شکایت حمید نعمت الله از ناصر تقوایی

شکایت حمید نعمت الله از ناصر تقوایی


این بار «سومین شب های فرهنگ» با نام «ماموریت ناصر تقوایی» شامگاه چهارشنبه ۲۳ آبان به یاد این کارگردان، نویسنده و یکی از چهره های مهم تاریخ سینمای ایران در کافه ناصر تقوایی برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در ابتدای این مراسم حمید نعمت الله کارگردان سینما برای سخنرانی فراخوانده شد. وی قبل از سخنرانی از حاضران خواست برای احترام به ناصر تقوایی یک دقیقه بایستند.

وی در ادامه با بیان اینکه تقوایی یک شخصیت ملی بود که در زمان حیاتش ارزشش به درستی تشخیص داده نشد، گفت: نه تنها متولیان فرهنگی و مسئولان، حتی جامعه منتقد و خانواده سینمای ایران هم نتوانستند به موقع بفهمند که در دوران یک شخصیت مهم فرهنگی زندگی می کنند.

نعمت الله با اشاره به سختی شناخت هنرمند پیشرو زمان خود گفت: مشکل این است که نمی توانیم به موقع متوجه شویم که او هنرمند پیشرو است. او هنرمندی مغرور و با روحیه بالا بود که اگر ضربات زیادی می زد عصبانی می شد.

کارگردان «قاتل وحشی» ادامه داد: سینمای دینی به شکلی بود که «هواداران» نمی توانستند پیدا کنند. یعنی طرفداران زیادی نداشتند. هواداران اجازه می دهند صدای هنرمند با حمایت خودشان به جایی برسد، فیلمسازانی مثل بیدایی، کیمیایی، کیارستمی و مهرجویی که به نوعی این جایگاه را دارند، اما فردی مثل ناصر تقوایی که روی زبان کار می کند و اساسا مشکل اصلی اش زبان است، چنین حمایتی نداشت.

وی با برشمردن استعدادهای مذهبی خود ادامه داد: او سابقه ادبی داشت، داستان می دانست، ادبیات نمایشی می دانست، زبان سینما را می دانست و زبان های مختلفی را امتحان کرده بود. او فیلم های مستند ساخت، فیلمبرداری کرد، فیلم کوتاه ساخت و آثار سینمایی مختلفی خلق کرد.

نعمت الله با بیان اینکه حتی خود او نیز در زمان حیاتش دینداری را به طور کامل «کشف» نکرد، گفت: از روزی که به سینمای ایران علاقه مند شدم تا به امروز، توجهم آنقدر متمرکز نبود که به عظمت دینداری پی ببرم. منتقدان نفهمیدند، مراجع فرهنگی نفهمیدند و حتی در خانواده سینما هم گاهی با وسواس و پرحرفی جایگاه حرفه ای هنرمند را بازی می کردند.

وی تصریح کرد: تقوایی برخلاف معلم بزرگی چون علی حاتمی نگاه نوستالژیک به مسائل نداشت. این دیدگاه باعث شد آثاری مانند «دایی جان ناپلئون» در آخر قرار بگیرند. حتی نگاه نوستالژیک به جنوب هم نداشت. با اینکه پسر آبادانی بود، تعصبش فراتر بود و مقیاسش ایران بود. او مردی ملی بود که به زبان سینما کمک کرد و تصنیف های جدیدی ساخت.

نعمت الله با جلب توجه به تنهایی تکوایی در دوران حرفه ای خود، ادامه داد: بزرگی مثل تکوایی کسی را نداشت که به این اندازه از خود دفاع کند و برایش موقعیت ایجاد کند. تقریباً هیچ کس به نفع او کار نکرد یا افرادی که او را درک می کردند بسیار کم بودند. شاید تنها کسانی که قدر او را فهمیدند، همسرانش مرضیه و فاطمه بودند.

این کارگردان در پایان تنها انتقاد خود از تقوایی را اینگونه بیان کرد: تصور من این است که آقای تقوایی ای کاش فیلم می ساختید. من ترجیح می دهم فیلم شما سانسور شود، اما شما به خزانه سینمای ایران کمک کرده اید. شاید این روزها یا چند روز دیگر فرصتی پیش بیاید که فیلم را آن طور که می خواهید ارائه کنید. علیرغم همه اینها که نماینده ایران، فرهنگ و سینما هستید، از زمان خود جلوتر بودید. شما می دانید که سرود ملی چیست.

عشق تقوی به سینما دیوانه کننده بود

در ادامه محمود کلاری سینماگر معروف خاطرات خود از همکاری با این کارگردان فقید در فیلم «کاپیتان خورشید» را اینگونه بیان کرد: تقوایی موجودی از نظر جسمی ضعیف و شکننده بود، اما عشق دیوانه وار به سینما داشت. عشقی دیوانه که فراتر از یک علاقه ساده است.

