فاصله روسیه و تهران را افزایش داد. از طرف دیگر ، جمهوری آذربایجان ، که روابط عمیق و عمیقی با Türkiye دارد ، تقریباً به یک چرخش و مسکو بازگشت.

پس از اعلام توافق صلح ، دونالد ترامپ نقش ایالات متحده را در پایان درگیری بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان توصیف کرد و موفقیت را “صلح واقعی” توصیف کرد. اعلام کرد که شرکت های آمریکایی سرمایه گذاری های گسترده ای را در هر دو کشور انجام می دهند. به گفته وی ، جنبش منجر به رشد اقتصادی و ثبات منطقه ای خواهد شد. ترامپ در ادامه ، وزیر امور خارجه آمریكا ماركو روبیو و سایر مقامات كه در مذاكرات شركت كرده بودند ، ستایش كرد و ادعا كرد كه واشنگتن “توانایی های هسته ای ایران را نابود كرده و به تهران هشدار داد كه از تلاش های خود برای بازسازی این توانایی ها جلوگیری كند.

رئیس جمهور آذربایجان ، الام علیف ، توافق جدید را “یک رویداد تاریخی” توصیف کرد که راه را برای ایجاد یک همکاری استراتژیک با ایالات متحده هموار کرد. از طرف دیگر ، رئیس جمهور و نخست وزیر ارمنستان این توافق را به عنوان نقطه شروع مرحله جدید در تاریخ روابط بین دو کشور خواندند.

ابعاد ژئوپلیتیکی این توافق نامه به ویژه نگران روسیه و ایران است. واشنگتن اکنون این فرصت را دارد که تأثیر دریای خزر را در سواحل شرقی دریای خزر بر اساس نقش خود در آسیای میانه ، به ویژه در ترکمنستان ، در جمهوری ارمنستان و آذربایجان به عنوان پلی در ترکمنستان گسترش دهد. چنین تغییری به معنای ایجاد شکاف عمیق در منطقه ای با نقطه آسیب پذیر و حساس برای روسیه ، چین و ایران است.

کریدور زنگزور ؛ معادلات ترانزیت را تغییر دهید و اوراق بهادار ایران را قطع کنید

ریشه های درگیری بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان مبتنی بر اواخر دهه 1980 از طریق غربگن است. هنگامی که فصل های قومی و ناسیونالیستی به تدریج درگیری های مسلحانه می شوند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ششم ، به منظور ترک آذربایجان و شرکت در ارمنستان ، منطقه ارمنستان کوهنورد ناگورنو -کارخ وارد یک جنگ خونین و گسترده شد. این جنگ اول ناگورنو -کارخ با پیروزی نظامی ارمنستان در دهه 1980 به پایان رسید. با این حال ، استقلال منطقه را بدون هیچ کشور یا نهاد بین المللی به رسمیت می شناسد. نتیجه ثبات یک وضعیت نامشخص و استرس زا بود که به عنوان “چه جنگ ، بدون صلح” برای ده ها سال ادامه یافت.

با این حال ، تحولات در سالهای 1 و 2 صحنه درگیری را تغییر داد. جمهوری آذربایجان با حمایت کامل Türkiye ، یک حمله برقی را آغاز کرد که دولت ارمنستان را از طریق کوهستانی ناگورنو -کراهخ به پایان رساند و بیش از 6000 ارمنی را در منطقه سوق داد. این پیروزی اساساً تعادل نیروها را تغییر داده و موقعیت باکو را در معادلات منطقه ای تقویت کرد. در عین حال ، با حمایت از غرب ، جهت گیری مجدد سیاسی اوان ، به رهبری نیکول پاشینیان ، که پس از “یک انقلاب رنگارنگ” به قدرت رسید ، تحت تأثیر ایالات متحده تحت تأثیر ایالات متحده تحت تأثیر ایالات متحده قرار گرفت و از محور سنتی مسکو-تهران دور شد.

