امروز ملتی در خانه یک ایرانی مقیم آمریکا عزادار است

100




۱۵۷۲۷۷۰


07 1404 10:45

عکس مراسم تشییع پیکر بهرام بیضایی در آمریکا و در منزل شخصی اش منتشر شد. این امر بیش از یادآوری مرگ، حس عمیق تری از دست دادن را زنده کرد. کمبود فرصت

بهترین: عکس مراسم تشییع جنازه بهرام بیضایی در آمریکا و در خانه شخصی اش منتشر شد، فراتر از یادآوری مرگ، حس عمیق فقدانی را دوباره زنده کرد. فرصت نبود بیضایی از سال 1388 مجبور به مهاجرت شده بود و دیگر امکان ساخت فیلم در ایران وجود نداشت. به هر حال مرگ سرنوشت همه است، اما آنچه این جدایی را دردناک تر می کند، مانعی است که امکان «آفرینش» قبل از مرگ را از بین می برد. همان مانعی که سال ها ناصر تقوایی را از فیلم سازی محروم کرد و بیضایی را خانه نشین کرد.

یادداشت ها و واکنش های بی شماری درباره بیضی از شب گذشته منتشر شده است; هم در اینستاگرام و هم در توییتر. در حالی که دیالوگ های فیلم های «مسافران» و «سگ کش» در حال پخش شدن است، آخرین تصاویر غم انگیز «مسافران» و فریم هایی از فیلم های «رگبار» و «کلاغ» در حال دست به دست شدن است. این بازگشت جمعی به آثار خود نشان از پوچی هنرمندی است که نه تنها فیلم می سازد بلکه جهان را نیز می آفریند.

درباره بیضایی بسیار گفته شده است: علاقه عمیق او به بدن، زنان، تاریخ و اسطوره. زنان سینمای او فقط شخصیت نبودند. آنها فعال، پیشرو و جلوتر از زمان خود بودند. از «چریک تارا» تا «سگ‌کشی»، زنان در مرکز روایت قرار می‌گیرند و دنیا را به حرکت در می‌آورند. عشق او به ایران به شکلی نادر در «باشو، گاریبه کوچوچ» ظاهر شد. فیلمی که هنوز هم یکی از انسانی ترین بیان مفهوم وطن و پذیرش دیگران است. او در «شاید زمانی دیگر» قدرت زبان سینمایی را به نمایش گذاشت و در «مرگ یزگرد» تسلط خود را بر اسطوره و تاریخ به اوج رساند.

2

برخی گفتند که آثار او نبوی است. از «غریبه و مه» تا تصویر فروپاشی روابط و اخلاق در «سگ‌کشی». اما فراتر از همه اینها، بیضایی بلد بود چگونه سرگرم کند. «سگ کشی» را دوباره تماشا کنید: چه داستانی، چقدر تنش، چه زن قوی و چه کارگردان بی نظیری. یک نفر به طعنه نوشت: «حالا ما مانده ایم به امثال مهدوی ها» و این جمله تلخی ماجرا را کامل می کند.

دردناکتر این است که فعلاً آن نسل درخشان نتواند جایگزین آنها شود. هر نسل جدید به یک پلت فرم برای رشد نیاز دارد. پلتفرمی که امروزه وجود ندارد. در حال حاضر سینما بیشتر چهره هایی از خانواده مخدویان و امثال آن تولید می کند. اما میراث بیضی از ناامیدی نیست. کار او پر جنب و جوش، قابل مشاهده و الهام بخش باقی می ماند.

و شاید بهترین راه برای مقابله با این ضرر، روی آوردن به فیلم های او باشد. مثلاً «سگ را نکش» برای کسانی که می خواهند بیضی را بشناسند.

سه دلیل برای اینکه سگ کشی همیشه عالی است

یک: داستانی جذاب با ریتمی دقیق

اول از همه، «سگ را نکش» می‌داند چگونه قصه بگوید. داستان بازگشت زنی به شهری که بدهکار است، کم کم به شبکه پیچیده ای از دروغ، بدهی، خیانت و فریب تبدیل می شود. بیضی نه با تکان های آنی، بلکه با انباشت دانش و ظهور تدریجی حقیقت، تنش ایجاد می کند. این واقعیت که مخاطب یک گام از روایت به عقب برمی‌دارد، تضمین می‌کند که فیلم تا پایان زنده و جذاب باقی بماند. این «سرگرمی جدی» است که در سینمای امروز ایران کمتر دیده می شود.

1

دو: زنی که قربانی نیست، فعال است

گلرخ کمالی; او نه نماد ظلم است و نه ابزاری برای پیشبرد داستان. او زنی است که تصمیم می گیرد، اشتباه می کند، می ایستد و دوباره پیش می رود. سال‌ها قبل از موج‌های پرطرفدار امروز، بیضایی زنی را که دنیای مردانه اطرافش را به چالش می‌کشید به مرکز روایت آورد. همین نگاه است که «سگ‌کش» را تازه و نوآور می‌کند.

سه: بی رحمانه زیر پوست شهر

“سگ کشی” فقط یک درام شخصی نیست. این کالبد شکافی اخلاق فروپاشیده یک جامعه است. جامعه ای که در آن همه طلبکار هستند و هیچکس مسئولیتی بر عهده نمی گیرد. دروغ، جعل، دوستی و چانه زنی اخلاقی به قدری آشکار نمایش داده می شود که امروز فیلم تلخ تر از زمان فیلمبرداری آن به نظر می رسد.

شاید به همین دلیل است که «سگ کش» همچنان یک نمایش است: چون داستان، شخصیت و حقیقتی اجتناب ناپذیر دارد.

به گزارش رسانه انتخابتو