پرونده جمشیدی در این 24 ساعت شاهد روایت های زیادی بود اما آنچه بیش از همه مورد توجه مردم قرار گرفت و در فضای مجازی دست به دست شد، ارتباط این پرونده با فیلمی بود که او در آن بازی می کرد.
بهترین – آیدا فلاحیان: شاید در این ساعات کسی اسکار 2008 و فضای تراژیک آن را ارزیابی کند. برخی از فیلمسازان که در مورد نقش بازیگران نامطمئن بودند و آنها را زندگی می کردند، هنوز نتوانستند با مرگ هیث لجر کنار بیایند. بازیگری که با ایفای نقش خیره کننده در فیلم «جوکر» درخشان ترین لحظه فعالیت هنری خود را رقم زد و البته پس از مرگش برنده اسکار شد. او در این زمین نبود که این افتخار را جشن بگیرد. مرگ او درست پس از تولد یکی از ماندگارترین جوکرهای تاریخ سینما اتفاق افتاد. خیلی ها می گفتند لجر بعد از این نقش نتوانست از تاریکی شخصیتش خارج شود و در همان نقش به طرز دردناکی از دنیا رفت.
اکنون شاهد تکرار همان سرنوشت تحریف شده در سینمای ایران هستیم. یکی از نامهای شناخته شده سینمای ایران در یک بحران غیرمنتظره قرار گرفته است. پژمان جمشیدی فوتبالیست سابق و امروز متهم شد! پرونده جمشیدی در این 24 ساعت شاهد روایت های زیادی بود، اما چیزی که توجه عمومی را به خود جلب کرد و در فضای مجازی دست به دست شد، بیش از هر چیز ارتباط این پرونده با فیلمی بود که او در آن بازی کرده بود.
«الافزار» بر اساس یک پرونده واقعی تجاوز جنسی ساخته شده بود و پژمان جمشیدی نقش بازپرسی را بازی می کرد که با تمام وجود تلاش می کند تا حقیقت را فاش کند و جنایتکاران را به پای میز محاکمه بکشاند. برای جمشیدی این اولین تجربه جدی در سینمای درام بود و در نهایت توانست از سد محکم منتقدان مقابل خود عبور کند تا جایی که بسیاری او را چیزی فراتر از یک «فوتبالیست» می دانند. اینجا بود که مسیر حرفه ای پژمان جمشیدی به عنوان کمدین تغییر کرد.
اما امروز، به اندازه کافی عجیب، واقعیت زندگی او به همان داستان نزدیک است. تنها تفاوتش این است که این بار در مقام بازپرس نیست. انگشت اتهام به سمت او نشانه می رود و مجبور می شویم فیلمی با بازی او را دوباره تماشا کنیم. این یک فیلم واقعی تر از The Meadow است.
اگر کمی به عقب برگردیم، می بینیم که چنین خلط هایی بین نقش های واقعی و سینمایی، پدیده نادری در سینمای ایران نیست. چند سال از اکران فیلم «پرواز» می گذرد؟ فیلمی که انگار از زندگی واقعی شادمهر عقیلی الهام گرفته شده است. هنرمندی که با «پرواز پرواز» به جواز و سعادت رسید، اما در حقیقت چند سال بعد مجبور شد ایران را ترک کند و دیگر برنگشت. یا گلشیفته فراهانی در «قرن»; در زندگی واقعی، این بازیگر نقش یک دختر جاه طلب را بازی می کند که مدام از جدایی صحبت می کند و در نهایت همان مسیر را طی می کند. همان سرنوشتی که داریوش مهرجویی برایش نوشته بود.
با نگاهی به همه این اتفاقات به نظر می رسد مرز واقعیت و سینما حداقل در لحظاتی از همیشه باریکتر شده است. گاهی نقش بازیگر را می بلعد و گاهی بازیگر سایه ای از نقش می شود.
به هر حال ممکن است مورد این ساعت های پژمان آنقدرها هم منحصر به فرد نباشد، اما از نظر فرم منحصر به فرد هستند. برخی که خود را سوپراستار می خوانند حالا منتظر سرنوشت بازیگری هستند که پا به دنیای کمدی و خنده گذاشته است. اما متاسفانه این روزها راه پژمان به پایان رسیده است. پسری در تیم رویایی علی پروین که چپ و راست پرسپولیس را مسدود کرد به همراه علی انصاریان و حامد کاویانپور پایان شرارت خود را در تپه های داوودیه رقم زدند و ای روزهای گذشته. اما حالا عملا او را دستبند زدند و روانه زندان کردند تا یکی از «پایان پژمان» صحبت کند. به قول شاعر دنیا بالا و پایین دارد!
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