عطریانافر: قالی بافی برای جلوگیری از فحش دادن راهبه ها به چهره های نظام بود

عطریانافر: قالی بافی برای جلوگیری از فحش دادن راهبه ها به چهره های نظام بود


محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب پیمانکاران سازندگی در مصاحبه خود آخرین اظهارات رئیس مجلس دوازدهم را ارزیابی کرد.

به گزارش خبرآنلاین، متن این سخنرانی را در ادامه می خوانید؛

در دو روز گذشته هم نمایندگان مجلس و هم آقای قالیباف اتهاماتی را علیه آقایان روحانی و ظریف مطرح کرده بودند و مدعی شده بودند که این دو نفر باعث نامناسب شدن روابط ایران و روسیه شده اند. پاسخ شما چیست؟ آیا اساساً طرح چنین موضوعاتی در شرایط فعلی جایز است؟

انتقادات و ادعاهای آقای کلیباف و فحاشی های عنصر فعلی که معلوم نیست تعداد آرای آنها وارد مجلس شده باشد، ملاک واقعی بودن یا نبودن آنها نیست. در سطح گفت‌وگوهای سیاسی، بارها اشاره شده است که اظهار نظر منتقدان برخی رویکردها و اقدامات و یا افراد با دیدگاه اصلاح‌طلبی نمی‌تواند معادلات و روابط ایران و دیگران را برهم بزند. چه کسی می تواند روشن کند که آیا روابط ایران با کشور دیگری به دلیل برخی دیدگاه ها بدتر شده است؟ علی القاعده نماینده یا سخنگوی مجلس نیست. یک نهاد دیپلماتیک و مهمتر از آن شورای عالی امنیت ملی وجود دارد که تعیین می کند اظهارات خاصی در مورد یک کشور باعث تضعیف روابط دو کشور می شود یا بی اثر است.

همگان می دانند که مرجع داوری در این گونه موارد شورای عالی امنیت ملی یا وزارت امور خارجه است که هیچ گاه پیشنهادات انتقادی آقای کلیباف یا دیگران را نمی پذیرد. آنها احساسات شخصی و منفی خود را نسبت به مدیران ارشدی که در گذشته دوست نداشتند ابراز می کنند. به نظر من این رفتار بیشتر یک سازش از گذشته است. می خواهند با اظهارنظرهای کذب فضای روانی جامعه را به هم بزنند.

نه تنها نخبگان، بلکه دولتمردان و جامعه نیز بر این باور راسخ و راسخ دارند که در سیاست خارجی ایران در ۴۵ سال گذشته هیچ فردی بیش از آقای ظریف به عنوان مذاکره کننده و تسهیل گر در عرصه دیپلماسی، سیاست خارجی و تنظیم ارتباطات عمومی کشور مطرح نبوده است. از اول انقلاب تا به امروز وزیر امور خارجه ای که در عرصه دیپلماسی چندجانبه پدیده مهم، با استعداد، شایسته، متخصص و آگاه باشد نداشته ایم. این تجربه ای است که حتی پیشینیان آقای ظریف هم به آن اذعان داشتند.

آقای ولایتی که 16 سال وزیر امور خارجه بودند، آقای کمال خرازی که 8 سال این مسئولیت را بر عهده گرفتند و حتی آقای صالحی و سایر دوستان اذعان دارند که آقای ظریف در عرصه مذاکرات فردی برجسته است که مسائل دیپلماتیک ایران و روابط ایران با کشورهای دیگر را درک می کند. همچنین شاهد تجربه درخشان آقای ظریف در پرونده های برجام بوده ایم.

وقتی کلیباف از جایگاه مجلس صحبت می کند، مردم آن را به نظام نسبت می دهند

بیایید کمی در مورد او صحبت کنیم. آقای روحانی چهره معروفی است که از ابتدای انقلاب تاکنون در مهمترین مناصب امنیتی، اطلاعاتی و دیپلماتیک مجلس و در حوزه بحث های راهبردی حضور بسیار چشمگیری داشته است. زمانی که شخصیتی مانند مقام معظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی یا آقای خاتمی، از موضع دولت در مسیر پیشبرد اهداف و مقاصد نظام با بحران یا بن بست مواجه می شد، به آقای روحانی پناه می برد و او بود که همیشه با قاطعیت و درایت راه را هموار می کرد و خط مقدم را به گونه ای ترسیم می کرد که دغدغه ها و دغدغه ها را جلب کند.

