هیچ کس ، بیایید زندگی کنیم ، پس ما بین دو جلسه خواهیم بود!

هیچ کس ، بیایید زندگی کنیم ، پس ما بین دو جلسه خواهیم بود!

فلاپی اشعار سهراب سربی نمونه مهمی از ظرافت و لطف جهان است.

به گفته انتخابتو ، سپاهری با روحیه کودکانه و ایده آل اشعار خود ، در بعضی موارد مردم را مجذوب خود می کند و زوایای زندگی جدیدی را به او نشان می دهد.

با من تماس بگیر


صدای شما خوب است


صدای شما یک فضای سبز عجیب و غریب است


در پایان این اخلاص.


در ابعاد این دوره خاموش


من طعم آهنگ را در متن ادراک خیابان دارم.


بیایید بگوییم تنهایی من چقدر بزرگ است.


و تنهایی من حجم شما را پیش بینی نکرد.


و این خاصیت عشق است.


نه کسی


پس از آن


بین دو جلسه



بیایید با هم چیزی را درک کنیم.


بیایید زودتر چیزها را ببینیم.


نگاه کنید ، Scorpions Fountain در صفحه ساعت حوض


آنها زمان را به یک تور تبدیل می کنند.


مانند یک کلمه به ترتیب خاموش من بیا.


من را در جرم عشق روشن من ذوب کنید.


من را گرم کن


(و یک بار در بیابان کاشان ، هوا ابری است


و باران می بارد.


و سرد شد ، سپس پشت یک سنگ ،


اجاق گاز شقایق من را گرم کرد.)



در این خیابان های تاریک


من از نتیجه شک می ترسم.


من از سطح سیمان قرن می ترسم.


بیایید از ترس از شهرهایی که CIA ها مرتع دارند ، خودداری کنید.


در این سن ، من را مانند یک دروازه مانند گلابی گرسنه کنید.


مرا زیر شاخه ای به دور از شب اصطکاک فلزی بخوابم.


اگر کشف معدن صبح می آید ، با من تماس بگیرید.


و من قصد دارم پشت انگشتان شما در طلوع Yassi بیدار شوم.


و بعد


در مورد بمبی که خوابیدم و افتادم به ما بگویید.


در مورد گونه هایی که من خوابیدم برای ما بگویید.


بیایید بگوییم که چند اردک از دریا پرید.



در آن تیراندازی که بازوی زره ​​از رویای کودک عبور می کند


چه یک نخ راحت از نخ آواز نخ شما.


بگویید کالاهای مرتکب در بنادر چه می شوند.


چه بوی باروت علم.


چقدر درک از طعم نان در این مأموریت ناشناخته است.


و سپس وقت من مانند اعتقاد استوا داغ است ،


من در ابتدای یک باغ به شما نشان خواهم داد.