انتقاد تند عباس عبدی از نظام امتیازی و سهمیه ای/بذر این سرطان را اصولگرایان کاشتند.

انتقاد تند عباس عبدی از نظام امتیازی و سهمیه ای/بذر این سرطان را اصولگرایان کاشتند.


عباس عبدی در یادداشت خود در روزنامه اعتماد نوشت: ما ابتدا بسیاری از مفاهیم و گزاره ها را زیر و رو می کنیم، سپس به بدترین شکل اعمال می کنیم و انتظار داریم مشکلی پیش نیاید. سهمیه‌بندی آموزش و پرورش درست مثل قیمت‌گذاری بنزین است، شاید بدتر از آن، زیرا اگر قیمت‌گذاری را لغو کنیم، مشکل حل می‌شود، اما اگر سهمیه‌بندی لغو شود، افرادی که قبلاً بی‌سواد بوده‌اند و بر اساس آن مدرک گرفته‌اند، مشکل باقی می‌مانند. هم سهمیه بندی و هم قیمت گذاری با ادعای پیشروی به سمت عدالت و کاهش فشار بر اقشار ضعیف اجرا می شود، اما در هر دو صورت دود اصلی این سیاست چشم کل جامعه را می گیرد. کوتا قطعا بدتر از Sumiya است و اثرات مخرب آن بی حد و حصر است. من نمی خواهم از دادن امتیاز یا تبعیض مثبت امتناع کنم.

به عنوان مثال می توان و حتی باید به اقشار کم درآمد بیشتر کمک کرد تا فرزندانشان در مدارس بهتر درس بخوانند، منابع بیشتری برای آموزش مناطق فقیرنشین اختصاص دهند، به فرزندان شهدا و جانبازان کشور امتیاز مالی و تحصیلی بدهند تا بتوانند تحصیلات بهتری داشته باشند، اما این امتیازات نمی تواند جایگزین اصل رقابت شود. ورزش حرفه ای ایران اکنون تنها رشته فارغ از چنین سیاست غلطی است. به همین دلیل است که در کشتی، وزنه برداری در رده اول جهان قرار داریم یا تعداد مدال هایی که ایران در المپیک کسب کرده بهتر از بسیاری از کشورهای منطقه و جهان است، اما در سایر زمینه ها نه تنها جایگاه و اعتبار یکسانی نداریم، بلکه بسیار عقب هستیم. این به این دلیل است که آنها فردی را به مسابقات می فرستند که اول از خط پایان عبور کند یا همه را سوار کند یا وزنه های سنگین تری بلند کند. البته می‌توانیم باشگاه‌های ورزشی را با هزینه‌های صفر یا کم در اختیار مناطق فقیرنشین قرار دهیم تا مردم این مناطق از فرصت ارتقای ظرفیت خود بهره‌مند شوند، اما هرگز به وزنه‌برداری که از منطقه محروم می‌آیند، کاهش وزن نخواهند داد. برای صلاحیت و دانش مدیریت امتیاز داده نمی شود، در صورتی امتیاز داده می شود که فرد بتواند صلاحیت و دانش کسب کند. او از این پس نیاز به شرکت در مسابقه دارد.

چند نفر از فرزندان کارمندان را دیده اید که قهرمان ورزشی شده اند؟ ولی هر چقدر که بخوای مدیر دولتی هست!! چرا رانت و رفع تبعیض و رقابت در شناخت صلاحیت های علمی و حرفه ای.

برای روشن تر شدن بحث، سوابق دو نفری که امسال در آزمون نهایی استخدامی بانک مرکزی شرکت کرده اند را با هم مقایسه می کنیم. نمرات نهایی این دو نفر به ترتیب 20 و 35 است. نفر اول با سهمیه 25 درصد پذیرفته شد اما نفر دوم که داوطلب بدون حقوق بود مردود شد و کمترین نمره قبولی در سهمیه بدون حقوق 44 بود و برای درک تفاوت این دو نفر کافی است بگوییم که جوان ناموفق دو برابر پاسخ صحیح در دروس تخصصی، ریاضی و آمار قبول شده است. حتی در دروس معارف اسلامی، قانون اساسی و آشنایی با قوانین بانکی 4 برابر فرد قبولی پاسخ صحیح داده است. فرد پذیرفته شده در کلاس های اعمال آمار و قوانین بانک مرکزی و آشنایی با بازارها و موسسات مالی ایران حتی یک پاسخ صحیح نداده است.

