بررسی “کاراته کاراته: افسانه ها” ؛ یک سریال آشفته

بررسی "کاراته کاراته: افسانه ها" ؛ یک سریال آشفته


فلاپی “کاراته کودک: اسطوره ها” در تلاش است تا با ترکیب عناصر نوستالژیک و شخصیت های جدید ، قسمت جدیدی را به یکی از محبوب ترین حق رای دادن های سینمایی اضافه کند.

به گزارش نیویورک تایمز. با بازگشت فیلم دیگری از مجموعه قدیمی و محبوب کاراته کوک ، تحت عنوان “Karate Kid: Legends) ، ما بار دیگر در تلاشیم هالیوود برای احیای نوستالژی دهه ها. Fatah A Jonathan Antostel او سعی می کند اسامی را با هم ترکیب کند (نه در نسخه اصلی ، بلکه نقش جکی چان).

در نگاه اول ، ادامه چنین داستانی پس از دهه ها ممکن است غیر ضروری به نظر برسد. اولین فیلم “کاراته کوک” در سال دوم برگزار شد و خیلی زود یکی از نمادهای سینمای جوانان 1980 شد. یک داستان ساده از کودکی که راه مقابله با قلدری و خشونت را با کمک یک استاد خردمند آموزش می دهد. این سادگی و صداقت آخرین چیزی بود که فیلم اصلی را ساخت. با این حال ، در نسخه جدید ، این فرمول ساده غیر ضروری است و هدف خود را از دست داده و روی چند خط داستانی تو در تو متمرکز شده است. “کودک کاراته: اسطوره ها” در “لی” (با بازی بن وانگ) با شخصیت روبرو است. مرد جوانی از پکن ، هنرهای رزمی را تحت کنترل عمو اوستا چان می آموزد). اما پس از مهاجرت مادرش به نیویورک ، لی با دختری به نام میا آشنا شد و با تهدیدهای کانر (آرامیس نایت) ، دانشجوی خشن یک باشگاه کاراته روبرو شد.

با کمال تعجب ، داستان بر آموزش لی تمرکز دارد ، اما با پدر میا ویکتور (با بازی جوشوا جکسون). مردی که برای پرداخت بدهی های خود باید در یک مسابقه بوکس شرکت کند. این خط داستانی که در دو سوم فیلم مشاهده می شد ، ناگهان در آخرین قسمت باقی مانده است. جوشوا جکسون از داستان پاک شده و به تمرکز لی باز می گردد. چهره های آشنا رالف ماکیو و جکی چان ناگهان به داستان اضافه می شوند. به نظر می رسید که مأمورین فیلم به یاد می آورند که آنها در فیلم نامه فیلم هستند! نتیجه ، فیلمی با سه استاد ، دو دانش آموز ، دو تورنمنت و تعداد زیادی از سری های ورزشی است که بدون پیوندهای منطقی به یکدیگر وصل می شوند. همکاری مشترک جکی چان و رالف ماکیو برای یک بار چشمگیر یا عاطفی ، بلکه برای نگرانی سرما ، عجولانه و غیر ضروری نیز ضروری است.

این فیلم سعی نمی کند گذشته این دو شخصیت را به یکدیگر متصل کند یا دارایی های همزمان خود را در خط روایت به آنها بدهد. در میان این آشفتگی روایی ، گاهی اوقات برق احساسات واقعی وجود دارد. به خصوص هنگامی که رالف ماکیو خاطرات استاد میاگی را به خاطر آورد. غم و اندوه بر چهره او نه تنها حس کمبود بلکه خستگی از بازگشت به دنیایی است که دیگر تعلق ندارد.

“کاراته کودک: اسطوره ها” محصولی آشفته و تجاری است که او دقیقاً نمی داند چه می خواهد. اگرچه دیدن برخی از توده ها برای دیدن ستاره های گذشته روی صفحه نمایش جذاب است ، فقدان هارمونی روایی ، پرداخت سطحی شخصیت ها و استفاده تبلیغاتی از چهره های مشهور به عنوان میراث فیلم “کودک کاراته” ظاهر نمی شود.