فلاپی استفان والت ، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد و نظریه پرداز رئالیسم دفاع.
با وقایع بیش از حد سالهای اخیر ، صحبت کردن در مورد طلوع “خاورمیانه جدید” ممکن است جذاب باشد. اما چند بار چنین وعده هایی را شنیده ایم؟ جنگ شش روزه به عنوان نقطه عطف دیده می شد و آیا دشمنان عرب اسرائیل این بار به صلح می آیند؟ او این کار را نکرد. معاهده صلح مصر -اسرائیلی ، اولین جنگ خلیج فارس ، توافق نامه های اسلو ، حمله ایالات متحده به عراق و قیام بهار عربی با همان سرنوشت روبرو شد: لحظات به ظاهر امیدوارکننده ، اما در عمل تعادل های قدیمی را لرزاند.
سقوط روسیه در خاورمیانه ؛ پایان دوره نفوذ
با این حال ، حملات 11 سپتامبر ، جنگ داخلی سوریه ، حملات 9 حملات ، نسل کشی فعلی در غزه ، لبنان موجود بارها و بارها ، حملات حوثی ها به دریای سرخ و آخرین حملات هوایی در ایران همچنان ادامه دارد. در دهه گذشته ، به ویژه پس از 5 اکتبر ، تحولات چشمگیری رخ داده است ، اما صحنه صحنه درگیری سکوهایی که عمیق تر و طولانی تر برای منطقه بوده اند دست نخورده باقی مانده است. برخی از بازیگران از بین رفته اند ، برخی ناپدید شده یا ناپدید شده اند ، برخی راه های جدید را انتخاب کردند ، اما منابع اصلی بی ثباتی در آنجا. بنابراین ، هر بار که در مورد “خاورمیانه جدید” صحبت می کنم ، به طور طبیعی به آن نگاه می کنم. برای درک علت این سوء ظن ، ابتدا باید ببینیم که در این زمینه چه چیزی تغییر کرده است و چه چیزی بدون تغییر باقی مانده است.
مهمترین و جالب ترین پیشرفت سالهای اخیر ، سقوط “محور مقاومت” است که شامل حاکمیت ایران ، حماس ، حزب الله ، عراق ، حکومت اسد در سوریه و یمنی است. پس از حمله حماس به اسرائیل در 5 اکتبر ، تل آویو یک کارزار نظامی بزرگ علیه همه مؤلفه های ائتلاف آغاز کرد. عملی با نتایج مهم استراتژیک و میدانی.
در صورت عدم ناپدید شدن ، حماس به طور جدی تضعیف شده است و هنوز بر اساس اقدامات نسل کشی اسرائیل است. بسیاری از فرماندهان ارشد حزب الله کشته شدند و توانایی نظامی این گروه به طور قابل توجهی دو سال پیش کاهش یافت. رژیم اسد سرنگون شد و اسرائیل از این شکاف برای بمباران و تصرف فضاهای بیشتر در سوریه استفاده کرد. تل آویو همچنین با یمن حوثی ها وارد چرخه حمله هوایی شد.
سرانجام ، در ماه ژوئن ، اسرائیل یک کارزار هوایی بزرگ و جاه طلب علیه ایران را آغاز کرد. بعداً ، عملیاتی که برای از بین بردن زیرساخت های هسته ای تهران متمرکز شده و شاید حتی سیستم را برای حمایت از ایالات متحده سرنگون کند. به غیر از دولت اسد ، هیچ یک از مؤلفه های دیگر “محور مقاومت” از صحنه خارج نشده است ، و همه آنها سرسخت هستند ، اما امروز ضعیف تر از چند سال پیش است.
تحول دوم انتقال تدریجی مرکز ثقل از مصر و عراق به عربستان سعودی و سایر دولتهای ثروتمند نفت خلیج فارس در جهان عرب است. در حالی که مصر همچنان با یک بحران عمیق و مزمن در عرصه اقتصادی مقابله می کند ، ریاض و ابوظبی به سرعت در حال تجدید ، تنوع اقتصادی و نقش دیپلماتیک فعال تر هستند. بنابراین ، جای تعجب آور نیست که برخی از تحلیلگران معتقدند که این کشورها می توانند نقش واسطه گری مؤثر در معادلات منطقه ای ایفا کنند.