امروز چه اتفاقی افتاد که یک آقایی در یک سمت حقوق عمومی به خود اجازه داد اظهارنظرهای فردی کند؟ ما باید بر ضرورت حفظ مبانی اخلاقی در رویکردهای سیاسی پافشاری کنیم. کسانی که به طور اتفاقی، یعنی بدون جلب حمایت اکثریت مردم، در نهادهای مسئول و قانونگذار جایگاه پیدا می کنند، باید به این سوال پاسخ دهند که اخلاق سیاسی را در کجا به کار می برند. من شخصاً برای آقای قالیباف که در حال حاضر رئیس یکی از نیروهای کشور هستند، احترام قائلم، اما انتقاد غیرقانونی و غیراخلاقی ایشان از آقای روحانی را حتی از سمت ریاست مجلس نمی پسندم.

البته ایشان در هر زمینه ای می توانست از رویکرد آقای روحانی انتقاد کند اما من هم درست بیرون از ریاست مجلس هستم. اما وقتی از منظر مجلس صحبت می‌کنید، مردم آن را به نظام نسبت می‌دهند و فکر می‌کنند که از فلان جا مأموریت دارد که چنین حرفی بزند، در حالی که از بیرون امکانی وجود ندارد. من هم انتظار داشتم که آقای کلیباف به عنوان رئیس مجلس نسبت به افراد فحاشی، بی ادب و معاندی که به خود اجازه می دهند هر آنچه از کثیفی و عصبانیتشان برمی آید را به سادگی با حضور در تریبون با شخصیت های تاثیرگذار نظام در میان بگذارند، واکنش نشان دهد. این مشکل جدی است.

مشکل اینجاست که چه کسی می تواند هوشمندانه و حرفه ای تر از آقایان ظریف و روحانی درباره رفتار ابرقدرت هایی که در سازمان ملل حق وتو دارند اظهار نظر کند؟ چه کسی بهتر است در مورد رفتار آنها در دو دهه اخیر که وارد بحث های هسته ای می شویم اظهار نظر کند؟ همچنین آقای ظریف و روحانی چه گفتند؟ برخی با ایجاد توهم و تحریف جملات و اصطلاحات، ذهن جامعه را مخدوش می کنند. علاوه بر این، زمانی که به وحدت ملی و یکپارچگی نهادهای قدرت نیاز است، در شرایطی که حکومت و حاکمیت فاقد برنامه ریزی است، باید از ظرفیت های خلاق و تولیدی که در گذشته نقش فعالی در سرنوشت کشور داشته و دوران درخشانی را در اداره کشور رقم زده است، استفاده کنیم.

آقای روحانی نماد جریان معتدل و منطقی در کشور است

نکته این است که آقای روحانی حداقل در دیدارهای اخیر خود با استانداران موضع خاصی در قبال روسیه نداشت. اگر آقای ظریف در قبال روسیه موضعی داشت، در پاسخ به اظهارات آقای لاوروف درباره «مکانیسم ماشه» و برجام بود. آیا این بدان معناست که انتقاد از روسیه در کشور ممنوع است و هیچکس حق انتقاد ندارد؟ شما در گذشته به سازش سیاسی اشاره کردید. دلیلش چیست؟

پس از حادثه تلخ جنگ 12 روزه که در بالاترین سطوح قدرت سیاسی و دستگاه اجرایی کشور رخ داد، واقعیتی آشکار شد که نشان می دهد رفتارهای افراطی و افراطی، سم مهلک سیاست است. آقایانی که در مقابل مواضع منطقی افرادی مانند روحانی و ظریف مقاومت می کنند، همان نماد جریان تندرو هستند که بارها در مقابل آرای ملت شانس خود را آزموده و ناکام مانده اند. فکر می کنم این واکنش ها نشانه ضعف های روزمره و مکرر آنهاست که اکنون خود را نشان می دهد. آنها باید روشن کنند که از کدام جمله یا نظر انتقاد می کنند یا هدف از فحاشی ها چیست، چرا که اجازه حمله به چهره هایی مانند ظریف و روحانی را می دهند.