این هنرمند که سخنان خود را با یادآوری لحظه اطلاع از درگذشت تقوایی آغاز کرد، گفت: در زمان وقوع این حادثه در ایران نبودم و در کارگاهی مشغول تدریس بودم. بعد از چند دقیقه این خبر ذهنم را قفل کرد و آنقدر افکارم را در هم ریخت که دیگر نتوانستم ادامه دهم. تنها کاری که می توانستم بکنم این بود که از همه بخواهم به احترام این روح بزرگ سینمای ایران و جهان چند ثانیه سکوت کنند.

وی با اشاره به محل فیلمبرداری یکی از فیلم های تقوایی در ماسوله، به خاطره ای از رفتار تقوایی با بازیگران اشاره کرد و گفت: در گروه ما بازیگری مثل حسین سرشار بود که به دلیل سابقه و تفاوت رفتارش گاهی اوقات مورد تمسخر سایر بازیگران قرار می گرفت، او یک شب بعد از این طعنه های دیگران را نفهمید و همه را با هم می خندید. با فداکاری و قاطعیت: “کسی را اذیت کنید زیرا او مانند شما نیست، متفاوت فکر می کند یا متفاوت لباس می پوشد. اگر این کار را از شما بشنوم، یک بار دیگر پروژه را می بندم.» این آخرین باری است که این رفتار را می شنوم. این نشان دهنده احترام عمیق او به فردیت افراد بود.

این فیلمبردار باتجربه با توصیف تقوایی به عنوان هنرمندی شیفته جزئیات گفت: او آنقدر به کارش پایبند بود و آن را مقدس می دانست که هیچ چیز دیگری در افکارش جای نمی گرفت، حتی وقتی خبر فوت برادرش در کویت به او رسید، چون انتظار واکنش شدیدی را داشتم، دیدم او آرام آرام سیگاری روشن می کند و بعد از کشیدن سیگار، فقط اگر تغییری در چهره اش داشت، ادامه می داد. در آن لحظه برای او فیلم و دنیایی بود که در ذهنش ساخته بود.

کلاری با اشاره به مشکل کمبود امکانات در زمان تصویربرداری تقوایی گفت: فارابی به ما اعلام کرد که باید دوربین ها را تحویل دهیم زیرا نوبت به تهیه کننده بعدی رسیده است. وقتی این خبر را به تقوایی گفتم، کوچکترین تغییری در چهره او ایجاد نشد و مخالفتی نکرد. او مصمم بود آنچه را که در سر دارد، دقیقاً همان طور که می خواست، محقق کند و هیچ چیز نمی توانست او را از این مسیر باز دارد.

کلاری در پایان با تمجید از جایگاه ادبی و نویسندگی تقوایی، گفت: تقوایی نه تنها به خاطر فیلم هایش، بلکه به دلیل بینش و دانش و توانایی نویسندگی اش استثنا بود. اینها را می توان در هر مدرسه سینمایی در جهان تدریس کرد. او موجودی خاص و هنرمندی بی نظیر بود.

سینمای دینی پر از داستان است

در ادامه این نشست احمد طالبی نژاد منتقد سینما به بیان خاطراتی از دوستی و همکاری خود با سازنده «کاغذبی خط» پرداخت و گفت: ناصر تقوایی همانقدر که سینما را دوست داشت، همان طور که خودش از همان ابتدا فیلمساز بود، فوتبال را هم دوست داشت. او فقط به تماشای فوتبال اکتفا نمی کرد، بلکه آن را به درستی تفسیر می کرد و مانند گزارشگران سابق حرف های تحلیلی می زد.

وی در توضیح نحوه آشنایی خود با تکوایی گفت: دوستی من با آقای تکوایی با «دشمنی» زیاد شروع شد. وقتی فیلم «ناخدا خورشید» اکران شد، در «مجله فیلم» به سردبیری آقای گلمکانی نقد نوشتم و برای این فیلم از واژه مبتذل استفاده کردم. روزی در حیاط کانون فکری، تقوی را دیدم. خودم را معرفی کردم و با نگاهی عمیق و ترسناک گفت: یا معنی کلمه بی ادب را نمی دانی یا من را نمی شناسی. عذرخواهی کردم و شماره تلفنم را دادم.

وی ادامه داد: همان شب مصاحبه ای ترتیب دادیم که در مجله سینما چاپ شود. او بلافاصله پذیرفت. این به این دلیل بود که یکی از منتقدان، خانم دبوریان، در تحلیل خود از سینمای پس از انقلاب هیچ اشاره ای به دینداری نکرد. در نتیجه این گفتگوها که قرار بود در دو جلسه با فاصله شش ماه برگزار شود، کتاب «داستان ناصر تکوایی» که تقریباً دو سال و نیم طول کشید، پدید آمد. در این دو سال خیلی صمیمی شدیم مخصوصاً که در شهر اکباتان ساکن شدیم و نزدیک هم زندگی می کردیم.

این منتقد سینمایی به ویژگی های منحصر به فرد تکوایی اشاره کرد و گفت: وی در موضوعات مختلف و همچنین سینما اطلاعات گسترده ای داشت. در سفری که به مازندران داشتیم در دامنه کوه توقف کردیم و او به بالای کوه رفت و چند بوته را قطع کرد و برگشت. حدود 20 دقیقه از خواص دارویی آنها صحبت کرد. هر جا می رفت آن را به طور کامل بررسی می کرد.

