پس از پایان جنگ شش روزه ، ما فکر کردیم که جو ساکت تر بر عرصه سیاسی داخلی حاکم خواهد بود. اما یک خیال جعلی!
بالا: پس از پایان جنگ شش روزه ، ما فکر کردیم که جو ساکت تر بر عرصه سیاسی داخلی حاکم خواهد بود. اما یک خیال جعلی! اکنون ، اظهارات شدید حمید راسا ، دوتایی قدیمی و کسل کننده را بازی می کرد.
راسای چند روز پیش به پزشکان رفت و او را با بنی صدر مقایسه کرد. یک طنز سنگین ، به معنای واضح است: پیش بینی پایان فردا برای ریاست جمهوری (این همچنین شایعه برخی از گروه ها در ITA است). علاوه بر این ، فرماندار مازنداران ، “فقر در جامعه گسترده است و اولویت روسری نیست” ، وی یک ویدیو را ضبط کرد. راسای از وزیر کشور خواست تا برکنار شود. در زمینه سیاست ایران ، چنین رفتارهای چشمگیر معنایی فراتر از یک انتقاد ساده دارند: نمایش قدرت و تلاش برای محافظت از زمین بازی.
این داستان در شرایطی قرار می گیرد که در آن روزنامه ساخت و ساز با نیاز به تغییر پارادایم در حکمرانی امروز نوشته شده است و برای پزشکانی که برای ادامه مسیر نیاز به لایه برداری فکری دارند ، درخواست می کند. در همین زمان ، محمد جواد زاریف هشدار داد که در مقاله ای در فرین پولیسیا ، این واقعیت که اصلاحات داخلی انجام نشده و اعتقاد به دیپلماسی در ایران از آینده ایران در غرب آسیا نامشخص است. این صداها ؛ راسای با سه جبهه مختلف متفاوت به نظر می رسد – همان سناریوی قدیمی: همه خود را لگد می زنند و مردم دیگر خسته نیستند.
حقیقت این است که جامعه ایران بیش از بیست سال در میان این مباحث غیر ضروری گرفتار شده است. یک طرف از اصلاح طلبان که همچنان به ارائه خواسته های خود در قالب “تحلیل تخصصی” و قول تغییر دوباره و دوباره ، اما در عمل دست آنها خالی است. طرف دیگر ریشه های راه راه سخت که از تغییر جدی بر اساس مقادیر ثابت جلوگیری می کنند.
مردم ، اما به هر حال ، گوش آنها پر است. شنیده می شد که هیچ کس انتظار وعده های این شعار را ندارد. یک روز ، هنگامی که “توسعه و تعامل با جهان” و روز بعد ، هشدار “بنی صدر” رئیس جمهور چیزی غیر از سردرگمی عمومی نیست. جامعه ، که باید از دو قطبی نامحدود آزاد شود ، همچنان همان جکوزی قدیمی است.
فرماندار مازندران راسا بهانه ای برای حمله می کند ، فقط بخشی از داستان. مسئله اصلی این است که در ایران ، هر گفتمان جدید قبل از فرصت رشد توسط جناح مخالف غرق می شود. اصلاح طلبان فریاد می زنند که اولویت بندی باید مورد بررسی قرار گیرد و اصولگرایان بدان معنی است که این کلمات به معنای نادیده گرفتن ارزش ها هستند. و سرانجام ، هیچ تغییری رخ نمی دهد. روز به روز به جز مردم و سیاست در حال افزایش است.
در چنین فضایی ، وقتی روزنامه ها “تغییر پارادایم” را می نویسند ، مخاطبان معمولی فقط لبخندی تلخ می کنند. الگوی تغییر نمی کند ، اما قالب فرسوده با نام های جدید بازتولید می شود. ظریف ، او در مورد خطر آینده نامشخص صحبت می کند ، رئیس جمهور راسا بنی صدر هشدار می دهد ، و پزشکان هنوز فرصتی برای کار حتی یک سال نداشته اند. این صحنه سیاسی بیشتر شبیه تئاتر است که دائماً در حال تغییر است ، اما خوب …!
بیست سال برای سیاستمداران کافی نبود که بدانند جامعه دیگر از دعواهای غیر ضروری خسته نشده است. کلمات کلیدی مانند “اصلاحات” ، “ارزشها” ، “تغییر پارادایم” یا “حمایت از اصول” از فقر ، بیکاری ، ناامنی ذهنی و مهاجرت گسترده رنج نمی برند. مردم می بینند که این بحث ها بیشتر شبیه به اختلافات خانوادگی است: پر سر و صدا ، داغ ، اما در نهایت ناکارآمد.
به هر حال ، اگر تغییری وجود نداشته باشد ، مایه تاسف است که این چرخه ادامه خواهد یافت. نتیجه اصلاحات نیست ، بلکه چیز دیگری نیست ، بلکه فرسایش بیشتر و البته اعتماد به نفس تدریجی عمومی است. آرزو می کنم کسانی که مجبور بودند صدای ساکت مردم رنج می برند.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