کف مهدی دهگان ؛ جلال الحمد یک مشکل آسان برای صحبت کردن نیست. الحمد همیشه یکی از نویسندگان و روشنفکران معاصر ایرانی با طرفین است. علاوه بر عدم قطعیت در مورد آل -هماد ، زندگی متناقض ترسیم چهره خاصی را دشوار می کند.
به گفته انتخابتو ، علی رغم زندگی کوتاه خود ، سید جلال الدین صدات الحمد آلره تأثیر زیادی بر جنبش های فکری ایران در قرن گذشته داشت. ال احمد و سخنان او در مورد زندگی او کاملاً مشخص نیست. ال احمد و هنر و اندیشه او همیشه به نوعی جمع می کردند. با این حال ، علاوه بر تعصبات مختلف ، اهمیت و تأثیر ال احمد در تاریخ ایران معاصر را نمی توان نادیده گرفت.
ناخودآگاه با جلال ال احمد و منتقدینش
پس از انقلاب ، جلال الحمد دائماً مورد انتقاد گروههای فکری و محبوب قرار گرفت. این انتقادات به مرور زمان از بین نرفت و در نسل های مختلف تغییر نکرد. با گذشت سالها ، هر گروه از یک دلیل انتقاد می کردند. با این حال ، یکی از مهمترین دلایل تا به امروز ، کتاب غربی شدن و تناقضات زندگی و افکار الحمد است. الحمد یکی از گلها است ، اگرچه تنها متفکر قبل از انقلاب نیست که در معرض انتقادات قریب به اتفاق است.
الحمد ، با نوشتن کتاب غربی سازی ، توجه بسیاری از هواداران و مخالفان را به خود جلب کرد. دایره و کتاب رقبای الحمد لایه های مختلفی از جامعه معاصر ایرانی را در بر می گیرد. از روشنفکران قبل و بعد از او ، انزوا برخی از شخصیت های سیاسی پس از انقلاب 57 و غربی شدن جلال به عنوان دلیلی برای غربی شدن به مردم عادی جامعه. یکی از مشهورترین مواضع علیه کتاب غربی سازی ، موقعیت احمد شملو در سخنرانی خود در دانشگاه برکلی است. در این سخنرانی ، احمد شملو ، غربی شدن آل احمد را “Yawa” خواند و گفت: “آقا کتابی به نام Westernization گرفت و نوشت ؛ من دوست دارم شما این کتاب را بخوانید و آن را مسخره تر ببینید؟”
علاوه بر شملو ، بسیاری دیگر از روشنفکران معاصر و ژالالس از او و به ویژه غرب انتقاد کردند. بیشتر این انتقادات وارد چارچوب نظری نوشته های الحمد شد. بسیاری کتاب غربی سازی را به عنوان یک کتاب طنز از چارچوب علمی می دیدند.
با این حال ، انتقاد ال احمد فقط به این مشکلات محدود نمی شد. برخی از مردم و روشنفکران با ظهور تضادهای سیاسی بین ایران و کشورهای غربی و تحمیل تحریم ها بر ایران ، در کتاب غربی شدن احمد با غرب تضاد پیدا کردند. این انتقاد ال احمد را سیلی زد.
با ظهور مباحث مربوط به کتاب غربی سازی ، جنبه های دیگر زندگی الحمد پدیدار شد. برخی با زندگی و افکار خود متناقض بودند و با این تناقضات به او حمله کردند. به هر حال ، حداقل در نگاه اول زندگی جلال الحمد در مورد زیارت و سرانجام مردی بود که از مصرف بیش از حد درگذشت.
اما فراز و نشیب های زندگی الحمد فقط یکسان نبود. جلال الحمد ، گلامرزا تاکتی و صادر بهرانگنیین در مورد علت شایعات مربوط به جامعه شخص بود. او با اتصال به مرگ بنگنگی و تاکتی به ساواک ، بیشتر جامعه را علیه وی تشویق کرد و سرانجام به دروغگویی اعتراف کرد.
مسئله دیگری که ال احمد را به دام انداخت ، عضو طرفین بود که پس از انقلاب توسط بسیاری از احزاب ایرانی عصبانی شد. عضویت آل -هماد در حزب توه واقعیتی بود که مطمئناً عموم مردم را موقعیت می کرد.
دلیل دیگری که الحمد را به هدف مشترک بسیاری از مردم تبدیل می کند ، نوشته های ادبی آنها است. دلیل اینکه ال احمد غیر ضروری ترین علت انتقاد بود ، خیلی سیاسی نبود و اگرچه کمتر از جامعه بود ، اما به نظر نمی رسید ناچیز باشد. الحمد نویسنده ای بود که نامش بزرگتر بود و در مقابل نام او ظاهر می شد. علاوه بر این ، الحمد یکی از معدود نویسندگان معاصر ایرانی است که پس از انقلاب 57 به دولت نزدیک بود.
با این حال ، جلال الحمد به عنوان چهره ای بحث برانگیز در تاریخ ایران معاصر پذیرفته شده است. سالها بعد ، امروز ، با آمدن کلاس پنجاه وسیع ، همچنان به بحث و زندگی ادامه می یابد.
ارسال پاسخ