«داریوش خنجی» خود را ایرانی‌تر از آنچه ما ایرانی می‌بینیم می‌بیند/ فینچر و خنجی هنگام ساخت تریلر قبل از «هفت» با هم آشنا شدند.

داریوش خنجی خود را ایرانی‌تر از آنچه ما ایرانی می‌بینیم

حسین کارا: اگرچه درباره او داستان ها و احادیثی وجود داشت، اما هیچ کتاب یا نقل قول نوشته ای در دسترس فارسی زبانان نبود تا بدانند داریوش خنجی کیست. این کتابی است درباره زندگی و کار او، محصول گفتگو با او. از کودکی تا آستانه پیری اکنون با تلاش حسین م. کتاب خاطرات داریوش خنجی ترجمه شده است. این کتاب مجموعه‌ای از مصاحبه‌هایی است که با کارگردانان و همکاران کلیدی داریوش خنجی انجام داده است و به این وسیله می‌توان به گستره کار او پی برد: از هوس‌بازی زیبایی ربوده‌شده تا بی‌رحمی عشق، از رئالیسم شاعرانه شهر. این یک جنبه کمتر شناخته شده از کار او است، از کودکان گمشده گرفته تا مهاجر امپرسیونیست و مالیخولیایی نیویورک، از شهر بزرگ بارانی تا رها شده در هفت و تغییرات بصری فراوان وودی آلن. داریوش خنجی به دلیل غنا و تنوع هنرش، «استاد نور» لقب گرفته است: لقبی که ایتالیایی‌ها به بهترین سینماگران خود می‌دهند، اگرچه او در واقع استاد تاریکی نیز هست. کتاب داریوش خنجی به تازگی توسط انتشارات روزنه وارد بازار کتاب شده است. گفت و گو با حسین م، مترجم کتاب. خاطرات روزانه را در زیر بخوانید:

ایده ترجمه کتاب از کجا آمد و چرا سراغ داریوش خنجی رفتید؟

من کتاب داریوش خنجی را به دلیل شغل اصلی ام به عنوان فیلمبردار خواندم و جذابیت کتاب باعث شد تا بتوانم کتاب را به گونه ای ترجمه کنم که برای هرکسی که می خواهد وارد فیلمسازی شود قابل دسترسی باشد. مسئله این است که تقریباً در همه جای دنیا راه تبدیل شدن به یک فیلمبردار یا یک فیلمبردار خوب یکسان است، علاقه، مقداری سلیقه، مطالعه خوب و دیدن دنیای اطراف، دانش عمومی از هنر و در نهایت روابطی که می تواند به یک خوب تبدیل شود. فیلمبردار مکانی برای شما در صنعت سینمای کند. واضح است که چرا داریوش خنجی را انتخاب کردم، کتابی درباره یک سینماگر ایرانی. در این سطح از سینمای جهان می تواند برای مخاطبان فارسی زبان جذاب باشد.

داریوش خنجی از کجا شروع کرد و دوران جوانی و جوانی خود را چگونه گذراند؟

من شخصاً علاقه ای به زندگی نامه و کارهایی که فلانی در کودکی انجام داده یا نکرده ام ندارم. البته این موضوع برای برخی جذاب است. به هر حال برای ترجمه کتاب آن ها را خواندم و ترجمه کردم و قسمت هایی از سینما را برایتان بگویم: طبق آنچه در کتابش می گوید از کودکی به سینما علاقه داشت و فیلم کوتاه می گرفت. او جوانی است که از دوربین 8 میلی متری استفاده می کند و خودش در برخی از آن ها نقش آفرینی می کند و در نهایت از سرگرمی به یک ایده جدی برای ادامه زندگی تبدیل می شود و تصمیم می گیرد به صورت آکادمیک تولید فیلم را دنبال کند و برای تحصیل در اینجا به آمریکا مهاجرت می کند. . او برای ادامه این راه به مدرسه فیلم نیویورک رفت که به طور جدی به آن فکر می کرد.

کدام کارگردان برای اولین بار خنجی را کشف می کند و زندگی حرفه ای او را تعریف می کند؟

اولین فیلم کوتاه خنجی به عنوان فیلمبردار مستقل برای کارگردان لارنس فریرا باربوسا بود که راه را برای فیلمبرداری حرفه ای موزیک ویدیو به کارگردانی ژان باپتیست موندینو هموار کرد. اما اگر منظور شما ورود به سینما و صنعت فیلم بلند است، این اف جی اوسانگ بود که برای فیلم بلند خنجی اعتماد کرد و خنجی از این اعتماد نهایت استفاده را کرد و متعاقباً در فرانسه شناخته شد و کارگردانانی مانند ژان پیر ژونه به سراغ او آمدند.

1723951240 526 داریوش خنجی خود را ایرانی‌تر از آنچه ما ایرانی می‌بینیم

وقتی فیلم هفت اکران شد، وقتی داریوش خنجی مورد توجه سینمادوستان ایران قرار گرفت، خیلی ها تعجب کردند. اما به گفته هفت، این تقریبا فقط در صورتی اتفاق می افتد که خنجی تجربیات موفقی داشته باشد. در مورد رنجش و تلاشش برای رسیدن به هالیوود و ساختن هفت چه می توانید بگویید؟

در آن سال‌ها تنها چیزی که از سینمای جهان می‌دانستیم، ویدیوها و «دی‌وی‌دی‌هایی» بود که به صورت کپی به دست ما می‌رسید و عملاً نمی‌توانستیم با ترندهای روز همراه شویم. اما تا جایی که یادم می آید، تنها جایی که در یک برنامه فیلم های پرمخاطب پخش می شد، سینمای فرهنگ بود که فیلم هفت را هم در همان سینما دیدم و داریوش خنجی را تحسین کردم. در آن زمان همه چیز در اینترنت پیدا نمی شد و اطلاعاتی که از خنجی می شد بیشتر از طریق دوستان (به اصطلاح) فیلمساز به دست ما می رسید.

