خانه عاشقانه سیمین دانشوار و جلال آل احمد از امام موسی صدر تا احمد شملو

3


علی نجومی در دوره ایران نوشت: “این یک تعطیلات بود و ما به اصفهان رفتیم و در اتوبوس می خواستیم به تهران برگردیم ، مردی به خانم سیمین صندلی داد. هر دو آنها با هم نشستیم. ما به خانه آمدیم. صبح ، من دیدم که خانم سیمین آماده است.

وقتی در را باز کردم ، دیدم که الحمد بیگ جلوی درب ایستاده است. نگویید این تور آنها روز گذشته بود. آنها همچنین در روز نهم جلسه خود ازدواج کردند. سپس همه آنها را دعوت کردیم ، خانواده های آنها و همه نویسندگان در مراسم خود حضور داشتند. سادگ نیز هیدیت بود. آنها سپس خانه ای اجاره کردند و زندگی خود را ادامه دادند. “

این سخنان ویکتوریا دانشوار ، خواهر نویسنده مشهور ایران ، سیمین دانشوار است که در مورد چگونگی شناخته شدن سیمین و جلال ادبیات ایران نوشت. این دو در 30 آوریل 1329 ازدواج کردند.

سفر سیمین به آمریکا و خانه سل

سیمین که دکترای خود را در دانشکده نامه ها و علوم انسانی دریافت کرد ، در سال 1931 به دعوت موسسه فولبریت به دانشگاه استنفورد رفت و زیبایی شناسی را تحصیل کرد و پس از فارغ التحصیلی ، وی در سال 1334 به ایران بازگشت. با این حال ، در این دوره سه ساله ، جلال ال احمد یک بخش جالب را تجربه کرد.

دازاش تصمیم می گیرد در زمینی که برای مدت طولانی خریداری کرده بود ، اقامتگاهی در شمیرانات بسازد و به همراه همسرش مستقر شد. برای ساخت این خانه ، جلال آل احمد با بودجه کل 5000 تومانس شروع به کار کرد و خودش 3000 تومن را قرض گرفت.

جالب است که از ساخت این خانه آگاهی داشته باشیم ، که در آن خود سلل مستقیماً در ساخت خانه درگیر بود. در نامه هایی که به همسرش فرستاده بود ، درد در دستان خود و آسیب به بدنش را هنگام تراشیدن شرح داد. آنچه مسلم است و نگاه خاصی در هر آجر این خانه دارد این است که با عشق ساخته شده است ، و خلوص و اخلاص این احساس حتی اکنون ادامه دارد.

4

همسایه مشهور

اما محله Dezashib در خیابان Ramazani ، Alley یک زن و شوهر دیگر جدا از این زوج دوست داشتنی بودند: نیما یوشیج و خانم آلیه

ما در مورد ارادت سلط به نیما چیزهای زیادی شنیده ایم و مقاله معروف “قدیمی از چشمان ما” نوشته شده توسط خود سلل شاهد این ادعا است.
در اینجا بخشی از این مقاله را در مورد مرگ شعر ایرانی نقل می کنیم:

“شبی که این اتفاق افتاد ، ما به صدای درب پریدیم. در ابتدا فکر می کردم این یک آینه است. زمستان و دو بعد از نیمه شب ، چه خروس این همه بود! خواب از چشم و گوش من پرواز می کرد – فهمیدم که هیچ آینه ای وجود ندارد ؛ و لباسشویی من آگاه بود. من گفتم:” Simin! من فکر می کنم پیرمرد خوشحال نیست ، “آنها می ترسیدند ، آنها ترسیده بودند. پیرمرد در مقطعی سقوط کرده بود. برای اولین بار در زندگی خود – در دنیای شعر – او کاری غیرمعمول انجام داده بود. من زمستان برای یوش بود ؛ و او همین کار را کرد.

اما هیچ بوی ترک وجود ندارد. آنها توسط قاطر از یوش به سمت جاده چالوس آورده شدند. پسرش و جوانی با او بودند. و پسر گفت که پیرمرد توسط کودک آورده شده است. اما او نه نازک بود و نه رنگش بازگشت. فقط پاهای او باد بود. و او یک دوست خواهد داشت. او در مورد زنی صحبت کرد که وقتی یوس بود به خدمت خود آمد و به سر کار نرفت. یا بهتر بگوییم ، او نشست و مانند جغد پرید.

آنقدر که پیرمرد به خودی خود بخوابد. حالا از خودم می پرسم که آیا زنان را نمی فهمم؟ یا آیا پیرمرد خود وحشت مرگ را پشت این داستان قرار می دهد؟ هرچه بود ، آخرین چیزی بود که از او شنیدم. این آخرین شعر گفتاری او بود ، و بسیاری از این شعرهای کلمه ای گفتاری وجود داشت … ما هر روز می رفتیم. هیچ مردی نبود. او آرام بود و چیزی نمی خواست ، و همان استعفا در چشمان او وجود داشت. حالا چطور؟ … “

5

شرح خانه موزه

اما از 8 مه 1977 ، این خانه به یاد نسل هایی که شاهد زندگی این زوج ادبی محبوب ایرانی در این خانه نبودند ، به یک موزه تبدیل شده است ، اما در گوشه ای از خانه احساس سل و سیمین می کند. هنگامی که وارد موزه سل و سیمین می شوید ، پس از عبور از حیاط ، آن را خواهید دید.

در آستانه ورودی خانه ، مشرف به حیاط و حوضچه زیبای آن ، یک مجسمه مومی از سیمین دانشوار به نظر می رسد که گویی روی یک قطب چوبی قدیمی نشسته است و منتظر است. همچنین یک مجسمه مومی از جلال ال احمد در نیمه طبقه ساختمان وجود دارد که وی شخصاً آن را ساخته بود. انگار که او به فکر نوشتن و ایجاد یک اثر جدید بود. در واقعیت ، البته ، اینجا جایی بود که جلال الحمد پناه برد و آثار خود را خلق کرد. خانه جلال و سیمین در سال 2004 در لیست میراث ملی ایران قرار گرفتند.

خانه شخصی Simin و Jalal مدتهاست که از بزرگان ادبی ایرانی مانند احمد شملو ، نیما یوشیج و پاتوق برای سیاستمدارانی مانند امام موسی صدر و آیت الله تالغانی برخوردار بودند. هسته اصلی جامعه نویسندگان نیز در خانه تشکیل شد و در دوره پهلوی ، جلسات اتحادیه نویسندگان در خانه برگزار شد.

در این موزه ، تمام آثار نوشته شده و ترجمه شده توسط این دو نویسنده در یک مکان جمع می شوند و در یک مکان نگهداری می شوند. مهمترین آثاری که در این موزه نگهداری می شود عبارتند از: SIMIN DANESHVAR SUSUSHON ، ترجمه دنیوی جلال آل احمد از آندره گید ، جزیره Simin Daneshvar ، غربی سازی جلال ال احمد ، کتاب Sarban Simin Daneshvar و بسیاری از آثار هنری دیگر. البته آثار دیگری نیز در موزه وجود دارد. دو نفر از آنها و بیشتر متعلق به ویکتوریا دانشوار هستند:

حلقه های عروسی Simin و Celal
قرارداد آنها
کارت ملی Simin Daneshvar

شاید بازدید از این خانه احساساتی و آینه ای بد نباشد تا قلب شما در این روزهای پاییز به یک آینه تبدیل شود.