استاد معماری که مناره اصفهان را حرکت می دهد

معدنچی

خیابان نفرت اصفهان آن روز شلوغ بود. نگهبانان خانه ها را کتک زدند و گفتند: “اتاق ها را خالی کنید و بروید … زود باشید … عجله کنید …” ، افرادی که می ترسیدند و می ترسیدند در خیابان ، مبلمان در حال دویدن بودند و به زودی ساکنان خیابان Hatef. [۱] این یکی از ساختمانهای قدیمی بود.

شاید اگر یک استاد کاشی چند ساعت پیش از آن عبور نکرده بود ، چندین خانه در زیر آوار ناپدید می شدند. اما آن روز ، مناره معماری برای انجام کاری رفت. آب در زیر ساختمان قدیمی جارو می شد و چشمان تیز او حرکت ضعیفی را دید که از بالا به پایین مناره ادامه داشت. جنبش به زودی شدید خواهد بود و فروپاشیده می شود.

این دیوار خود را به بخش فرهنگی آورد و گفت كه خواجه علم بیش از دو ساعت از زندگی خود نمی ماند. رئیس بنیاد از شنیدن این خبر شگفت آور و غیر منتظره شگفت زده شد و پیشنهاد کرد که معمار پیش بینی خود را بر روی کاغذ بنویسد و امضا کند.

هنگامی که این مراسم به سرعت برگزار شد ، به مأموران اجرای قانون دستور داده شد تا خانه های اطراف خواجه الملم را تخلیه کنند. آنها همچنین یک عکاس را برای بخش اهدای عضو دنبال کردند تا برای آخرین بار از این بنای یادبود عکس بگیرند.

Duzines در خیابان Hatef در مدت زمان کوتاهی متروک شد و مردم او را در مقابل وزیر که آخرین ساعات زندگی خود را گذراند ، تماشا می کردند.

عکاس نیز وارد شد و همچنین دو ساعت نشان داد. مناره خواجه علم از پایین زنگ زد ، شکافی را به خود گرفت و سپس به خانه ها فرو ریخت. این عکاس با تهیه دوربین خود برای گرفتن عکس از یک ساختمان سالم ، توانست عکس جالبی از مناره بسازد و این عکس همیشه به مأمورین اهدای معماران و خیابان هتف یادآوری می کند.

این جالب ترین لحظه ای است که به عنوان “معماری معماری ساختمانهای تاریخی” مردی شناخته می شود که در دهه سی و چهل شناخته شده است. یکی از معدود فدرال های تاریخ ایران معاصر. ما در مورد Hüseyin Ma’rafi صحبت می کنیم ، که دوباره مناره جانی را مجبور کرد.

در تاریخ 6 ژوئن ، یک گزارشگر اطلاعاتی هفتگی در ایسفاهان به این معمار برجسته اصفهان رفت ، آنچه شما می خوانید نتیجه این جلسه است که در ماه ژوئن در مجله منتشر شده است:

حسین مارافی یکی از تولید کنندگان کاشی محدود است که به آن شباهت دارد. همچنین یک بنای یادبود ساده بود تا اینکه به بهترین تعمیرکار ساختمانهای تاریخی تبدیل شد.

حسین خان در اصفهان استاد خوانده می شود زیرا او شخصی است که اسرار کاشی های هزار ساله مسجد شیخ لوتفوله را می شناسد ، او تنها معماری است که او را ترمیم و دوباره می کند و تنها معماری است که عاشق بناهای تاریخی است.

مرحوم احمدی موتامی ، با نام مستعار “Motamed Baqna” ، یکی از دایی و با استعدادترین مردان بود. معمار ناصر الدین شاه و گنبد سامورا ترمیم کردند و همیشه به خواهرزاده خود گفتند: “کودک در شکم این خانه های فرسوده نزدیک به نقش این کاشی ها است و مانند گذشته این سرزمین ها را در آغوش گرفته است. احترام و قبول آنها … سعی کنید برای اجداد خود یک کودک خلفی باشید …” “

مارفی اکنون در اصفهان ساکن است و خانه خود را با کاشی های سبک قدیمی تزئین کرده است. 3 سال پیش [۱۳۰۹]یک روز ، در مسجد شاه ، او فقط مشغول تخمگذار بود ، چشمانش به یک سری کاشی های شکسته تبدیل شد. در آن زمان ، مدیریت باستان شناسی حضور نداشت و مقامات کمتر نگران حفاظت از آثار باستانی بودند. روز بعد او خانه خود را به 4 دلار فروخت و کاشی های شکسته مسجد را تعمیر کرد.

تاکنون ، هشتاد تاریخ ساختمان را تعمیر کرده و هیچ تفاوتی در شکل اصلی آن ایجاد نکرده است.

در مورد زادگاهش اسفاهان ، او می گوید:

“این شهر مجموعه ای باشکوه از عتیقه های ما را دارد. بنابراین ، هیچ یک از شهرهای ما به اصفهان نمی رسند. در آنجا ، بناهای تاریخی با سکوت زیاد ، قدیمی ترین این ساختمانها متعلق به دوره مسجد ، صلاجا و آل -پروتا. این مسجد بسیار جالب است ، مطابق با اصول فنی این قوس های سنگین ، و اکنون این سالها ممکن است این سالها نباشد.

جانی دوباره به مناره

هر دو مناره اصفهان دو بار خراب شدند و هر بار دوباره شروع به حرکت کردند. مینار در سال ششم به عنوان قبر عمو عبدالله ، یک محقق مذهبی در آن زمان ساخته شد. در سال 2 و 2 سال ، دیگری هر دو مناره را که قرار بود نابود شوند ، گرفت و در عوض بناها با توجه به اصول آغاز شده توسط خالق اصلی ، مناره های جدید ساختند.

