مثلث ناصر محمد خانی ، لاله صحخانیزان و البته شهلا جهید یکی از عجیب ترین و عجیب ترین ماجراهای دهه هشتاد بود.
در بالا: مثلث ناصر محمد خانی ، لاله صحخیزان و البته شهلا جهید یکی از عجیب ترین و عجیب ترین ماجراهای دهه هشتاد بود. در طی آن سالها ، عکسهای مشهور شهلا جهید در بسیاری از روزنامه ها و روزنامه های هفتگی یافت شد و ذهن مردم را کاملاً اسیر کرد. بعداً ، حتی Hooman Sidi براساس داستان فیلمی ساخت. امروز ، در سالگرد قتل لاله صحکارزان ، ما به یک و چند مصاحبه سال با ناصر محمدخانی نگاه می کنیم.
این بزرگداشت لاله صحخانیزان ، که زندگی وی دفن شده است ، بزرگداشت شهلا جهید ، که برای همیشه نماد معشوقه سرسخت خود را به همراه داشت ، و یادبود ناصر محمد خانی ، که زنده مانده بود اما زنده مانده است.
دختر دبیرستانی 5 ساله بعد از ناصر است
اولین بار بین سن 2 تا 5 سال بود و من نمی دانم که در دبیرستان یا دبیرستان بوده است ، اما فکر می کنم در دبیرستان بود و تحت پوشش مدرسه به بازار عرضه شد. برادرم آدرس خانه خود را در فروشگاه به او داد ، سپس با برادرم جنگیدم که چرا او آدرس خانه ما و جایی که ما زندگی می کنیم به او داد. وقتی به خانه ما آمد ، گفت که یک زن در مقابل خانه کودکان با من کار می کند! من به شدت ایستادم. گفتم ، یک خانم در اینجا با من چه می کند؟ وقتی در را باز کردم ، او را دیدم و با پتو مدرسه آمدم. من در آن زمان نیز در ماشین بودم ، سوار ماشین شدم و از خانه آنها بیرون رفتم و از او خواستم که دیگر به خانه نرود زیرا این محل زندگی ماست و همه آنها مرا می شناسند.
یک روز تلفن من زنگ زد. صدای او برای من آشنا به نظر می رسید ، آیا می پرسید که آیا او را می شناسم؟ من به خودم گفتم که صدای او چقدر آشنا است اما او سرانجام خودش را معرفی کرد ، من مشغول شدم و بعد با من صحبت کرد و در مورد مشکلات و تجربیاتش به من گفت و اکنون دیپلم او یک پرستار در بیمارستان ها است ، او فردی نیست که با او زندگی نمی کند اما من به او آسیب نرسانده اما به او آسیب نرسانده ام.
نماز لاله 5 دقیقه طول خواهد کشید
نه ، من هرگز فراموش نکردم. این همیشه در ذهن من است. در ابتدا دائماً راه می رفتم و در شب نمی توانستم بخوابم. خدا تحمل می کند که اکنون به همین روش است. من نمی خواهم به همسرم بگویم ، اما به همسرم سوگند می خورم که او واقعاً مجرد است. آزان گفت که او دعاهای خود را انجام داده و شروع به نماز خواندن کرده است. او حتی قرآن را بین دعاها می خواند و هرگز دعا را بلافاصله پس از نماز شروع نمی کرد. نماز همیشه 5 دقیقه به طول انجامید. او به یک کشور عربی آمد.
روز مرگ لاله ؛ در ابتدا آنها گفتند که پای لاله شکسته است.
آنها به من نگفتند که برای همسرم چه اتفاقی افتاده است. آنها گفتند که این یک تصادف است و در آن لحظه نگران همسر و فرزندانم بودم. خدای ناکرده ، همسرم خیلی خوب بود. من به او آموختم که چگونه خودم را رانندگی کنم (می خندد). من بارها به او گفتم که آهسته رانندگی کند ، اما او گفت شما به من یاد دادید که چگونه رانندگی کنم. در حالی که دوستان در ماشین که همسرم راننده بود نشسته بودند ، بازوی فوقانی او همیشه نگه داشته می شد. رانندگی او خوب بود ، مانند مردان. من فکر می کنم او در بزرگراه رانندگی می کرد و اتفاقی برای او و فرزندانم افتاد اما آنها نمی خواستند از آن آگاه باشند و آنها فقط به من گفتند که پای همسرم شکسته است و من مجبور شدم به ایران برگردم اما مطمئن بودم که برای خانواده ام اتفاق افتاده است.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