سربالایی جاواد بولاسمن نویسندگان فلسطینی و زندانیان فلسطینی را در زندان های اسرائیلی می نویسم
طبق روزنامه Al -Quds al -arabi ، در مصاحبه با کانال خبری i24 روز سه شنبه ، بنیامین نتانیاهو بر وفاداری خود به ایده “اسرائیل بزرگ” تأکید کرد. این کشور شامل اسرائیل ، قلمرو فلسطین و بخش هایی از اردن ، سوریه ، لبنان و مصر خواهد بود. این برای اولین بار توسط نتانیاهو نیست. در گذشته ، گزارش ها و تحلیل های بیشماری نیز نشان داده اند که یهودیان به “حق” یهودیان برای ایجاد و جستجوی اسرائیل بزرگتر اعتقاد داشتند.
برنامه بد نتانیاهو ؛ آیا این یک اسرائیل بزرگ است یا دوباره نقشه خاورمیانه؟
از این دیدگاه ، سخنان نخست وزیر جدید اسرائیل نمی تواند به عنوان یک امتیاز تاکتیکی برای متحدین مذهبی و افراطی خود در ایالت پذیرفته شود ، نه تنها یک اقدام تحریک آمیز علیه برخی از کشورهای عرب ، اسلامی و اروپایی که از سیاست های جنگ انتقاد می کنند.
نتانیاهو عمداً این کلمات را برای ارسال پیام واضح و قابل اعتماد به هواداران داخلی و سپس “جامعه بین المللی” ابراز کرد. پیامی که نشان می دهد دولت آن عزم جدی برای ترسیم نقشه جدید برای خاورمیانه است ، طرحی که با تمرکز بر مرزهای “اسرائیل بزرگ” است.
بررسی امکان تحقق این انتظار در وضعیت سیاسی امروز در منطقه ، نشان دهنده گذشته درهم تنیده نیروهای جهانی به منظور تقویت منافع توافق نامه Syke -PICO است. بر این اساس ، نتانیاهو عملاً شغل فلسطین را تقویت می کند و این توانایی را دارد که تحت تأثیر ایالات متحده و اسرائیل به بخشی از سوریه اضافه شود. با این حال ، به نظر می رسد رویای گسترش مرزها به لبنان برای او تقریباً غیرقابل دستیابی است. وضعیت “غذاهای” (مگر اینکه اصطلاحی وجود داشته باشد که نصری السایک برای تعریف شهروندی/قبیله لبنان) بار دیگر در شکافهای مخرب قبیله گرایی قرار می گیرد.
داستان پادشاهی اردن در ذهنیت سیاسی نتانیاهو از موقعیت پیچیده و متصل برخوردار است. به یک ایدئولوژی قدیمی بر اساس یک لایه گسترده از جامعه یهود اعتماد کنید. این ایدئولوژی ، که ادعا می شود “دولت فلسطین” است ، عملاً در اردن حضور دارد و اسرائیل “تاریخ و حق تورات” را در سواحل شرقی رودخانه اردن دارد. این دیدگاه بازتاب پدر معنوی نتانیاهو ، آموزه های زایف جابوتینسکی است. یکی از اشعار و نوشته های او: “دو ساحل برای رودخانه اردن وجود دارد ، این یکی از ماست ، دیگری مال ماست.” امروز ، اعتقاد به گفتمان سیاسی نتانیاهو.
چرا جردن با وضوح بیشتری از همیشه صحبت کرد؟
آخرین سخنان نتانیاهو موج سختی از واکنش شدید در سراسر جهان را برانگیخت. با این حال ، بدون شک واضح ترین و جدی ترین واکنش اردن بود. مقامات عمان می دانند که چنین کلمات می تواند در فضای آشفته فعلی خاورمیانه باشد. در بیانیه رسمی ، دولت اردن تأکید کرد که سخنان نخست وزیر اسرائیل “تنش های تحریک آمیز و خطرناک ، حاکمیت کشورها و نقض مشهود حقوق بین الملل و مقررات سازمان ملل” است. وزارت امور خارجه اردن نیز فراتر رفت و از “اقدام فوری جامعه بین الملل برای متوقف کردن کلیه اقدامات و اظهارات تحریک آمیز اسرائیل که ثبات منطقه ای و امنیت جهانی را به خطر می اندازد” فراتر رفت.
