ورمیر: سرانجام دبیر هلندی اسرارآمیز فاش شد

ورمیر: سرانجام دبیر هلندی اسرارآمیز فاش شد


کف زندگی خصوصی ورمیر قرن ها در ناشایست بود. اما اکنون مورخ هنر انگلیس ، اندرو گراهام دیکسون ، زندگی و اعتقادات این هنرمند افسانه ای را روشن می کند.

به گفته انتخابتو به نقل از تایمز ، یوهانس ورمیر ، خالق شاهکارها نمایش وت دختری با گوشواره مرواریدیکی از محبوب ترین چهره های مرموز در تاریخ هنر جهانی. وی در خوشحالی هلندی متولد شد و در سن نه سالگی درگذشت. پس از مرگ وی ، نام او به سرعت فراموش شد. فراموشی که تقریباً دو قرن به طول انجامید.

در اواسط قرن نوزدهم ، منتقد فرانسوی توره دوباره کار خود را “Espinx Delft” کشف کرد. این یک نام مستعار است که کار می کند و عرفان هنرمند را منتقل می کند. با این حال ، محبوبیت جهانی آن در قرن بیست و یکم به اوج خود رسید. به طور خاص ، بلیط های نمایشگاه بزرگ سال که در موزه ریکس در آمستردام برگزار شد ، در چند روز اول فروخته شد.

با وجود این شهرت جالب توجه ، زندگی شخصی ورمیر و شخصیت فکری همیشه یک مبهم حل نشده باقی مانده است. اما یافته های جدید اندرو گراهام دیکسون ، نتیجه بیش از یک دهه اکتشاف اسناد تاریخی روتردام و روتردام ، تصویر جدیدی از ورمیر را نشان می دهد: یک مرد خوب ، صلح آمیز و متفکر ، نه تنها با جامعه و زمان او.

اکتشافی از درگیری ورمیر با جنبشهای مخفی مذهبی

طبق اسناد جدید ، ورمیر عضو یک جنبش زیرزمینی مسالمت آمیز بود. گروهی که اعضای آن بیشتر زنان بودند به دنبال به چالش کشیدن استحکام مذهبی کالوینیست های رسمی بودند. او بسیاری از آثار خود را در ستایش این زنان و آرزوهای انسانی آنها نوشت.

هیچ مدرکی از چنین ارتباطی قبل از این تحقیق وجود نداشت ، اما علائم پراکنده در تاریخ هولناک همیشه به تفاوت ورمیر و سایر هنرمندان زمان وی اشاره کرده است. یکی از ویژگی های منحصر به فرد او این بود که او تقریباً تمام آثار خود را برای یک زوج خاص ، که در تاریخ هنر بی سابقه است ، نقاشی کرد.

این زوج به نام پیتر کلاس ون روون و همسرش ماریا دک در خانه ای به نام The Golden Eagle توسط کانال دلفت زندگی می کردند. بسیاری از نقاشی های معروف ورمیر دیوارهای این خانه را آراسته می کنند. سال گذشته ، تیتوس فن ، محقق گراهام دیکسون ، هیل ، با جستجوی بایگانی های دلفت ، موفق به یافتن مکان دقیق خانه شد. کشف او می گوید کلید اصلی پرده برداری از زندگی و هنر ورمیر است.

خانه

خانه “عقاب طلایی” در قلب محله قدیمی دلفت ، در کنار کانال شهر قدیمی واقع شده بود. بنایی که هنوز در محل است ، امروز به خوابگاه دانشجویی دانشگاه دلفت تبدیل شده است. مستقیماً در پشت این خانه یک ساختمان کوچک است که زمانی کلیسای مخفی یکی از فرقه های ممنوعه بود. فرقه ای که پیروان آن خود را “Ramonsterant” می نامند و در مخالفت با کلیسای کالوینیستی در هلند شکل گرفتند.

تحقیقات تاریخی نشان داده است که در یکی از آثار مورد علاقه خود ، دو ساختمان ، خانه هواداران وی و کلیسای پنهان پشت آن ، خیابان کوچک (خیابان کوچک) شرح داده شده است. او حتی امضای خود را روی دیوار سفید زیر پنجره همان خانه گذاشت. سالها تصور می شد که این نقاشی فقط یک منظره شهری است ، اما اکنون مشخص است که این اثر نوعی آهنگ ویدیویی است که از یک جامعه صلح آمیز و وفادار ستایش می کند. محله ای ایده آل که زنان در صلح هستند ، تمیز کردن خانه انجام می شود و کودکان در آفتاب بازی می کنند. از نظر ورمیر ، استعاره ای برای بهشت ​​روی زمین است.

