صحرا اسدولهی ، که پیش از این به دلیل حضور کوتاه در فیلم “فروشنده” و چند پروژه محدود شناخته شده بود ، با پیوستن به Takshu Rook توانست موجی از توجه را به خود جلب کند.
بالا: صحرا اسدولهی ، که پیش از این به دلیل حضور کوتاه در فیلم “فروشنده” و چند پروژه محدود شناخته شده بود ، با پیوستن به Takshu Rook توانست موجی از توجه را به خود جلب کند. دلیل این توجه یک مهارت بازیگری نبود ، بلکه بیان تجربیات زندگی است: خیابان فرشته در نیاواران و از کنترل های جامد خانواده فرار کرد.
این روایت ها چندین ویژگی مهم داشتند: اول ، درگیری کلاس باز بین دوران کودکی و محیط زندگی فعلی همیشه برای مخاطب جذاب است. ثانیا ، بی تاب و عذرخواهی از واقعیت های زندگی. به دلیل سنت و محافظه کاری معمول در فرهنگ رسانه ای ایرانی کمتر رایج است. و سوم ، تصویر از مسیری است که به عنوان معادل “موفقیت موفقیت” در ذهن بسیاری از بینندگان از یک زمینه نسبتاً محروم و مذهبی پذیرفته می شود.
در اینجا ، حتی کسانی که حرفه هنری وی را ناچیز می دیدند به دلیل نزدیکی و سردرگمی وی نسبتاً مثبت پاسخ دادند. این پدیده نشان می دهد که صداقت شخصی (شبیه به کسانی که شبیه به کسانی هستند که اسلام هستند) می توانند در کوتاه مدت “برند هویت” باشند.
صداقت هوشمند ؛ الگوی کارمندان!
ممکن است فقط یک اعتراف ساده به نظر برسد که بگوییم “خانواده من مذهبی و فقیر هستند” ، اما در ساختار رسانه ای امروز ، چنین جملات به عنوان “کدهای فرهنگی” عمل می کنند که برای مخاطب پیام می فرستند: “من یکی هستم” یا “من یک راه دشوار را دنبال کردم”.
در این زمینه ، بین هوش و صداقت هوشمند تفاوت معنی داری وجود دارد. مطمئناً ، صداقت ممکن است بدون توجه به تصویر کلی آن ، هر حقیقت را بیان کند. اما صداقت عاقلانه به معنای انتخاب قدرتمندترین قسمت های حقیقت است. به نظر می رسد که صحرا اسدولایی در این سخنرانی از همان مدل استفاده کرده است.
صحرا اسدولایی وقتی در مورد زندگی پدر پدر پدر یا دقیق بودن مادرش صحبت می کند ، نماینده برخی از “پایتخت های فرهنگی” خود است. این یک پل با این روایات ایجاد می کند: از یک طرف ، طبقه متوسط و پایین که تجربه محدودیت های خانواده را لمس می کند ، و از طرف دیگر ، با کلاس شهری مدرن ، که اکنون بخشی از آن است. این ترکیب دوگانه بخش های مختلف جامعه را “خود” می کند.
آیا این زندگی باشکوه مردم است یا مصرف نمادین؟
مصرف نمادین به این معنی است که ما نه تنها برای خودشان ، بلکه به معنای معنایی که آنها حمل می کنند ، مردم را دنبال می کنیم یا تحسین می کنیم. وقتی می گوید از خانواده سنتی آمده و اکنون در یک زمینه خالی زندگی می کند ، مخاطب چیزی فراتر از زندگی نامه می شنود. در حقیقت ، او داستانی را می بیند که تأیید می کند و می تواند تصویب شود. همین داستان به نوعی مصرف فرهنگی تبدیل می شود. درست همانطور که ما یک فیلم را مصرف می کنیم یا رمان را می خوانیم ، روایت زندگی او همان عملکرد را دارد.
مقایسه با ISSAN ؛ یک مثال کاملاً مشابه
واکنش های اسدولایی نسبت به سخنان وی با آنچه از Issan اسلامی به یاد می آوریم مقایسه می شود و نشان می دهد که جامعه ایران به شدت به الگوی “روایت شجاع” واکنش نشان می دهد. در فرهنگی که جزئیات زندگی شخصی ، به ویژه مواردی مانند فقر یا محدودیت های خانوادگی ، به طور کلی در رازداری نگه داشته می شود ، بسیاری از افرادی که این تابوها را می شکند “شجاع” و “واقعی” به نظر می رسند. با این حال ، بسیاری از تجربیات مشابه نشان می دهد که اگر این صداقت با رشد حرفه ای همراه نباشد ، محبوبیت به سرعت “بی تفاوت” خواهد بود.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