اردن می داند که چگونه از یکپارچگی منطقه ای و هویت ملی دفاع کند و چگونه نتانیاهو به دولت و هواداران داخلی و خارجی تکیه خواهد کرد. با این حال ، نگرانی واقعی بیش از هر چیز دیگری برای سرنوشت مردم فلسطین و فلسطین است. نه تنها یک “عمدی” سیاسی بلکه افرادی که درد و جنگ عینی دارند. دولت و ارتش نتانیاهو به وضوح هدف تصرف قلمرو فلسطین و آوارگان بازماندگان را اعلام کردند. برای ماندن غیرقابل پیش بینی ؛ سرزمینی با خانه و خانه صاحبان اصلی.
فلسطین ؛ از مبارزه تا آزادی گرفته تا بازی وسیله نقلیه نیروهای جهانی
فلسطین در سالهای اخیر عناصر بسیاری از نیروهای قبلی خود را از دست داده است. مهمترین آنها استقلال در تصمیم گیری های سیاسی بود. مسئله فلسطین زمانی مبارزاتی برای نجات از اشغال بود ، اما امروز ، به جای هر چیز ، این آینه ای شد که منعکس کننده درگیری های “سیستم بین المللی” و تضاد منافع نیروهای رقیب جهانی بود.
اگر به نقش بازیگران اصلی در شکل دادن به صحنه فعلی خاورمیانه نگاه کنیم ، بدون شک ایالات متحده در صدر لیست قرار خواهد گرفت. واشنگتن همواره چتر دائمی و ثابت اسرائیل بوده است و هنوز هم نزدیکترین حامی سیاسی ، نظامی و اقتصادی است. این پشتیبانی یک رویکرد سیستماتیک و عمیق است. آنقدر کور و بی پروا است که نه تغییر دولت ها و نه انتقال سالهای اعشاری تأثیر کمی بر آن نداشته است.
ظاهراً ایالات متحده در مورد “دو راه حل دولتی” صحبت می کند ، اما در عمل هرگز مسیری جدی و صادقانه نگرفته است. سیاست مداوم واشنگتن حل بحران نیست ، بلکه “یخ زده” است. رویکرد ایالات متحده که باعث می شود بدون اراده واقعی برای پایان دادن به آن به عنوان یک مدیر بحران ظاهر شود.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، حضور روسیه در معادلات جهانی کاهش یافت ، اما ولادیمیر در طول پوتین احیا شد. مسکو همچنان به حمایت از حقوق فلسطین در گفتمان سیاسی خود ادامه می دهد ، اما به ندرت گامی تعیین کننده و مؤثر در تغییر تعادل میدان برداشته است. روسیه روابط نزدیک خود را با اسرائیل ادامه می دهد و در تلاش است تا آسیب نبیند. به خصوص پس از بحران سوریه و جنگ اوکراین ، که بیشتر با منابع و ظرفیت های مسکو اشتباه گرفته می شود.
کرملین ظاهراً ادعا می کند که وی در فلسطین متوقف شده است ، اما در عمل نتوانست جنگ علیه غزه را متوقف کند و از موج ظلم در کرانه باختری جلوگیری کند و نتوانست از سیستم پشتیبانی در دمشق ، به رهبری لبنان ، حزب الله و حتی بشار الصاد جلوگیری کند.
چین شعار حمایت از فلسطین را در زمینه دیپلماسی بین المللی مانند روسیه تکرار می کند ، اما رویکردی محتاطانه در زمینه عمل اتخاذ کرده است. پکن در دهه 1980 و 1980 با سازمان آزادسازی فلسطین روابط نزدیک تری داشت ، اما در ساختار پیچیده اقتصاد جهانی عمیق تر بود و فاصله آن از آن زمان افزایش یافت. روابط تجاری گسترده با اسرائیل و حساسیت به تأثیر تل آویو در سیستم مالی جهانی باعث شد چین از رویارویی مستقیم با اسرائیل جلوگیری کند. در سالهای اخیر ، علی رغم رهبران پکن همچنان به حمایت از فلسطین در محافل بین المللی ادامه دادند ، در عمل آنها مسئله فلسطین را به وسیله ای برای خدمت به سیاست های کلان برای ایجاد “سیستم چند جانبه جهانی” تبدیل کرده اند.
