اشکان رحار ، نویسنده انیمیشن و کارگردان انیمیشن ، که سال گذشته در جشنواره فجر با انیمیشن “ژولیت و شاه” حضور داشت ، از دیدگاه دیگری با عنوان “فلسفه روایت در انیمیشن ایرانی ؛ داستان پردازی در زبان افسانه ای و ناخودآگاه” به انیمیشن علاقه مند است.
در این پرس و جو به ایسنا نوشت:
“این یک زمینه منحصر به فرد برای گفتن داستانهایی در مورد حد انیمیشن ، فانتزی و واقعیت ، و بنابراین عمیقاً ریشه دار یا عمیقاً ریشه دار یا در افق آینده است. در سینمای انیمیشن ، روایت نه تنها ابزاری برای داشتن معنا است ، بلکه نیرویی برای شکل دادن به ناخودآگاه جمعی است ؛
سینما منطقه اثر و نفوذ است. در همان کشتی ، پس از تماشای فیلم “میانه” نولان ، ما از برخی از دوستان شگفت زده شدیم و این سؤال به دستور کار خود آورده شد: اگرچه در ژانر سینمای ایران بسیار روشن بود ، چرا در آینده در زمینه علمی -Fi – حتی نیمی از – ایران – به آینده نگاه می کند؟ و چرا حتی این تلاش های کوچک شکست خورده و استریل؟
پاسخ ساده بود: در کشوری با بیش از هفت هزار سال تاریخ ، ما نمی توانیم قدرت آنچه را که مانده ایم نادیده بگیریم. صدای زیبا و آوایی از گذشته ایران شنیده می شود ، و ناخودآگاه زمزمه هر هنرمند ایرانی یا ایرانی: “مرا بخوان”.
کشوری که می تواند جرات ادعای چنین فرهنگ و تاریخ قدیمی پر از ادبیات و شاهکارهای تاریخی را داشته باشد ، یکی از مبانی اساطیر در تاریخ افسانه ای جهان نیست – نمی توان نادیده گرفت. بنابراین ، بهتر است بگوییم که هنرمند ایرانی – و فیلمساز یا فیلمساز انیمیشن ، یک ابزار انیمیشن قدرتمندتر – از این گنج غنی آگاه نیست و سعی می کند آن را از این اقیانوس نامحدود انتخاب و ارائه دهد.
واضح است که چنین رویکردی در کشور مورد استقبال مخاطبان قرار می گیرد ، زیرا مخاطب مانند خالق نمی تواند این تاریخ بزرگ را نادیده بگیرد ، و علاقه مند است که در همه جای تاریخ شهنومه یا ایران ببیند و ارتباط برقرار کند.
با این حال ، عاملی که مورد غفلت واقع می شود یا شاید در برخی از این آثار این است که نویسندگان این زمینه به درستی درک نشده اند. بعضی اوقات عاملی که نویسندگان انیمیشن را از وفاداری به اصل کار ، چنین رویکردی ، برای بیننده عمومی و برای مدت کوتاهی مورد ستایش قرار می دهد ، اما هرگز نمی تواند گفتگوی یک گفتگو در مورد آثار بزرگ ادبیات ایرانی یا تاریخ ایران باشد. از آنجا که چنین مطالعاتی یکی از مهمترین اصول سینمای انیمیشن است – بنابراین سرگرمی – و اغلب سرگرم کننده یا هیجان انگیز نیست.
نویسنده و فیلمساز این انیمیشن می تواند با دانش آثار افسانه ای و علم اساطیر و استفاده از خلاقیت و دانش ، برنامه جدیدی را طراحی و ارائه دهد. چنین رویکردی هم از مخاطب انتقاد خواهد کرد و هم بر مخاطبان جدید تأثیر می گذارد و هم گفتگو ایجاد می کند. همانطور که ما چنین گفتمانی را در آثاری مانند استاد بحرام بیضری دیدیم.
برای دستیابی به این هدف ، تکنیک های مختلفی در مقابل نویسنده وجود دارد: زمان داستان داستان در طول سفر ؛ یا روایت از زاویه ای متفاوت از آنچه در تاریخ یا اسطوره تعریف شده است. تا زمان توسعه داستانهای اساطیری یا تاریخی و ترکیب سینما با جادو. همه این استراتژی ها بارها توسط اساتید سینمای جهانی ارائه شده است ، چه در زمینه انیمیشن و چه در زمینه سینمای زنده. یا گاهی اوقات ، هنرمند ایرانی در یک زمینه جدید با طبیعت یا واقعه تاریخی و اساطیری سر و کار دارد و به طور غیرمستقیم با قرار دادن آن با شخصیت های جدید.
بنابراین ، آنچه از این میانبر بیرون می آید این است که جوهر ملی و تاریخی کشور ما با تاریخ مستند و افسانه ای خود ارتباط بسیار غنی و قدرتمندی دارد. یک فیلمساز یا انیماتور باید بتواند با درک دقیق ماهیت اساطیر و بررسی اسطوره ها یا تاریخ کشور ، آثار ظریف ایجاد کند و در هر ایران گفتگو کند و در هر ایران گفتگو کند. از طرف دیگر ، او می تواند با یک روایت سرگرم کننده و زیبا با مخاطبان خارجی ارتباط برقرار کند و ممکن است با این تاریخ غنی آشنا باشد. “ما چندین دهه در تولید سینمای انیمیشن ژاپنی چنین رویکردی دیده ایم.”
۲۴۴۵۷
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