راز ورمیر

تصادفی نبود که خانه این زوج در کنار کلیسای Ramostane بود. پیتر ون روون از خانواده ای که عمیقاً به این جنبش متعهد بودند ، آمد. پدر و پدربزرگش حتی به دلیل حمایت از این امر به خطر افتادند. همسر وی ماریا دکک نه تنها پیرو فرقه بود ، بلکه به یک شاخه رادیکال تر به نام “Collangts” نیز پیوست. جنبشی که بر برابری بین زن و مرد ، آزادی اندیشه و گفتگوی مذهبی و بدون واسطه یک کشیش تأکید دارد.

تحقیقات اخیر نشان می دهد که خانواده ورمیر از همان سنت مذهبی ناشی می شوند. والدین او ، خواهر و برادر و حتی عمه وی نیز در جلسات کولژ حضور داشتند. ورمیر همچنین در چنین فضایی بزرگ شد و به گفته منابع در جلسات بحث و گفتگو خود شرکت کرد.

جالب اینجاست که همسر ورمیر کاتولیک بود اما احتمالاً به اعتقادات شوهرش احترام می گذاشت. زیرا در غیر این صورت ، ازدواج در آن زمان برای آنها غیرممکن بود. بنابراین ورمیر بین دو جهان روشنفکری زندگی می کرد: ایمان آزادیخواهان رامونستان ها و سنت های هنری و معنوی کاتولیک بعداً در آثار او منعکس شد.

چه کسی Ramonstans و Colegians بودند؟

این جنبش های مذهبی ، که به قرن هفدهم باز می گردد ، گروه هایی از مسیحیان اصلاح طلب بودند که مخالف نهادهای رسمی کلیسا بودند. آنها به جای پیروی از کاهنان و احکام سخت ، آنها به آموزه های مستقیم عیسی اعتماد کردند و شعار آنها ساده و واضح بود: “عشق ، قضاوت نکنید.”

آنها از موعظه های معروف عیسی الهام گرفته شده اند: “بچه ها به من می آیند” و “دشمنان خود را دوست دارند”. زنان در این جنبش نقش فعالی داشتند و گاهی به عنوان مریم مگدال مورد احترام قرار می گرفتند. به گفته گراهام دیکسون ، این ایده ها اساس اولین اندیشه فکری در اروپا را تشکیل داده و مفهوم یک جامعه آزاد ، برابر و تحمل را قبل از زمان خود نشان می دهد.

در چنین بیمارستان ، آثار ورمیر معنای جدیدی پیدا می کنند. نور نرم پنجره ها ، چهره های ساکت و سکوت بیانگر مکان همه منعکس کننده اعتقادات معنوی او و جامعه کوچک اطراف او است. دنیایی که خلوص ، ظلم و اندیشه جایگزین قدرت و استدلال می شود.

نقاشی به عنوان یک زبان ایمان

از منظر این اثر جدید ، ورمیر نه تنها یک چهره منزوی هنری بلکه یک مترجم بصری ارزشهای اومانیستی و ایمان درونی بود. او در دوره ای زندگی می کرد که اختلافات مذهبی کشور خود را ابراز کرد. با این حال ، قلم وی پیام صلح و هماهنگی را به جای درگیری منتقل می کرد.

شاید به همین دلیل است که زنان در آثار او جایگاه اصلی دارند: زنانی که در اندیشه گم شده اند ، نامه می خوانند یا مشغول کارهای روزانه هستند ، به نوعی تقدس و صلح. ورمیر در مورد آنها نه به عنوان یک موضوع تزئینی ، بلکه به عنوان سمبل خرد ، ایمان و پایداری انسان صحبت کرد. تصویری برای زنانی که ستون حرکات مسالمت آمیز دوره بودند.

طراوت ورمیر در تاریخ تاریخ

امروز ، با این اکتشافات جدید ، ورمیر دیگر فقط تصویری از تنهایی و نور نیست. در عوض ، او یک هنرمند است که پیام اجتماعی و اخلاقی را از طریق زبان سکوت منتقل می کند. ارتباط نزدیک وی با جنبش های مذهبی زیرزمینی نیز توضیحی جدید برای محدودیت هواداران وی و فراموشی طولانی مدت آنها در مورد کار وی ارائه می دهد. او نه به دلیل بیکاری ، بلکه به دلیل اعتقادات متفاوت ، جریان اصلی هنر و جامعه را ترک کرد.

آثار ورمیر اکنون مانند جواهرات بی انتها در موزه های بزرگ جهان می درخشد ، اما با توجه به تحقیقات گراهام دیکسون ، روح جدید در این نقاشی ها به وضوح قابل مشاهده است: روح ایمان ، امید و اومانیسم.

تحقیقات اخیر نشان می دهد که ورمیر یک اسپینر “ساکت” نیست ، بلکه یک فرد پرشور است. با یک نور نرم و ظاهری ملایم ، نقاشی ارزشهای جنبش صلح هلندی را جاودانه کرد. همین مسئله ممکن است راز چشم آرام “دختر با گوشواره مروارید” باشد. بازتاب اعتقاد آرام اما محکم یک هنرمند که به دنبال نور در تاریکی زمان خود است.