دونالد ترامپ از نیکول پاشینیان و الهام علیف دعوت کرد تا توافق نامه رسمی صلح را امضا کنند: مدیریت کامل این پرونده اکنون در واشنگتن است. در همین زمان ، برنامه های اقتصادی برای احیای مسیرهای پیشگیری از ترانزیت از دهه 1980 پیشنهاد شده است. از جمله مفاد اصلی توافق نامه ، ایجاد راهرو زنگزور جایگاه ویژه ای دارد. این یک روش استراتژیک برای اتصال جمهوری جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار ناخچیوان از قلمرو ارمنستان است. علاوه بر تغییرات عمیق در شبکه ترانزیت منطقه ، راهرو در واقع ایران را از ارمنستان جدا می کند و قلمرو تهران را با روسیه قطع می کند.

کریدور زنگزور ؛ شریان تجارت و انرژی مدرن از اروپا تا آسیای میانه

طبق این توافق نامه ، راهرو Zangar شامل راه آهن ، خطوط لوله نفت و گاز و کابل های فیبر نوری خواهد بود. این پروژه ای است که قفقاز جنوبی را به شریان حیاتی تجارت و انرژی بین اروپا ، خاورمیانه و آسیای میانه تبدیل می کند و موقعیت روسیه را در این معادله تقریباً حاشیه می کند. طبق مفاد توافق نامه ، ایالات متحده حق توسعه این راهرو را از طریق شرکت های خصوصی به دست می آورد. این طرح به طور نمادین “راه بین المللی صلح و رفاه ترامپ” نامیده می شود. با این حال ، اهمیت واقعی این پروژه فراتر از اقتصاد است. در عمل ، کریدور زنگار به مدت چندین دهه به یک منطقه تحت سلطه ژئوپلیتیکی مسکو تبدیل شده است. تکمیل این مسیر انحصار تاریخی روسیه را در خطوط ترانزیت منطقه پس از شریف می شکند.

قفقاز جنوبی همواره نقش مهمی را برای خط دفاعی در برابر مرزهای جنوبی و خطوط لوله انرژی ایفا کرده است. وجود یک پایگاه نظامی روسیه در گومری ارمنستان یکی از ستون های استراتژیک مسکو برای چندین دهه است. با این حال ، جنگ اوکراین قدرت و تمرکز روسیه را بسیار پوشیده و قدرت مدیریت تحولات قفقاز را کاهش داد. فرصت واشنگتن برای سوءاستفاده از روابط او با ایروان و باکو.

ایجاد راهرو Zangzor به ایالات متحده این امکان را می دهد تا مسیرهای حیاتی انرژی و تجارت را از نفوذ روسیه حذف کند ، کنترل مسکو را بر جریان انرژی تضعیف کند و تأثیر آن را به عنوان اتحادیه اقتصادی اوراسیا محدود کند.

در همین حال ، نقش Türkiye کمتر از ایالات متحده نیست. به عنوان نزدیکترین متحد و عضو ناتو آنکارا ، آنکارا یک پل حیاتی بین اروپا و آسیا محسوب می شود و در تلاش است تا سالها از قفقاز تا آسیای میانه نفوذ خود را در جهان ترکیه گسترش دهد. دیپلماسی فرهنگی ، سرمایه گذاری اقتصادی و همکاری های امنیتی. برای واشنگتن ، Türkiye شریک اصلی در گسترش تأثیر غرب در قفقاز و اتصال کریدور زنگزور به زیرساخت های ناتو است. اجرای این پروژه در واقع یک راهرو لجستیک ثابت از اروپا تا آسیای میانه ایجاد می کند.

زنگزور و ایران را به اروپا و روسیه برش دهید

مشکلات ناشی از توسعه راهرو زنگزور و تحولات قفقازی محدود به روسیه نیست. برای ایران ، این مشکل ابعاد استراتژیک و حتی وجودی دارد. اگرچه مواضع رسمی تهران سعی در ایجاد فضایی ساکت و ایمن دارد ، اما حرکات و پیام های متمایز واشنگتن و باکو روایت متفاوتی را منتقل می کند.

وزیر امور خارجه ایران ، عباس اراكچی ، مصاحبه ای با همتای ارمنستان در مورد راهرو اعلام كرد و از اصل توافق صلح بین باكو و ایروان استقبال كرد و بر لزوم در نظر گرفتن منافع ایران تأكید كرد. در همین زمان ، رئیس جمهور ایران ، ماسوود مدیان گفت: “خواسته های ایران به کریدور زنگسور ، از جمله عدم وجود یکپارچگی منطقه ای و عدم انسداد جاده به اروپا ، مورد توجه قرار می گیرد.” ایالات متحده گفت که حضور در مرزهای شمالی هرگز اتفاق نمی افتد ، “ایالات متحده در مرزهای شمال” یک قحطی سیاسی نخواهد بود “، این سؤال نخواهد بود.”

افزایش تأثیر ایالات متحده در قفقاز ، وجود پایگاه های ناتو و اسرائیل در قلمرو جمهوری آذربایجان یک تهدید مستقیم و جدی برای امنیت ملی ایران از دیدگاه تهران است. این منطقه به طور مستقیم به دو شهر حساس ایران محدود می شود: آذربایجان شرقی ، اکثریت ترکیه ، شیعه و مهاباد ، اکثریت کرد و سنی. در دهه گذشته ، دو نکته ای که به کانون مداخلات و عملیات ایالات متحده -اسرائیل در دهه گذشته تبدیل شده اند. علاوه بر این ، ترکیب حضور استراتژیک ایالات متحده در قفقاز می تواند به عنوان یک سکوی پرش واشنگتن به آسیای میانه عمل کند. از نظر تاریخی ، این منطقه ای است که ایران و منبع کمپین ها را یورش می دهد.

راهرو زنگار برای تهران خطر مضاعف دارد ، زیرا باعث می شود ایران از ارمنستان جدا شود. نه تنها قلمرو تهران در روسیه و اروپا نه تنها درآمدهای احتمالی و درآمدهای اقتصادی را از بین می برد ، بلکه موضع ایران را به عنوان یک انتقال استراتژیک بین آسیای میانه ، قفقاز و ترکیه تضعیف می کند.

از دیدگاه تهران ، ایالات متحده و اسرائیلی قادر خواهند بود راهرو زنگار را به سکویی برای عملیات نظامی علیه ایران تبدیل کنند. چنین سناریویی تهدیدی مستقیم برای ارزیابی مقامات ایرانی است.

واشنگتن در بازی بزرگ

در یک معادله کوچکتر ، قفقاز جنوبی فقط چرخه ای از زنجیره استراتژیک گسترده تر است که توسط واشنگتن برای دسترسی به آسیای میانه طراحی شده است. این سرشار از منابع انرژی ، فلزات نادر و مسیرهای حمل و نقل حیاتی است. برای روسیه ، این منطقه عمق استراتژیک دارد. قلب زمین برای چین تلاش “کمربند و جاده” است.

از این موقعیت جغرافیایی ، ایالات متحده ممکن است جنبش هایی را با هدف بی ثبات کردن سیبری روسیه ، منطقه مگس چین و ایران خاوراس شرقی ترتیب دهد. حضور استراتژیک واشنگتن در قفقاز ، بستری برای همکاری با دولت ها در آسیای میانه یا پروژه های غربی غربی و گسترش رقابت ژئوپلیتیکی در رقابت اقتصادی با روسیه و چین فراهم می کند. این الگویی است که یادآور سیاست “بهره مندی از شکاف های جغرافیایی” در طول جنگ سرد است.

اگرچه این توافق نامه می تواند درگیری در قفقاز جنوبی به پایان برسد و افق های جدیدی را برای همگرایی اقتصادی در منطقه باز می کند ، اما در اعماق سیاست واشنگتن منعکس می شود. طرحی با هدف افزایش فشار به روسیه ، گسترش نفوذ ناتو از Türkiye و سکویی برای ورود به آسیای میانه. در این زمینه ، راهرو Zangar یا مسیر ترامپ نه تنها یک انتقال کار است بلکه راهی در “بازی عالی ملل” است. این بازی است که در آن صلح فقط بخشی از معادله بزرگتر رقابت نیروهای جهانی است. بنابراین ، ما باید منتظر واکنش های مسکو و تهران باشیم و حتی احتمال ورود پکن به این میدان به گونه ای که شامل ابتکارات واشنگتن نیست ، نمی توان نادیده گرفت.