نیچه ، یکی از مهمترین چهره های فلسفی زمان خود ، تأثیر عمیقی در شکل گیری جریانهای روشنفکری معاصر داشت و هنوز هم راهنمایی برای بسیاری از فیلسوفان معاصر از سنت ها و رشته های مختلف است.
اما آیا این نیچه بود؟ به چی فکر می کنی؟ و فلسفه او چقدر انقلابی بود؟ در اینجا دیدگاهی از زندگی وی ، تأثیر او بر اندیشه انسان و نظرات وی در مورد اخلاق و واقعیت وجود دارد.
زندگی نیچه
فردریش نیچه در روستای روکان در شرق آلمان متولد شد. پدرش کشیش بود ، بنابراین نیچه در یک محیط بسیار مذهبی حتی فراتر از معیارهای آن دوره بزرگ شد.
در کودکی ، او یک استعداد باورنکردنی در زمینه کار نشان داد و مطالعات کلاسیک را در دانشگاه بن و بعداً در دانشگاه لایپزیگ تحصیل کرد. نیچه در زمان جوانی استاد کامل زبانشناسی کلاسیک در دانشگاه بازل ، سوئیس شد. در آن زمان او جوانترین استاد رسمی تاریخ شد.
نیچه برای اولین بار به دلیل تحقیقات خود در مورد ادبیات یونان باستان ، به ویژه در مورد فاجعه ، شهرت پیدا کرد. با این حال ، کار اصلی وی در این زمینه گیج کننده اکثر همکارانش بود و اغلب یک شکست محسوب می شد.
در طول تدریس خود در بازل ، نیچه به فلسفه علاقه مند شد و به تدریج روی این زمینه متمرکز شد. بیشتر کارهای نیچه خارج از چارچوب رسمی دانشگاهی بود.
در سال چهارم ، احتمالاً به دلیل سیفیلیس ، سقوط ذهنی جدی را تجربه کرده است. در سالهای آخر زندگی خود ، نیچه با مشکلات جسمی و روحی جدی از جمله زوال عقل مبارزه کرد.
درباره اخلاق و دین
در بسیاری از مناطق فلسفه خود ، نیچه تلاش اساسی برای زیر سوال بردن مفاهیم عامه پسند و طولانی مدت فرهنگ ، دین مسیحی و فلسفه غربی انجام داد. دیدگاه اخلاقی یکی از مشهورترین جنبه های اندیشه او است.
برای نیچه ، اخلاق را باید از پنجره فرهنگ و تاریخ بررسی کرد ، نه از طریق ضرورت منطقی خالص یا مکاشفه الهی. اخلاق غالب نیچه در قرن نوزدهم ، که بسیار تحت تأثیر مسیحیت بود ، نتیجه اقدامات برخی افراد به نفع خود بود.
او معتقد بود که اخلاق اشرافی (که به مردم جهان باستان منتسب می شود) بر اقدام مستقل و حق حق رفتار در مورد علاقه های قوی تأکید می کند. در مقابل ، مفاهیم “شورش برده ها” در زمینه اخلاقی ، مانند دلسوزی و توجه به دیگران ، بهترین افراد را برای ساخت و پایین تغییر داده است.
به عبارت دیگر ، نیچه معتقد بود که مفاهیمی مانند “تشییع جنازه” ، “همدلی” و “کمک به دیگران” به جای تشویق مردم از نظر اخلاقی منجر به سقوط اخلاقی و قدرت مردم فروتن شد. حضور نیچه فقط برای ظهور “سوپرمن” و افرادی که باید به آنها خدمت کنند برای یافتن خودشان ضروری است.
در مورد حقیقت
نه تنها اخلاق ، بلکه در سایر زمینه های فلسفی ، نیچه رویکردی منحصر به فرد و متفاوت داشت. نیچه ، یکی از اصول طولانی مدت فلسفه (اگرچه همیشه با مشکلات همراه است) ، معتقد است که حقیقت فقط پاسخی برای نیازهای انسانی بیشتر از یک ضرورت فکری است.
در ابتدای کتاب ، فراتر از خوب و بد ، این سؤال را مطرح می کند که حقیقت چه چیزی را برای دروغ گفتن ترجیح می دهد؟ این کاملاً نیچه است ، زیرا پاسخ به طور طبیعی باعث می شود مردم با او متناقض شوند. بنابراین ، جذاب است که بگوییم “انتخاب” در محل کار نیست ، واقعی و دروغ است.
با این حال ، اگر او بخواهد به سؤال نیچه پاسخ دهد ، وارد یک منطقه دشوار و چالش برانگیز خواهد شد. نیچه پاسخ می دهد که ایده واقعی برای بقای انسان ضروری است ، اما اکنون این نیاز تقریباً تمام شده است.
برای نیچه ، انسان مدرن بدون اعتماد به حقیقت مطلق ، با مسئله نیاز واقعی در جهان روبرو است. یک سؤال ، که هنوز یکی از اصلی ترین موضوعات اندیشه معاصر است.
ارسال پاسخ