دیشب ، هنگامی که اشک او در توپ طلا بود ، تصویر ژانویه دمبله فقط یک قاب ورزشی نبود.
بالا: دیشب ، هنگامی که اشک او در توپ طلا بود ، تصویر ژانویه دمبله فقط یک قاب ورزشی نبود. این قطره های پارگی شبهای زیادی را به یاد می آورد که بارسلونا در پشت پنجره های بسته بارسلونا ، با تنهایی و بی سر و صدا خود نرم می شود.
یکی از اقوام وی سالها بعد گفت: “ما قبلاً پرده ها ، چراغ ها ، چراغ آبی و صدای بازی های ویدیویی را می دیدیم.” دمبله در دنیای موازی زندگی می کرد. “
صحنه بارها تکرار شد. مرد جوان بیست ساله به ارزش میلیون ها یورو بود ، اما او در یک آپارتمان در بارسلونا تنها بود ، به دست پلی استیشن ، هواداران و رسانه ها انتظار داشتند که وی ناجی باشد. برای بسیاری ، این تصویر “بی اعتبار” ؛ اما این یک پناهگاه برای اضطراب ، فشار و ترس از شکست بود.
بعضی اوقات او از طریق پنجره به خیابان های بارسلونا نگاه می کرد. نور چراغ ها ، خنده جوانان در حال عبور. اما او جرات بیرون رفتن نکرد. خبر به رسمیت شناختن ، محاکمه و حتی یک آسیب جدید ، همه چشم ها را به وجود می آورد. بنابراین دنیای او محدود به دنیای مجازی اتاق ها و بازی های ساکت بود.
درد آسیب دیدگی این عایق را عمیق تر کرد. روز گزارش داد که پزشکان دوباره عضلات را پاره می کنند ، دمبله سالن را از صورتی سرد ترک کرد. اما آن شب ، او فقط تلفن همراه خود را در اتاق خود بست و بدون صحبت با کسی ساعت ها به رختخواب افتاد. اشک در تاریکی جاری شد و هیچ مدرکی وجود ندارد. فردا عنوانی برای هواداران وجود داشت: “دمبله دوباره مجروح شد.” اما یک کابوس مکرر برای او وجود داشت. کابوسی که هر بار یک قطعه از عزت نفس بازی می کند.
این چرخه سالها ادامه داشت. رسانه ها مورد تمسخر قرار گرفتند ، مربیان گفتند که این سهل انگاری است ، و هم تیمی هایش گاهی نمی دانستند چگونه با او تماس بگیرند. دمبله به طور فزاینده ای بیشتر و بیشتر در عایق لاک بود.
با این حال ، انتقال به پاریس همه چیز را تغییر داد. نزدیکی به مادرش ، حضور زبانی که شما می فهمید و مربی که به جای برچسب زدن دست او را می گیرد. سالها بعد ، برای اولین بار ، دمبله دوباره به بازیکنان خندید ، وقت خود را به عقب برگرداند و معتقد بود که دوباره تنها نیست.
و اکنون ، هنگامی که اشک در مقابل دوربین ها جاری شد ، همه متوجه شدند که این لحظه فقط یک جشن فوتبال نبود. توپ طلایی در دست او سمبل پیروزی برای همه این شبهای تاریک و ساکت بود. شبهایی که هیچ کس صدای گریه آنها را نشنید.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