در حالت بلاتکلیفی و غیرمنطقی، دیگران را متهم به ظلم می کنند; من به شما می گویم که هیچ یک از روشنفکران جریان اصولگرایی که پیشگامان و پدران جنبش ها در اکثریت مجلس فعلی هستند، رویکردهای تند، افراطی، مبتذل و مشکل ساز این اسلام های جدید را تایید نمی کنند. آقای روحانی نماد جریان معتدل و منطقی در کشور است. تقریباً تلفیقی از رویکردهای مدیریت عقلایی است که چهار دولت بازسازی و اصلاحات را در فاصله سال های 68 تا 1384 در بر می گرفت و در آن زمان که از مقاومت و مبارزه با عراق و صدام به ویژه پس از دفاع مقدس رهایی یافتیم، شاخص های سیاسی، اقتصادی و کلی کشور و رضایت جامعه در بالاترین سطح قرار داشت.

آقای احمدی نژاد یک پدیده نابجا بود که در میانه این میدان وارد فرآیند مدیریت شایسته کشور شد و ایران را هشت سال به عقب کشید. آثار و پیامدهای منفی حاکمیت او هنوز بر لبان نه تنها اصلاح طلبان بلکه دوستان قدیمی او نیز هست. دوران او دوران سرنگونی و فروپاشی بود. بعد از آن آقای روحانی با توجه به ذهن و احساس و درک جامعه انتخاب شد. گرچه اساس سیاسی آن در ابتدا مبتنی بر اصولگرایی دینی بود، اما معقول بود و توانست با رویکردهای اصلاح طلبانه در دوره اول، حافظه تاریخی شانزده ساله توسعه ایران را در فاصله سال های 68 تا 84 احیا کند.

آنها اجازه نخواهند داد که اداره کشور دوباره به دست تندروها بیفتد

اخیراً به شاخص تورم دوازده ساله بین سال های ریاست جمهوری آقای روحانی نگاه می کردم. من مناسب می دانم که به این نکته اشاره کنم. وی در سال 1392 شروع به کار کرد و سال 1393 اولین سال مسئولیت وی بود و گزارش عملکرد را ارائه کرد. در سال آخر دولت آقای احمدی نژاد نرخ تورم 35 درصد بود. در سال 2013، اولین سال ریاست جمهوری روحانی، نرخ تورم به 15 درصد کاهش یافت. کمتر از نصف تورم در سال 2014 به 11 درصد، در سال 2016 به 95.8 درصد و در سال 2016 به 7 درصد رسید. دوره اول آقای روحانی امیدبخش و ارزشمند بود و ایران بار دیگر جان تازه ای گرفت و به دوران سازندگی و اصلاحات باشکوه بازگشت.

در زمان دولت دوم آقای روحانی به دلیل محدودیت های بین المللی، تحریم های همه جانبه، خروج آمریکایی ها از برجام و جنایات تحمیلی، شرایط کشور رو به وخامت گذاشت که خارج از اراده دولت بود و به ناچار عملکرد اقتصادی دولت دوم موفق نبود. نرخ تورم علیرغم حضور در همان دولت دوم امسال ۹۶.۸ درصد، سال بعد ۲۱ درصد و پارسال ۳۶ درصد بوده است. اما بلافاصله بعد از آن در دولت آقای رئیسی تورم به 50-52 درصد رسید.

مردم این مسائل را درک می کنند و به وضوح تأثیر رویکردهای مدیریتی را بر زندگی خود می بینند. با حوادث اخیر مردم در آماده باش هستند و اجازه نمی دهند که اداره کشور دوباره به دست تندروها درآید. با این حال برخی از گروه ها سه دهه است که برای رسیدن به قدرت کامل تلاش و مبارزه می کنند، اما موفق نشده اند.

