سیاست تخصیص ارز ترجیحی در ایران همواره برای حمایت از فقیر و کنترل قیمت کالاهای اساسی شروع شده است. دولت ها استدلال می كنند كه آنها می توانند از قیمت كالایی مانند برنج ، نفت ، دامداری و مواد مخدر محافظت كنند و نرخ ارز را برای واردکنندگان ارزان تر می كنند. با این حال ، تجربه سالهای اخیر ثابت کرده است که این سیاست به جای بهره مندی از مردم ، برای مردم سودمند است.
ارز ترجیحی ؛ سیاستی با قصد پشتیبانی ، اما نتیجه اجاره
در حال حاضر ، طبق اقتصاد آنلاین ، کل برنج خارجی به ارز ترجیحی وارد می شود. با این حال ، برنج وارداتی به مصرف کننده تأیید می شود و انتظار می رود با قیمت پایین تری برسد. با این حال ، تحقق بازار چیز دیگری است ؛ بیشتر این برنج با نرخ های بلااستفاده فروخته می شود و واردکنندگان حاضر به تهیه کالا با قیمت مشخص نیستند. دلیل اصلی این امر تفاوت شدید بین نرخ ارز ترجیحی و نسبت بازار آزاد است.
این اختلاف قیمت یک اجاره عالی است که باعث ایجاد وارد کننده برای فروش کالا با قیمت بالاتر یا قاچاق از مسیرهای غیر رسمی در خارج از کشور می شود. در چنین مواردی ، مصرف کننده نه تنها از ارز ترجیحی بهره می برد ، بلکه هزینه گران قیمت و بی ثباتی را نیز پرداخت می کند.
در آخرین جنبش ، دولت همه واردکنندگان را وادار به تأمین واردات در سیستم “بازار” تحت نظارت جهاد وزارت کشاورزی کرد. با این حال ، این تجربه نشان داده است که ایجاد یک سیستم نمی تواند طبیعت را به دنبال فساد و اجاره تغییر دهد. این سیاست مبتنی بر تخصیص منابع محدود به گروه خاصی با نسبت گرامر است و این زمینه ای را به دنبال اجاره “تخصیص” ایجاد می کند.
مکانیسم های فساد ؛ از ستمگر گرفته تا بازاریابان
فساد ناشی از ارز ترجیحی نه تنها در فروش برنج وارداتی گرانتر خلاصه می شود. این سیاست سوءاستفاده های مختلفی را ایجاد می کند که نمی تواند دولت را کنترل کند.
یکی از روشهای متداول فساد ، کالا یا قیمت پر ازدحام است. وارد کننده ممکن است ارزش کالاهای وارداتی را بیش از رقم واقعی اعلام کند تا یک ارز ترجیحی تری بدست آورد. بنابراین ، اضافی ارز به او به یک فواید مستقیم و بی دردسر تبدیل می شود. این پدیده سالها در واردات کالاهای اساسی دیده می شود و با وجود هشدارهای مکرر ادامه دارد.
جاده دیگر این است که از سیستم بازار پرش کنید. این سیستم برای روشن شدن توزیع ورودی های دام ، به ابزاری برای تأمین کالاهای وارداتی در سیستم با استفاده از شرکت های رسمی یا وابسته و وارد کردن سریع آن برای خرید آن با شرکت های خود تبدیل شده است. در نتیجه ، ورودی دام ، که باید با نرخ تأیید به دست بیاید ، در بازار آزاد فروخته می شود.
اکنون همان خطر در بازار برنج وجود دارد. واردکنندگان مجبورند کالاها را در سیستم بازار عرضه کنند ، اما نشان می دهد که تجربیات گذشته می تواند به روش های مختلفی از جمله توافق ، توافق ، خریدهای رسمی و توزیع مجدد استفاده کند. در چنین مواردی ، دولت فقط ظاهر روند را نظارت می کند ، اما در عمل کالا همچنان به نرخ آزاد می رسد.
فساد ساختاری ارز ترجیحی محدود به چند وارد کننده نیست. برعکس ، یک واسطه ، شرکت های رسمی ، کارگزاران گمرک و حتی زنجیره ای از شبکه های توزیع. همه این گروه ها از اختلاف نرخ ارز بهره مند می شوند و بنابراین مقاومت شدیدی در از بین بردن این سیاست وجود دارد.
راه نجات اقتصاد ؛ انتهای CEN پیش از
علیرغم همه این شواهد ، برخی از مدافعان اولویت اصرار دارند که این سیاست هنوز برای محافظت از مردم ضروری است. اما سؤال اساسی ، اگر این سیاست واقعاً به نفع مردم باشد ، میز خانگی کوچکتر و چرا قدرت خرید در طول سالها کاهش یافته است؟
جواب باز است در ارز ترجیحی ، در عمل به جیب افراد نرسیده و در راه واردات و توزیع به اجاره و فساد تبدیل شده است. در حالی که دولت میلیاردها دلار برای منابع محدود ارز محدود هزینه می کرد ، نه تنها قیمت کالاهای پایدار ناپایدار نبود بلکه شتاب می گرفت.
راه حل اصلی برای خاتمه این چرخه ناقص ، از بین بردن کامل ارز ترجیح و حرکت به سمت سیستم شفاف و واحد ارز است. با این حال ، بنابراین ، انگیزه قریب به اتفاق ، پریدن و فروش کالا در بازار آزاد ناپدید می شود.
البته ممکن است سیاست های حمایتی با هدف از بین بردن ارز ترجیحی همراه باشد. این منابع به جای اینکه یارانه ارز برای وارد کننده باشد ، می تواند مستقیماً به مصرف کننده اختصاص یابد. به عنوان مثال ، پرداخت یارانه های نقدی یا کارت های اعتباری کالا ممکن است یک نسخه پشتیبان تهیه عادلانه و ارزان تر باشد.
علاوه بر این ، دولت باید به جای افزایش سیستم ها و دستورالعمل های متناقض ، به سمت شفافیت و پاسخگویی حرکت کند. گسترش اطلاعات واردکنندگان و میزان پول گرفته شده در بازار ممکن است فشار اجتماعی برای جلوگیری از فساد ایجاد کند.
سرانجام ، ادامه سیاست پولی ترجیحی به معنای ادامه میلیاردها اجاره و هدر رفتن منابع است. این سیاست در اسرع وقت حاصل می شود و برای اقتصاد و معیشت مردم هزینه بیشتری دارد. اکنون زمان آن رسیده است که خاتمه این خطای مکرر با یک تصمیم قاطع و پیشرفت به سمت شفافیت و عدالت اقتصادی پایان یابد.
ارسال پاسخ