پیشرفت سوم این است که پس از سقوط بشار الصاد ، نفوذ روسیه در خاورمیانه و پیگیری جنگ طولانی و پرهزینه اوکراین. مسکو نه تنها نتوانست از سقوط اسد جلوگیری کند ، بلکه در طول جنگ دوازده روزه نیز از ایران پشتیبانی قابل توجهی نکرد. تحت رهبری ولادیمیر پوتین ، روسیه دیگر کمبود ظرفیت و نفوذ برای ایفای نقش شکستن معادلات منطقه ای در سالهای اخیر ندارد. این واقعیت که وی یکی از مهمترین تغییرات در خاورمیانه است.
سرانجام ، به نظر می رسد که نقش سایر قدرتهای خارجی ، به ویژه ایالات متحده ، وارد مرحله تحول جدید شده است. اگرچه خصومت واشنگتن و تهران چند دهه است ، اما تصمیم دولت ترامپ مبنی بر شرکت مستقیم در مبارزات بمب گذاری اسرائیل علیه ایران نکته مهمی است. به ویژه اگر تهران سلاح هسته ای را تسریع کند ، تهدید ترامپ برای ادامه حملات. این جنبش بخشی از نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو ، بخشی از لابی اسرائیل در ایالات متحده است و در حال حاضر متوجه شده است.
شکاف دموکرات ها که در جمهوریخواهان اختصاص یافته است. اسرائیل هواداران خود را از دست می دهد
در همین زمان ، خشونت بی امان اسرائیل در غزه باعث تضعیف پایه های حمایت سیاسی از رژیم بین دو حزب اصلی ایالات متحده و جهانی شد. آلون پینکا ، یک دیپلمات سابق اسرائیلی که اخیراً در مجله نیویورک ذکر شده است ، با مبارزات نظامی اسرائیل در غزه مخالف است و آخرین نظرسنجی ها نشان می دهد که 5 ٪ از شهروندان آمریکایی تصویری منفی از کشور دارند. روزنامه های معتبر جهان اقدامات اسرائیل را محکوم می کنند ، و حتی در خود این کشور ، برخی از محققان برجسته نسل کشی ، تل آویو را به عملکرد این جرم وحشتناک متهم می کنند. حتی اگر این برچسب ویژه را نپذیرد ، شکی نیست که اسرائیل جنایات جنگی را در ابعاد گسترده انجام داده است. حقیقت این است که حمله حماس به 5 اکتبر می تواند ادامه بمب گذاری را توجیه کند و نمی تواند برای یک جمعیت آسیب پذیر گرسنه باشد.
حزب دموکراتیک ایالات متحده امروز عمیقاً وارد موضوع اسرائیل شد و حتی دیوار ترکیبی حمایت از جمهوری خواهان از تل آویو رها شد. تاکر کارلسون ، استیو بن و مرجاری تیلور گرین با داغترین هواداران ترامپ روبرو هستند – هواداران اسرائیل نشان می دهد که کشور ایالات متحده در این زمینه به طور چشمگیری عمل می کند.
گرایش مشابهی را می توان در سطح جهان مشاهده کرد: طبق بررسی اخیر مرکز پیو بین چهار کشور ، اکثریت شهروندان در چهار کشور نظر منفی در مورد اسرائیل دارند. فرانسه ، انگلیس ، کانادا و احتمالاً دولتهای استرالیا قول داده اند با ایالت فلسطین آشنا شوند. با توجه به اینكه ترامپ بیشتر از هرگونه پیوند عاطفی با اسرائیل یا كشور دیگری برخوردار نیست و بیشتر در مورد رضایت شیخ های ثروتمند نفت عرب بیشتر فکر می كند ، این امکان وجود دارد كه واشنگتن در پایان واشنگتن از فشار مهم برای مجبور کردن تل آویو برای متوقف كردن جنگ و پایان دادن به پروژه بهره مند شود.
