ترفند روانشناسی ؛ فاجعه تجربه دوران کودکی چیست؟

ترفند روانشناسی ؛ فاجعه تجربه دوران کودکی چیست؟

کف تجربیات مثبت در دوران کودکی ، مانند داشتن والدین حمایتی و احساس تعلق به مدرسه ، می تواند تأثیر این تجربیات منفی را بر برخی از خصوصیات مضر کاهش دهد.

به گفته انتخابتو به نقل از سای پست ، به نظر می رسد که تجربیات مثبت از پیشرفت روان پریشی و سادیسم جلوگیری می کند ، اما وقتی فرد در سالهای اولیه زندگی مشکلات زیادی داشته باشد ، این اثر محافظ محدود است. محققان در این مطالعه جدید سعی کردند چهار نفر Dark Four را بهتر درک کنند ، گروهی از چهار نفر ، که معمولاً منجر به عواقب منفی اجتماعی می شود. این ویژگی ها عبارتند از:

روانکاوی مرتبط با نادیده گرفتن دیگران.

خودشیفتگی با حس بیش از حد ارزش.

ماکیاولیسم بر دستکاری استراتژیک و جدایی عاطفی تمرکز دارد.

سادیسم ، که شامل لذت رنج دیگران است.

محققان علاقه مند به بررسی همزمان این ویژگی ها هستند ، زیرا همه آنها عناصر بی رحمانه ، بهره برداری و همدلی هستند ، در حالی که هر ویژگی دارای ویژگی های منحصر به فردی است. این مطالعه جدید با این فرض آغاز شد که تجربیات ناخوشایند مانند سوءاستفاده ، غفلت یا اختلال خانوادگی در دوران کودکی به طور کلی پیش بینی می کند که توسعه صفات شخصیتی مشکل ساز در بزرگسالی باشد. در عین حال ، تحقیقات کمتری در مورد چگونگی تجربیات کودکی می تواند تأثیر این وقایع استرس زا را کاهش دهد.

“یکی از این نتایج مستند” ، مانند “بسیاری از شواهد ، کمبود مواد غذایی ، بی ثباتی مسکن ، عدم عشق به والدین ، ​​سوء استفاده جسمی یا عاطفی ، یکی از این نتایج مستند است” ، برای افزایش امکان صفات شخصیت انحرافی مانند روانپزشکی ، نرگسیسم ، اما این اثرات منفی ، “این جلوه های منفی” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “. “” وی گفت كه چگونه این تجربیات مثبت می تواند رابطه بین مشکلات كودكی و خصوصیات شخصیتی منحرف را تنظیم كند.

پرسشنامه ای برای ارزیابی مشکلات کودکی مانند سوء استفاده ، غفلت یا اختلالات خانوادگی.

نظرسنجی در مورد تجربیات مثبت در دوران کودکی مانند حمایت پایدار خانواده یا حداقل یک دوست نزدیک.

نظرسنجی ها برای اندازه گیری ویژگی های روان پریشی ، سادیسم ، خودشیفتگی و مخترع در بزرگسالی.

چگونه تجربیات خوب و بد کودکی بر شکل گیری ویژگی های شخصیت تاریک/ ترجمه تأثیر می گذارد

در حالی که محققان از روشهای آماری برای بررسی رابطه بین چالش های اصلی زندگی و این خصوصیات استفاده می کردند ، تأثیر تجربیات مثبت در دوران کودکی و عوامل جمعیت شناختی مانند سن و جنس مورد توجه قرار گرفت. یافته های این مطالعه نشان داده است که هرچه مشکلات کودکی دشوارتر باشد ، مزایای روان پریشی ، سادیسم و ​​خودشیفتگی نیز بیشتر خواهد بود. دیده می شود که وقایع منفی مانند خشونت خانوادگی یا غفلت جدی باعث افزایش رشد رفتارهای مضر یا غیر ضروری در آینده می شود. از طرف دیگر ، تجربیات مثبت در دوران کودکی با روان پریشی ، سادیسم و ​​ماکیاولیسم پایین همراه بود.

اما نکته جالب این بود که این تجربیات مثبت با سطح بالاتری از خودشیفتگی همراه بود. این ممکن است نشان دهد که برخی از خودشیفتگی ، که حاوی حس قوی از خود و ویژگی است ، می تواند در یک محیط حمایتی تقویت شود. “مشکلات دوران کودکی در مورد توسعه ویژگی های خودشیفتگی در بزرگسالی بود.” با این حال ، مشابه برخی از مطالعات قبلی ، دریافتیم که داشتن تجربیات مثبت زیادی در دوران کودکی نیز می تواند با افزایش خودشیفتگی همراه باشد. “مهمتر از همه ، اولین تجربیات مثبت نشان داد که سفتی کودک می تواند تأثیر روانکاوی و سادیسم را کاهش دهد ، اما فقط در مشکلات مشکلات.

به عبارت دیگر ، یک آموزش حمایتی می تواند برای افرادی که در دوران کودکی مشکلات جدی را تجربه نکرده اند ، نقش محافظتی داشته باشد و احتمال ویژگی های وحشیانه یا مخرب را کاهش نمی دهد. با این حال ، هنگامی که فرد سختی شدید و مکرر در دوران کودکی را تجربه می کند ، این تجربیات مثبت تأثیرات کمی در کاهش صفات شخصیتی منفی داشته است. “اگرچه چالش های کودکانه یکی از مهمترین روشهای ویژگی های شخصیت بزرگسالان است ، در بعضی موارد داشتن تجربیات مثبت می تواند باعث کاهش اثر شود.” گفت “با این حال ، هنگامی که افراد مشکلات خشونت آمیز و مکرر دارند ، هر چقدر هم که مثبت باشند ، در روانپزشکی و سادیسم بالا هستند.”

یکی از محدودیت های این مطالعه این بود که براساس خاطرات گزارش شده توسط شرکت کنندگان است. از آنجا که افراد دارای ویژگی های شخصیت تاریک می توانند دوران کودکی خود را به یاد بیاورند ، این می تواند بر صحت ارتباطات کشف شده تأثیر بگذارد. تحقیقات آینده می تواند افراد را به مرور زمان بررسی کند تا تعیین کند که چگونه حوادث کودکانه مثبت یا منفی به طور مستقیم بر ویژگی های شخصیت تاریک تأثیر می گذارد. علاوه بر این ، استفاده از گزارش های مستقل یا ارزیابی های بالینی استاندارد ممکن است دقت شرایط کودکی را افزایش دهد. “این مهم است که بفهمیم تجربیات خوب و بد کودک در رشد افراد تأثیر می گذارد و آنها را به بزرگسالان سالم و کارآمد تبدیل می کند.” این تجربیات تأثیر زندگی دارد و بنابراین بهبودی کودکانه نه تنها برای آنها بلکه برای کل جامعه نیز مفید خواهد بود. “