در مورد بخش دیگر سوال؛ من با اصطلاح رنج برای رسیدن به اهداف موافق نیستم. خوب، در روند تلاش در هر زمینه ای، همیشه بخشی از کار بوده است، سختی هایی نیز وجود دارد. با این حال فینچر قبل از فیلم هفت در یک تیزر تبلیغاتی برای شرکت نایک با خنجی همکاری کرده بود و همین پیشینه باعث شد در فیلم هفت با هم همکاری کنند.

جایگاه خنجی در سینمای جهان کجاست؟ او فیلمبردار چند شاهکار سینمایی بوده است، چگونه به این مقام رسید؟

به نظر من خنجی یکی از بهترین های تاریخ سینمای جهان است. این تا حدودی به دلیل شجاعت و حساسیتی است که در انتخاب فیلم هایی که می سازد از خود نشان می دهد. به عنوان مثال، بازی های پوچ فیلمبرداری می شود که تقریباً هیچ نقشی را نمی توان به عنوان فیلمبردار بازی کرد. چون کپی فریم به فریم فیلمی است که قبلا فیلمبرداری شده است، اما همکاری با استادان بزرگی مثل هانکه باعث می شود این فیلم را فیلمبرداری کند.

اندیشه های مترقی داریوش خنجی جدا از مباحث فنی، مفاهیم فلسفی در قاب ها می آفریند، نیمه تاریک هستی، مسئله حضور نور، نماها و زوایا، قاب هایی که شخصیت ها در آن جا می گیرند، این کجاست؟ نگاه خنجی ناشی از ایده های تجربی او در دوران نوجوانی است. پخته یا ناپخته، مسیر او از مطالعات روانشناختی و فلسفی به این عمق در نظر او منتهی شده است.

من فیلمبردار را در موقعیتی نمی بینم که نیاز به نمایش دیدگاه های فلسفی و کار در قاب هایش داشته باشد. من اغلب فیلمبردار را مترجمی می بینم که با توجه به دانش فنی اش آنچه را که در ذهن کارگردان می گذرد به تصویر تبدیل می کند و این بزرگترین قسمت کار فیلمبردار است. شاید یک فیلمبردار کارگردان کار خودش باشد، مطالعات فلسفی خودش را بکار گیرد. اما وقتی کارگردان شخص دیگری است، طبیعتاً نظر فلسفی آن شخص باید حرف اول را بزند و فیلمبردار باید در آخر نظرش را بیان کند. البته این نکته را فراموش نکنیم; مطالعات فلسفی که هر فردی در هر شغلی انجام می دهد، رابطه آن فرد با دنیا را برای خودش ایجاد می کند. اما آنچه در مورد خنجی و این کتاب خواندم بیشتر از تجربه مستقیم او از دنیای هنر، موزه‌ها و گالری‌هایی که بازدید می‌کرد، عکس‌ها و نقاشی‌هایی که دیده بود ناشی می‌شد. تجربیات فنی که به عنوان دستیار به دست آورد و تبلیغاتی که ساخته بود… همه اینها ظاهر خنجی را شکل داد.

1723951240 212 داریوش خنجی خود را ایرانی‌تر از آنچه ما ایرانی می‌بینیم

خنجی دوران کودکی کوتاهی در ایران دارد و به نظر می رسد خیلی زود پدرش را از دست داده است، زندگی او در پاریس با مادر فرانسوی و دوستان مدرسه اش و… شکل می گیرد. آیا تجربه مختصری از زندگی در ایران او را به ایران متصل می کند یا فقط نام خانوادگی اوست؟ آیا از دوران جوانی با فرهنگ و شعر ایران آشنا بوده و آیا با هنر معاصر و کارگردانانی چون بیضایی، شهید طحال، کیارستمی آشنایی دارد؟

در این کتاب از زبان خود خنجی نمی توان ارتباط ذهنی با ایران پیدا کرد و او تنها از خاطرات کودکی خود از ایران و سفر به اروپا می گوید. بحث برتولوچی درباره روحیه شاعرانه ایرانی خنجی تنها بخشی از کتاب است. البته غیرممکن است فردی که در فیلم های زیادی با هانکه کار کرده است شهید تهالی یا عباس کیارستمی را که از بزرگان سینما هستند نشناسد. شاید این جمله برای برخی از ایرانیان چندان خوشایند نباشد. اما حقیقت این است که خنجی به جای اینکه خود را ایرانی ببیند و در مصاحبه ها (البته به جز مصاحبه با ایرانی ها) از ایرانی بودنش بگوید، ایرانی ها و سینماگران ایرانی او را ایرانی می بینند و او متعلق به آنهاست.

حقیقت این است که خنجی در ایران بزرگ نشده، تحت تأثیر ایران نبوده، با کارگردانان و اهالی هنر ایران کار نکرده، رفتار و منش تاریخی ایران را ندارد. اما برای ما کافی است یک سینماگر درجه یک دنیا ایرانی الاصل باشد، حتی اگر سایه ای از ایران در او باشد. البته چه بخواهیم و چه نخواهیم. ایرانی الاصل بودن خنجی چه بخواهد و چه نخواهد این امکان را فراهم می کند که وقتی نامش در دنیا می آید کلمه ای ایرانی الاصل همراه او باشد.

5655

گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین