اعترافات

اعترافات


جلسه دوم قتل کودک ثروتمند با سم مار صبح دیروز در 4 شعبه دادگاه کیفری ایالتی تهران برگزار شد.

به گفته ایران ، این جنایت وحشتناک در ماه اکتبر در تهران اتفاق افتاد و دو موتورسواران که سم مار را توسط دایی قربانی تزریق کردند و هنگام گذراندن فرزند خردسال او را به قتل رساندند. اولین تحقیقات توسط پلیس نشان داد که قربانی با برادر و برادرزاده دایی خود در 5 میلیارد دلار شرکت نکرده و او یک برنامه جنایی طراحی کرده و دو عامل قتل را استخدام کرده است.

بنابراین ، مرد میانی و شرکای جنایی وی دستگیر شدند.

پس از اتمام تحقیقات ، این پرونده به 4 شعبه دادگاه کیفری تهران ارسال شد.

اولین جلسه دادگاه روز یکشنبه 9 مه برگزار شد و تحقیقات متهمان روز دوشنبه به تعویق افتاد.

در جلسه دیروز ، شاهین ، که نقش زاغ را بازی می کرد ، به دفتر رفت و گفت: “من به عنوان یک نوازنده سانتور -را در خیابان کار می کردم ، عامل اصلی قتل ، عامل اصلی این قتل از من خواسته است که در خیابان لیلزار که پدر پدر کشته شد ، انجام دهم

“وقتی مأموران پلیس عکسی از صحنه جنایی پیدا کردند و از شما پرسیدند که آیا شما در این عکس نشسته اید ، من در بازداشتگاه شیراز بودم.” گفت من در آنجا فهمیدم که پسر جوان مرده است. من در ازای عصا یک آیفون خریداری کردم و آن را به بدهی دادم. “اگر می دانستم کسی را می کشم ، همکاری نمی کنم.”

پس از آن ، او به راننده موتور سیکلت آمد. وی گفت: “من چیزی نمی دانستم ، و تنها رانندگی من رانندگی بود.

در پایان دفاع ، دو متهم دیگر برای دفاع از جلسه بعدی دایی این پرونده را به تعویق انداختند.

داستان میلیاردها ناسازگاری از پدر مقتول

مرد میانی که پسرش را در این پرونده از دست داد ، این حادثه را گفت: “من پنج سال پیش به برادرم یکی از مغازه هایم را دادم. در سال 4 ، برادرم گفت که علی رغم مشکوک بودن ، اما من به او کمک کردم و تمام بدهی هایی را که حدود 2 میلیارد رقص بود پرداخت کردم. در اواسط سال ، بخشی از برادرم را پرداخت کردم.

چند سال بعد ، یک روز سرانجام از برادرم خواستم بدهی خود را برگرداند که روزانه حدود 5 میلیارد دلار بود. اما این باعث شد برادر و برادرم.

یک روز که با برادرم ملاقات کردیم ، پسرم از آلودگی خود بسیار ناراحت بود و نسبت به پسرم کینه ای داشت و برنامه جرم خود را ترسیم کرد. ”

در روز حادثه ، پسرم به همراه دوستش بود و او می خواست یک کافه رستوران برپا کند. وقتی او به مغازه بازگشت ، “در جاده من رفتم ، کسی به من اصابت کرد و دست من را آزار داد.” گفت من دیدم که او لباس های خود را بلند کرده است ، یک مایع ژله ای پرتاب شده است ، اما خون نیامد. من می خواستم او را به بیمارستان ببرم و گفتم قصد دارم بروم. سپس به همراه برادرش به بیمارستان رفت ، اما او را به بیمارستان منتقل کرد و سپس درگذشت.

کودکی گفت که این کثیف است ، اما می توانم بگویم که شما بدون اسناد کسی را تهمت نمی زنید. برادر من هنوز به کار خود اعتراف نکرده است ، اما با وثیقه 2 میلیارد دلار به دلیل اتهامات آنها استدلال زیادی وجود دارد.

مرگ پسرم پشت من را شکست ، بنابراین من تا آخرین لحظه مجازات متهمین ایستادم و به هیچ وجه راضی نیستم.