اگر این مقایسه را بین فرد پذیرفته شده و فردی که آخرین بار به صورت رایگان پذیرفته شده است انجام دهیم، تفاوت بسیار بیشتر خواهد بود. تفاوت این دو تقریباً مثل دو نفر با معدل 6 و 17 است که با این وضعیت بانک مرکزی که باید حضور نخبگان اقتصادی، بانکی و پولی کشور را داشته باشد پر از افراد بی سواد و بی سواد شده است و با چنین کارمندانی سرطان تورم درمان نمی شود و این وضعیت تشدید بیشتری خواهد داشت. یکی از مهم ترین دلایل وضعیت امروز همین سمیعی هایی است که سهمیه را اشتباه می نامند. فقط برخی ضرایب و امتیازات دیگر در رکورد مورد نظر، یعنی محلی بودن. حفظ قرآن و امتیازات قانون جوانان جمعیت!! موضوع این است که هیچ کدام نداشتند وگرنه رتبه سهمیه بالاتر می رفت.

سوال این است: چرا دانشگاه محصول نهایی علم در ایران به جای ارتقای سطح آموزش عمومی در مناطق فقیرنشین یا افراد خصوصی مربوط به شهدا و جانبازان مشمول سهمیه می شود؟ این وظیفه دولت است که آنها را در مراحل کسب دانش به منظور شکوفایی استعدادها یاری کند و سپس از طریق رقابت علمی کاملاً منصفانه وارد دانشگاه شود. درست مثل اتفاقی که در ورزش می افتد. امتیاز و سهمیه ندادن در مرحله دانشگاه. نتیجه چه خواهد شد؟ من فقط به برخی از آخرین آمار در اینجا اشاره می کنم.

این یکی از نتایج افزایش 20 درصدی ظرفیت سالانه در رشته های پزشکی و تقسیم آن به سهمیه های مختلف است. بهترین رتبه قبولی هر روز در رشته پزشکی در سال 1403 البته رتبه اول و بدترین رتبه کل کشور مربوط به سال 1958 بوده است، اما در سهمیه های اضافه شده بهترین رتبه 18193 و بدترین رتبه 62404 بوده است. مناطق فقیر

بهترین رتبه روزانه پذیرفته شده در سراسر کشور در رشته دندانپزشکی 1403 معادل 9 و بدترین رتبه 1437 است که برای مشمولان سهمیه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی این ارقام به ترتیب بهترین رتبه های 11302 و 33260 است. آشنایان به مفهوم و تمایز این رده ها متوجه می شوند که تفاوت آنها به اندازه تیم ملی کشور با تیم دسته چهارمی در شهری دور است. آیا واقعا کسانی که این سهمیه ها را تایید می کنند حاضرند سلامت خود و فرزندانشان را به این دانش آموزان بسپارند؟

چرا در ورزش این همه اشتباه نمی کنیم، اما در علم و به خصوص در سیاست این همه اشتباه می کنیم؟ یکی از اعضای تندرو کمیسیون فرهنگی مجلس چندی پیش گفت: برای کسب امتیاز بیشتر در مشاغل و موقعیت های اجتماعی باید به جوانان بگوییم ازدواج کنند چرا که تشکیل خانواده و بچه دار شدن باید جزو رزومه هر فرد باشد، او نمی فهمد که این امتیازات کاذب و مخرب دلیل اصلی کاهش فرزندآوری است چرا مدیریت را بر اساس صلاحیت حرفه ای تخصیص نمی دهند. نقطه

چنین نمایندگانی بدون آینده نگری علمی به مجلس آمدند از جمله حذف سایر نامزدهای نمایندگی. به دلیل این امتیازات ناعادلانه، اقتصاد، سیاست و فرهنگ رو به وخامت است، کشور دچار بحران می شود و در نتیجه مردم در فقر، استیصال، استیصال و عدم کفایت اقتصادی فرو می روند و از ازدواج و بچه دار شدن پرهیز می کنند. در واقع، او شیرینی و آب نبات را به عنوان درمانی برای افراد مبتلا به دیابت تجویز می کند. فکر می کند باید بعد از هر غذا دو بطری نوشابه بخورد!!

برای اصلاح کشور راهی جز حذف تمام سمومی که سهمیه نامیده می شود وجود ندارد. در انتخابات، آموزش عالی، استخدام و … قبل از این مرحله باید انواع امتیازات به طبقات ضعیف و غیره داده شود. امتیازات برای اعطای دیپلم، بازرگانی و مدیریت در نظر گرفته نشده است، بلکه باید برای تقویت آنها، کسب صلاحیت های حرفه ای و مدیریتی، کسب دانش و … باشد. همه اینها فساد و سود است. بذر و نهال این بلای خودساخته و سرطان را سازمان های بنیادگرا و تندرو در این کشور کاشتند.