آقای مااریفی گفت که چگونه یکی از دو مناره دیگر حرکت کرد:

“این یک قانون فیزیکی ساده است که در آن هر دو اجساد در ارتباط با یکدیگر منتقل می شوند. با این حال ، فقط طرفداران و کسانی که می بینند خالق مناره اورشلیم جزئیات را صرف کرده اند.” ما با تکرار اقدامات گذشته توانستیم از این ساختمان محافظت کنیم. “

تیراندازی به گنبد مسجد شیخ لوتف الله

نیم قرن پیش [حدود ۱۲۸۷ خورشیدی]هنگامی که ساختمان بلند اسفاهان پادگان شد و سربازان در آنجا ماندند ، این یک حادثه جالب بود. در آن زمان ، سربازان به فکر استفاده از جواهرات مسجد شیخ لوتف الله بودند. این مسجد امکان دسترسی به مسجد امکان پذیر نبود ، اما از آنجا که از راه دور ظاهر می شد ، اگر سربازان در دست سربازان بودند ، آنها یک جایزه خوب برای آنها بودند.

چند نفر سعی کردند به بالای گنبد برسند ، اما شکست خوردند و سرانجام تصمیم گرفتند که پایگاه شلیک را سرنگون کنند. بهترین تیراندازها اداره می شدند و سرانجام صدها تیرانداز شلیک شدند.

سربازان به گنبد رفتند ، اما توده بزرگ طلا در شکاف دیگری که باعث باران شد ، کمی فرود آمد. هیچ کس چنین انتظاری نداشت. توده طلا هنوز در آفتاب می درخشید و سربازان را ناامید می کرد و کارشان را رها می کرد.

بعداً ، مسجد مسجد توسط افراد ناشناخته ربوده شد. در سال نهم که آموزش مسجد مسجد را تعمیر کرد ، ناگهان به یک جسم بزرگ زیر گل و کاشی که کاشی ها را پوشانده بود ، برخورد کرد. هنگامی که بدن توسط کارگران تمیز شد ، فهمیده شد که طلای گمشده وجود دارد. اکنون دوباره ، روی گنبد توده روشن که فلش سربازان به خوبی شناخته شده اند.

تعمیر گنبد مسجد

تعمیر گنبد ̇sfahan در مقابل مسجد شاه و گنبد ایوان در مقابل او یکی از اقدامات استاد کاشی ما است. سی سال پیش ، او یک جلسه گنبد را برگزار کرد و وقتی کسی نتوانست رمز و راز ساختمان خود را تعمیر کند ، به میدان رفت. او دریافت که با یک مطالعه دقیق ، باید برای تعمیر ساختمان در نظر گرفته شود. به زودی منار 5 سانتی متر به عقب برگشت و اولین نفر بود.

نگو:

“اتو کردن مسجد امروز تقلید می شود و من با تحقیق در ساختمان متوجه ساختمان شدم و آن را تعمیر کردم.” من کاشی ها را با رنگ های طبیعی گرفته شده از گیاهان مختلف نقاشی کردم و با وجود رنگ ، بسیار بهتر و ثابت تر از کاشی های موجود بود. “

شاه خاطره بدی از تعمیر مسجد دارد:

“پس از پایان کار ، آنها ناگهان وارد یکی از کارگران شدند و در فاصله 2 متر در صف درگذشت. این شخص محمد نجار نامیده شد.”

مورد سیزده سرقت کاشی عتیقه!

مشتری بناهای قدیمی و کاشی ها همیشه یک بخش باستان شناسی نیست. بعضی اوقات ، افراد حریص فکر می کردند که می توانند با فروش این اشیاء عتیقه استفاده زیادی کنند. سیزده سال پیش [۱۳۲۴] گاهی اوقات ، برخی از کاشی های مسجد شاه ایسفاهان مفقود شده و به تدریج مشکوک و مورد بررسی قرار می گرفتند. به زودی برخی از افراد خانه ای را در پشت مسجد ، کلوپ شبانه اجاره کردند ، کاشی های با ارزش را به سرقت بردند و به خارج از کشور فرستاده شدند.

این افراد بیشتر توسط پانزده کاشی از دوره صفوید و بقایای “طلات توله” و “کوچه خورشید” دستگیر شدند. آقای مااریفی گفت سیزده سال بعد ، بسته شدن این پرونده در دادستان تهران برای چند ماه و چند ماه از زمان تحویل کاشی های توقیف شده بسته شده است.

کاشی های استاد آموزشی این هنرمند هیچ تفاوتی با کاشی های مغول ندارد. به او گفته شد که استاد کد خود را پنهان کرده و به هر کسی آموزش می دهد. او وقتی با او صحبت کردیم خندید و گفتیم.

“این یک کلمه کودکانه است. من در حال حاضر به دانش آموزان آموزش می دهم تا جای کاشی های معروف قدیمی را پر کنند ، و حتی از کرمان ، برخی از دوستداران این تکنیک برای من می آیند تا درس های کاشی بگیرم …”

وقتی استاد این سخنان را می گوید ، می توانم به خودم بگویم: شاید روزی او یکی از ارزشمندترین آثار تاریخ باشد و کاشی های او می تواند راز جدیدی به وجود آورد.

Khageh Alam Minaret در مورد دوره Timurid بود ، که در تاریخ 2 ژانویه 2008 به عنوان یکی از بناهای ملی ایران ثبت شد. این مناره در سال ششم سقوط کرد!