من به صراحت می گویم حتی اگر تندروها همه نام های قدیمی را که در این آشفتگی ها در اداره کشور موثر بودند حذف کنند، باز هم نگاه جامعه به تندروها نخواهد بود و نیروهای معتدل، معقول و جوان جایگزین آنها می شوند و البته رویکرد و درگیری بین آنها شدیدتر از الان خواهد بود. جامعه هرگز باور نخواهد کرد که تندروها عناصر برده، دلسوز و افرادی هستند که منافع ملی را بالاتر از منافع شخصی قرار می دهند و به خوبی درک می کنند که می خواهند بازی های جناحی، خطی و قبیله ای خود را در هر شرایطی اجرا کنند. آنها فکر می کنند که می توانند از سر و صدا، بلاتکلیفی، گرد و غبار سیاسی چیزی به دست بیاورند، در حالی که هیچ چیز برای آنها به دست نمی آید.

متاسفانه کلیباف گفتمان سیاسی روشنی ندارد

برخورد آقای قالیباف به ویژه در زمان انتخابات به گونه ای بود که اگر مانع از منافعشان می شد به اصولگرایان و تندروها روی آوردند. آیا این که آنها بیانیه ای مشابه اظهارات تندروها دادند به این معنی است که هنوز علاقه جدیدی وجود دارد؟ یا اینکه آقای کلیباف وابسته به این گروه است؟

من به آقای قالیباف به خاطر تجربیات دوران جنگ و زحمات گذشته ایشان احترام می گذارم. با این حال، آنها در گذشته در سطوح میانی مدیریت موفق بوده اند. در جایگاهی که الان هستند و در راس یکی از نیروهای کشور قرار دارند، به نظرم جایگاهشان بسیار مهم و تعیین کننده است. متأسفانه این برادر بزرگوار ما فاقد یک گفتمان روشن سیاسی است، مبانی سیاسی او مشخص نیست و در چنین شرایطی قرار می گیرد، طبیعتاً نیروهای اطرافش ممکن است او را به چپ و راست بکشند و اظهارنظرهایش مایه تفرقه شود.

تنها توصیه و هشداری که می توانم به ایشان بدهم این است که آقای کلیباف در این شرایط اظهار نظر شخصی نکنید. شما باید توانایی تحلیل سیاسی از آینده کشور در بحران ها و شرایط حساس را داشته باشید. برای غلبه بر بحران به یک فرد روشن فکر تبدیل شوید. چنین اظهارنظرهایی دردی را کم نمی کند مگر اینکه از جایگاه شما در سطح بالای ریاست مجلس بکاهد و شما را ناتوان از درک سیاسی جلوه دهد.

این هشدار من به آنهاست، نه چیز دیگری. به نظر نمی رسد آنها با این اظهار نظر قصد بدی داشته باشند. درک ضعیف برخی از مسائل سیاسی آنها را به این سمت می کشاند. اینکه گفته می شود محافظه کاران به او سفر کرده اند و او از طرف آنها صحبت کرده است، درست نیست.

ممکن است نتیجه سخنان آقای کلیباف به نفع پایداری گرایان باشد، اما تصور این است که این مواضع بدون ساختار، هدایت نشده و بر اساس برنامه از پیش تعیین شده نیست. این ناشی از سوءتفاهم نیروهای افراطی است که آقای کلیباف نسبت به آنها نگرش منفی دارد. علاوه بر این، در انتخابات 1403، تحرکات رادیکالی علیه کلیباف بیگ صورت گرفت.

باید در شعور و حواس سیاسی خود تجدید نظر کند و به درک درست و روشن سیاسی مجهز باشد و اجازه ندهد که در برابر اظهارنظرهای ناگهانی و بدون نگاه به آینده سخنان مؤثری که باعث تهاجم بیشتر جنبش رقیب شود، ندهد.