رقابت ، هرج و مرج و تعادل قدرت ؛ معمای معمولی خاورمیانه
او با گرد هم آوردن همه این تحولات ، می تواند یاد بگیرد که چرا برخی معتقدند که این منطقه در آستانه یک تغییر اساسی قرار دارد. عناصر کاملاً مهم دگرگون شده اند ، اما “خاورمیانه جدید”؟ هنوز زود خاورمیانه هنوز آشفته و صحنه ضربه است. هیچ قدرت غالب یا هژمونی متحد نمی تواند نظم را تحمیل کند. در مدت کوتاهی از “لحظه یکپارچه” ، پسر جورج دبلیو بوش سعی در شروع مجدد منطقه داشت ، اما نتیجه آن چیزی جز فاجعه نبود.
بنیامین نتانیاهو و سایر مزارع اسرائیلی ممکن است امیدوار باشند که آخرین پیروزی های آنها هژمونی منطقه را تضمین کند ، اما حقیقت این است که کشوری با جمعیت تقریباً 1.5 میلیون یهودی (به علاوه تقریباً 2 میلیون عرب اسرائیل) توسط ایالات متحده کاملاً پشتیبانی می شود.
و باید دوباره تأکید شود: نه حماس و نه حزب الله ، هیچ حوثی یا ایران از صحنه خارج نشده اند. برعکس ، همه آنها سرسخت هستند. حتی کشورهایی که این روزها در خلیج بصره یا شبه جزیره سعودی تأثیرگذار تر شده اند ، از آخرین اقدامات اسرائیل راضی نیستند ، زیرا اولویت های آنها پایدار نبوده و اسرائیل بدون شک این ثبات را شکست داده است.
به عبارت دیگر ، خاورمیانه توسط دولت های مختلف برای به دست آوردن امنیت و نفوذ به عنوان یک منطقه رقابت باقی خواهد ماند. ایران هنوز در تلاش است تا پتانسیل سلاح های هسته ای را به عنوان تعادل علیه اسرائیل حفظ کند و پس از بمباران اسرائیل و ایالات متحده ، بدون شک تمایل به بازدارندگی مستقل شدت گرفت. عربستان سعودی ، امارات متحده عربی ، قطر و مصر برای تشویق موقعیت و تأثیرات خود در جهان عرب به رقابت خواهند پرداخت. ترکیه هر از گاهی مداخله خواهد کرد تا از منافع خود محافظت کند. همه این کشورها سعی خواهند کرد از نیروهای خارجی برای تقویت موقعیت خود حمایت کنند.
هیچ یک از تحولات در سالهای اخیر احتمالاً این ویژگی پایدار سیاست های منطقه ای را تغییر نخواهد داد. به ویژه ، این تغییر قابل توجهی در معادلات پیچیده خاورمیانه از موسساتی مانند اتحادیه قدیمی عرب یا شورای همکاری خلیج فارس نخواهد داشت.
آیا موج جدید ترور در جاده است؟
ایالات متحده هنوز در خاورمیانه وجود قوی دارد. با این حال ، رهبران واشنگتن بارها سعی کرده اند تا از این منطقه دور شوند تا روی آسیا تمرکز کنند. با این حال ، هیچ یک از آنها در این هدف موفق نشدند. در دوره ریاست جمهوری اول ، ترامپ سعی کرد سربازان آمریکایی را از سوریه خارج کند ، اما شکست خورد و حضور نظامی ایالات متحده تقریباً در سال 2 در کاخ سفید است.
