صبح جمعه ، 6 ژوئن ، حمله موشکی به مجتمع سرو در تهران ، جان زرا (نجمه) ، ورزشکاران و فعالان مدنی ، شمسباخش را گرفت.
بالا: صبح روز جمعه ، 23 ژوئن ، حمله موشکی به مجتمع سرو در تهران ، یان زاهرا (نجمه) شمسباخش ، حمله موشکی در تهران. داستان خبرگزاری Tasnim در شب حادثه در زیر آمده است:
زهرا (نجمه) شمسباخش در سال 1989 در آهواز متولد شد. وی یکی از بهترین چهره های شناخته شده در ورزش های زیست محیطی در ایران با معاون رئیس جمهور مهندسی کامپیوتر و علوم و فناوری بود. او بیشتر قله های ایران را فتح کرد و پر از شور و شوق برای اطرافیان بود.
آنچه در زیر خوانده اید ، روایت مستقیم یکی از بازماندگان این حادثه ، زاهرا (نجمه) پدر شمسباخش ، “مسعود شمسباخشش ، مسعود شمسباخشششششش ، مسعود شمسباخش ، همسایه ماسود شامسباخش ، که مجاور مارمنچوی دیواری بود.
صدای انفجار و آغاز وحشتناک داستان
“من فکر می کنم حدود 3 و 20 دقیقه در شب بود که من با صدای انفجار و برخی از آوارها از خواب بیدار شدم ، زیرا من این انفجار را شنیدم ، متوجه شدم که این حمله مورد حمله قرار گرفته است.
ما در یک آپارتمان سه نفره در کف شش استاد استادان در میدان کتاب ، دیوار همسایه دیوار ، آقای تهرانچی زندگی کردیم ، خانه انفجار ما را نابود کرد و ما را نابود کرد.
من دو دختر دارم. وقتی مریم و زهرا او را در خانه نجمه صدا می کنند ، وقتی ما مریم را به عنوان دختر کوچک من می نامیم ، او از برخی از کمد لباس و وسایل خود خواستار کمک شد. 15:20 صبح و هوا کاملاً تاریک بود. من آوار را دزدیدم و آن را برداشته ام ، سپس متوجه شدم که اتاق پنجره نیست و تختخواب و تختخواب حدود نیم متر از پنجره افتاد. هوا تاریک بود و خدا واقعاً به من کمک کرد.
جستجوی نجمه
من به دنبال دختر دیگرم رفتم ، هیچ صدایی وجود نداشت ، بین آوار ، اتاق او را مطابق با سقف و ستون ها حدس زدم زیرا دیوار وجود ندارد. من تمام اتاق های کوچک اتاق نجمه را جابجا کردم و به جستجوی خود ادامه دادم ، چیزی از اتاق باقی نمانده است ، شما می دانید که هیچ عکس ، دیوارها و پنجره های ساختمانی وجود ندارد.
من همسر کوچک و دخترم را به پله های فوری بردم و برای یافتن نجمه به خانه برگشتم. آتش شدید آغاز شد. مخزن بنزین آتش گرفته شد. آتش نشانان شروع به خاموش کردن آتش سوزی کردند ، دخترم را از ساختمان بیرون آوردند ، اما همسرم پله ها را لرزاند و نگران دختر دیگر ما بود. آنها دائماً به ما هشدار می دادند كه ساختمان را تخلیه كنیم زیرا آنها مانند پلاسكو فرو می ریزند ، اما من نمی توانستم بدون نجمه بیرون بروم ، فکر می كردم بدن نجمه زیر آوار است و من می خواهم آن را با او ببرم.
لحظه توصیف درد …
پس از یک جستجوی سه ساعته ، حدود ساعت شش صبح ، بدن افتاد ، انفجار آنقدر زیاد بود ، اتاق نجمه کاملاً از زمین خارج شد ، به زمین افتاد و روی تخت افتاد ، سه ساعت بعد پیدا شد.
من به مدیر ساختمان گفتم ؛ “لطفا پایین بروید و ببینید چه کسی افتاده است.” “متأسفانه ، جسد متعلق به نجمه است و به شهادت رسیده است.”
وضعیت مجموعه سرو؟
ساخت مجتمع سرو دیگر نمی تواند زندگی کند. ششم ، پنجم و بخشی از طبقه هفتم نابود شد. تسهیلات ، گرمایش ، گاز و سیستم الکتریکی از بین رفت. 48 خانواده در این مجتمع سکونت داشتند. در حال حاضر ، آنها همچنین در حال بررسی مجموعه بازسازی ، تقویت یا تخریب هستند.
محله 14 ساله با شهید Tehranchi
ما 14 سال است که در مجاورت آقای تهرانچی بوده ایم. او بسیار توجیه ، وفادار و مورد احترام همسر و فرزندانش بود ، ما چیز خوبی ندیدیم ، غیبت آنها یک ضرر بزرگ است.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