طالبی نژاد با ابراز تاسف از قطع رابطه با تقوایی در سال های آخر عمرش گفت: متاسفانه رابطه ما 9 سال پیش به دلیلی که هنوز اطلاعی ندارم تمام شد. بریده شد. شنیدم که او فقط پوست و استخوان بود و دوست نداشت دیده شود. این قطع ارتباط باعث پشیمانی بی پایان من شد.

وی در نهایت از جایگاه هنری تقوایی تمجید کرد و گفت: فیلمسازان خوب زیادی داریم و خواهیم داشت، اما جاذبه هایی که تقوایی دارد و عمق دید او در دیگران دیده نمی شود. او همراه با دیگران موج نو سینمای ایران را آغاز کرد اما فیلم هایش «موج» ایجاد نکرد. سینمای او یک سینمای کلاسیک است و هیچ نوآوری رسمی به معنایی که امروز مطرح می شود در آثارش دیده نمی شود. هر چه بود، از قدرت داستان سرایی او سرچشمه می گرفت، زیرا او اهل ادب بود.

منتقدان از تقوا چه باید بکنند؟

در ادامه این نشست، هوشنگ گلمکانی منتقد سینما با اشاره به صحبت های حمید نعمت الله، ادامه داد: منتقدان از جمله گروه هایی بودند که گفته می شد دینداری را درک نمی کنند. پس باید پرسید که این ادعا بر چه اطلاعاتی استوار است. در پژوهشی که مجله فیلم هر 10 سال یکبار انجام می دهد، «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی در هر پنج دوره همیشه جزو انتخاب ها بوده است. هم «جستجو در حضور دیگران» و هم «ناخدا خورشید» در نظرسنجی های مختلف جزو 10 فیلم برتر منتقدان بودند.

وی افزود: درباره فیلم های مذهبی بسیار نوشته شده و آثار او در بحث های نظری مورد استناد قرار گرفته است. او یکی از فیلمسازان مورد علاقه منتقدان بود. حال باید بپرسید منتقدان باید چه کار کنند که نکرده اند؟

این منتقد سینمایی با بیان اینکه «آرامش در حضور دیگران» یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است، تاکید کرد: نقد تفصیلی این فیلم به تازگی در مجله فیلم منتشر شده است.

گلمکانی در بخشی دیگر از سخنان خود به تصمیم تقوایی برای ضربه زدن به سانسور و عدم ساخت فیلم اشاره کرد و گفت: این تصمیم باعث حذف سینمای ایران شد. اگر تقوایی این تصمیم را نمی گرفت، می توانست حداقل دو یا سه فیلم دیگر به خزانه سینمای ایران اضافه کند.

وی با اشاره به خاطراتی که از مشکلات فیلمبرداری «ناخدا خورشید» محمود کلاری داشت، گفت: به نظر می رسد تقوایی معصومانه فیلمساز بسیار خوبی بوده است. فیلمسازان جوان امروزی باید بدانند که علاوه بر استعدادهای هنری، مدیریت حرفه ای از ضروریات این حرفه است. سینما یک کار جمعی است و کارگردان باید بتواند موقعیت خود را در شرایط سخت مدیریت کند.

گلمکانی در نهایت خطاب به سینماگران جوان گفت: شرایط امروز با 20-30 سال پیش کاملا متفاوت است. امروزه کمبود امکانات دیگر مشکل ساز نیست. در کنار تقویت نیازهای هنری، بحث مدیریت کار جمعی سینما نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

کاش تقوایی بیشتر فیلم می ساخت

در آخرین قسمت این نشست، محمدعلی جعفریه، مدیر انتشارات سوم، به بیان خاطراتی از همکاری خود با ناصر تقوایی پرداخت و به مشکلات انتشار کتاب های این کارگردان اشاره کرد و ادامه داد: درباره انتشار کتاب «تابستان همان سال» با او صحبت کردیم و قرار شد همسرش متأسفانه، مرضیه متن را به ما تحویل دهد. انتشار این کتاب علیرغم تمام تلاش‌های ما در وزارت فرهنگ. با وجود اینکه موافقت خود را برای سانسور نکردن حتی شش کلمه دریافت کردند، باز هم مسدود شدند. من انجام دادم

وی با اشاره به پروژه ناتمام دیگری در سال 67 گفت: آن سال تقوایی آبادان، پالایشگاه و… نیاز به چاپ کتاب عکس داشتیم. از سه بعدازظهر تا فردا صبح در خانه ماندیم. اما متأسفانه آن کتاب هرگز منتشر نشد.

کارگردان اکران سوم با ابراز تاسف از اینکه تقوایی کمتر فیلم ساخته است، گفت: آقای تقوایی را نمی بخشم که برای نسل ما و نسل بچه هایمان فیلم نساخته است. حتی آقای بیضایی هم اینطور بود. به نظر من جا برای چند فیلم دیگر از این افراد در کارنامه سینمای ایران وجود داشت.

حمید نعمت الله که بارها از هوشنگ گلمکانی به دلیل انتقاداتش از دینداری انتقاد کرده بود، در بخشی از جلسه سالن را ترک کرد.