همانطور که قبلاً ذکر شد ، تصمیم ترامپ برای حمله مستقیم به ایران ، نشانه بارز ادامه و عقب نشینی مداخله ایالات متحده در منطقه است. نیروهای ویژه ایالات متحده اخیراً رهبران برخی از بقایای داعش در سوریه را هدف قرار داده اند. ترامپ همچنین حوثی ها را بمباران کرد و سفیر ویژه وی استیو ویتاکف دائماً برای پایان دادن به قتل عام غزه به منطقه سفر می کند. اگرچه نارضایتی عموم مردم از این سیاست ها افزایش یافته است ، دولت ایالات متحده همچنان به پول و سلاح به اسرائیل می رود. همین داستان: مهم نیست که چه بود ،
متأسفانه ، این شرایط آماده احیای افراط گرایی اسلامی است. و در پاسخ به وقایع دو سال گذشته ، اگر در سالهای آینده امواج جدیدی از تروریسم را نبینیم ، باید به عنوان یک معجزه کوچک در نظر گرفته شود. این نگرانی یکی از اصلی ترین دلایل نگرانی دولت های نفت عرب در مورد اقدامات اسرائیل است. این دولت ها ممکن است رحمت واقعی فلسطین نباشند ، اما آنها می دانند که درد آنها هنوز ابزاری قدرتمند برای استخدام گروه های حرفه ای است و شکست های مزمن آنها برای حل بحران فلسطین پدید آمده است.
سلطه ، انکار و مقاومت: چرخه بحران بی نهایت در خاورمیانه
هنوز یک واقعیت مهم وجود دارد: ما نه تنها به راه حل سیاسی مسئله فلسطین نزدیکتر هستیم بلکه خیلی دور خواهیم بود. حتی اگر بیش از 6000 فلسطینی وجود داشته باشد که از ماه اکتبر در غزه و کرانه باختری جان باختند ، میزان جمعیت بین اعراب فلسطینی و یهودیان اسرائیلی در مناطق کنترل شده اسرائیل همچنان تقریباً برابر است.
بیشتر فلسطینی ها در این سرزمین ها فاقد هرگونه حقوق سیاسی ، اقتدار واقعی یا دیدگاه عملی برای تشکیل یک کشور مستقل هستند. تا زمانی که این تغییر نشود ، برخی بدون شک به هر طریق ممکن در برابر اسرائیل مقاومت خواهند کرد. درست همانطور که صهیونیست ها یک بار در برابر انگلیس ها ایستادند ، و همانطور که امروز یهودیان اسرائیلی انجام دادند ، شرایط خلاف آن است.
اگر شواهد نشان دهد که دو راه حل دولتی دیگر اجرا نشده اند ، اسرائیلی ها ، فلسطینی ها و جامعه بین المللی باید به دنبال مناظر جایگزین باشند.
به طور خلاصه ، خاورمیانه هنوز سرزمینی با بخش های سیاسی عمیق است. جایی که بازیگران قوی بر دیگران مسلط می شوند و آنها را از حقوق ، اقتدار و شناخت محروم می کنند. این مدل را می توان در حاشیه نشینی ایران مشاهده کرد. از تحریم ها و عدم مخالفت گرفته تا از بین بردن ابتکارات دیپلماتیک منطقه ای و آخرین نمونه حملات هوایی. همین الگوی در یک کمپین طولانی مدت برای محروم کردن فلسطینی ها از حق داشتن یک کشور مستقل مشاهده می شود و حتی اصرار دارد که چیزی به نام “چیزی به نام ملت فلسطین” وجود ندارد. در جهان عرب ، با سرکوب خواسته های شفافیت و حقوق سیاسی ، پادشاهان و دیکتاتورهای ارتش “آیا کسی بهار عربی را به یاد می آورد؟” این چرخه سلطه و انکار ادامه دارد.
چنین وضعیتی به ناچار واکنش نشان داد. واکنشی که باعث فشار شدیدتر می شود و به تبع آن بی ثباتی ادامه می یابد. تشکیل یک نظم پایدار در منطقه نیاز به تعادل واقعی بین قدرت و مشروعیت دارد. و مشروعیت در نهایت مبتنی بر دادن عدالت ، عدالت و حقوق سیاسی است. مگر در مواردی که این عناصر در دسترس نباشند ، “خاورمیانه جدید” با خاورمیانه قدیمی تفاوت معنی داری نخواهد داشت.
ارسال پاسخ