از القادل تا غزه ؛ چرخه بهبود عربی به فلسطین
پرونده کشورهای عربی در موضوع فلسطین شاید پیشرفته ترین و در عین حال باشد. تاریخ این رابطه به حدی بیش از حد است که می توان آن را برای روایت صدها کتاب نوشت. بخش عظیمی از رهبران عرب که هم فردی هستند و هم در برابر اسرائیل ، بیان “محکومیت و انکار” را جمع می کنند. بخش دیگر باید به آنچه در این تاریخ مشخص است و کسانی که در پشت پرده پنهان شده اند اختصاص یابد.
اما به طور خلاصه تاریخ طولانی ، فقط می تواند یک مقاله باشد: در تاریخ 6 آوریل ، شهید ماراک القادیل فرمانده عبدال کادر هوسینی ، دبیر لیگ عرب در آن زمان -عمومی. وی خطاب به رهبران عرب که او را در وسط میدان تنها گذاشتند: “من شما را مسئول می دانم زیرا شما نیروهای من را در قله پیروزی ، بدون کمک و سلاح ترک کردید.” ده ها سال گذشته است ، اما حقیقت این است که وضعیت عرب تغییر زیادی نکرده است.
تاریخ هرگز نقش اروپا و پیامدهای خونین را در شکل گیری فاجعه فلسطین نمی بخشد. یک قاره ، شریک اصلی این بحران از ابتدا. در سالهای اخیر ، به نظر می رسد گامی مهم برای تغییر مواضع برخی دولت های اروپایی و رسما توسط برخی از فلسطین تعریف شده است. با این حال ، اگر این تغییرات منجر به حمله اسرائیل و پایان اشغال نشود ، چنین اعترافاتی چیزی غیر از “اعلامیه های تجاری” نخواهد بود. اعلان های ایجاد شده به عنوان صفحه ای که به وجدان جهانی در بازاری که در آن گوشت انسان دفع می شود ، آویزان است.
و ترکیه ؛ این کشوری است که از “فلسطین مسلمان” به عنوان یک پایتخت سیاسی برای تقویت پایگاه اسلامی در عرصه داخلی سوء استفاده می کند. آنکارا عمدتاً در معادلات منطقه ای تداخل دارد و قسمتهای داخلی فلسطین را نادیده می گیرد ، اما در برخی موارد این برتری را برای پیشبرد اهداف خود با تغذیه و تقویت آنها فراهم می کند. به نظر می رسد Türkiye دشمن اسرائیل است ، اما روابط دیپلماتیک و تجاری آن با تل آویو سالها قوی بود. این واقعیت قبل از بحران سوریه باز بود و سپس به یک مؤلفه حیاتی تبدیل شد. این مؤلفه ای است که آنکارا را تضمین می کند که با “جام منطقه” موافقت کند.
به طور خلاصه ، اظهارات نتانیاهو در مورد عزم تحقق “اسرائیل بزرگ” ناچیز است یا نه فقط به عنوان شعار سیاسی. از آنجا که ما در “جامعه بین المللی” خیلی دریافت نکرده ایم. جامعه ای که در آن ایالات متحده عملاً قرض نمی دهد ، به ویژه هنگامی که آنها از پرونده فلسطین چینی و روسیه به عنوان ابزاری برای رقابت فقط با غرب استفاده می کنند و موقعیت خود را در نظم جهانی مدرن تقویت می کنند و رژیم های عرب آنها همچنان به حمایت از واشنگتن و تل آویو ادامه می دهند.
برخی ممکن است ادعا کنند که اگر “اخوان المسلمین و اقوام” و متحدین فلسطین نبودند ، اوضاع فلسطین بدتر می شود. با این حال ، چنین منطق ناقص تقریباً چنین عقل سلیم را نمی پذیرد. پاسخ کودکان غزه به پاسخ امروز امروز تکان دهنده تر است: “آیا پس از این جهنم جهنم دیگری وجود دارد؟”
ارسال پاسخ