مردی که در دهه 70 ایران را خنداند در ته افسردگی بود!

مردی که در دهه 70 ایران را خنداند در ته

سال 73 سالی است که «ساعت خوش» شادترین لحظات را به مردم هدیه کرد. با «پرواز 57» چهره جدیدی مقابل دوربین قرار گرفت و نوبت به پرواز رسید.

بهترین از همه: ممکن است ویدیوهایی را در کاوشگر خود از نمایش واقعیت جوکر دیده باشید که اخیراً با ظاهری جدید به نمایش خانگی بازگشته است. این بازگشت همراه با یک محصول ویژه است. نصرالله رادش; مردی که احتمالاً در دهه هفتاد طعم سوپراستار بودن را چشیده بود.

سال 73 سالی است که «ساعت خوش» شادترین لحظات را به مردم هدیه کرد. با «پرواز 57» چهره جدیدی جلوی دوربین رفت و نوبت به پرواز رسید. او چهره‌ای است که اگر زندگی با او مهربان‌تر بود، می‌توانست امروز هم ستون طنز ایرانی باشد.

در همین حال کاربری به نام مهدی در توییتر درباره رادش نوشت: «امروز خواندم رادش، سوپراستار دهه 70، چندین سال با مشکلات روحی جدی دست و پنجه نرم کرد و آنقدر زجر کشید که در بیمارستان بستری شد، اما نمی دانم. اگر متوجه شدید، اما در حین تماشای جوکر، او احساس می کرد که با دیگران متفاوت است.

مردی که در دهه 70 ایران را خنداند در ته افسردگی بود!

این توییت بحث های داغی را در مورد حرفه نصرالله رادش در توییتر به راه انداخت. در این بین نکاتی وجود دارد که باید مطالعه کنید. با ما بمان.

لایه هایی از شهرت رودش که احتمالاً از آنها خبر نداشتید!

طرفداران: به وضوح مشاهده می شود که مشکلات روحی او در هر برنامه ای که شرکت می کند او را پریشان و غمگین می کند. واقعاً به نظر می رسد که خانواده و اطرافیان او در دوران کودکی می توانند تأثیر زیادی در آینده داشته باشند.

طبیعی: او در یکی از برنامه های دیگرش مصاحبه کرد و گفت من بازیگر شدم تا مردم مرا ببینند چون آنقدر زشت بودم که کسی مرا ندید اما وقتی عکس های جوانی ام را دیدم نگاه نکردم. بد واقعا متاسفم که این حرف ها را زد.

مردی که در دهه 70 ایران را خنداند در ته افسردگی بود!

رضایت: رادش از سال 1972 تا 1974 بسیار محبوب بود. تمام عکس های او دست به دست شد. حتی در مدارس رادش در همان سال در مصاحبه ای با همسرش خبرساز شد و گفت که من بتی نیستم که بپرسم. او به معنای واقعی کلمه یک ستاره بود.

میرفندرسکی: به قسمت خنده دار بودن همبازی حامد توجه کنید. تیم مقابل آنها گروه پالت بود. او با یک آهنگ در مورد موضوعات کوچک و احمقانه جلوی دوربین بحث می کرد و خیلی زود عصبانی می شد، حتی خیلی نزدیک بود که عصبانی شود و برود.

نیکولا کاملاً با نظر میرفندرسکی مخالف است: احتمالا آنها را از نزدیک ندیده اید. او یکی از مهربان ترین و خوش اخلاق ترین سلبریتی های ایران است. برایشان آرزوی سلامتی دارم

: مصاحبه ای را در اینستا دیدم که در مورد علیمردانی صحبت کرد و گریه کرد در حالی که می گفت چه شخصیتی دارد. در کامنت ها همه می گفتند دلیل گریه چیست و وقتی این داستان ها را درباره افسردگی شدید و بستری شدن فردی در بیمارستان شنیدم تا آخر واقعا برایش متاسف شدم.

مهدی: زیرا او نسبت به سایر همکارانش صادق تر است. من در مورد کسانی که در جوکر با او بودند صحبت نمی کنم، من درباره کل کلاس بازیگران صحبت می کنم. یک آدم خوب در این دنیا ناپدید می شود. از مصاحبه های اخیرش می توان فهمید که چقدر از همکارش بدش می آید زیرا عصبانی می شود. من رودش را خیلی دوست دارم.

گارفیلد: دختر خاله همسایه طبقه بالای من می گوید او مهربان تر و صمیمی تر از آن چیزی است که او می تواند توصیف کند. بیشتر افسردگی او تقصیر همسر سابقش بود، اما من اصلا از جزئیات ماجرا اطلاعی ندارم.

مردی که در دهه 70 ایران را خنداند در ته افسردگی بود!

تجهیزات: چند وقت پیش کلیپی از همسرش در اینستاگرام دیدم. ظاهرا حالش خوب نبود و خیلی غمگین به نظر می رسید. آیا همین غم او را نابود کرد یا وضعیت بدش او را به این وضعیت رساند؟ امیدوارم هر دو بهبود پیدا کنند.

خاطره ای که محمد با رادش تعریف کرد: در اوایل دهه شصت هر دو در شهر بهبهان پناهنده جنگ بودیم و به دلیل شرایط جنگی ابتدا در چادر درس می خواندیم، سپس در اردویی که با همکاری دانش آموزان و معلمان ایجاد کرده بودیم و کتابچه راهنما به اشتراک می گذاشتیم. سال سوم راهنمایی. ما با هم دنیایی داشتیم و یادم هست به اصرار او به هنرستان رفتیم.

سوما: یادم هست که جوان ها حتی شماره های خانواده رودش را پیدا کردند که می گفتند آن موقع آنجا بودند. هر روز تماس گرفتن واقعا آزاردهنده بود. فکر نمی کنم گلزارش تجربه ردیابی دوستان و اقوامش را برای یافتن شماره آنها داشته باشد. هنوز هم فکر می کنم خنده دار است.

همزمان: به نظر می رسد تقریبا اکثر بازیگران روزهای خوب سرنوشتی اجتناب ناپذیر دارند. بیشتر افسردگی احتمالاً به خاطر بی ادبی و ظلمی است که بر آنها وارد شده است. آنها افراد مناسب در زمان اشتباه بودند.

مردی که در دهه 70 ایران را خنداند در ته افسردگی بود!

– مرتضی: گویی او را از پنت هاوس یک برج زیبا پرت کرده بودند. همین مردم دور و بر اعتراف کردند که چقدر به همه آنها کمک کرده است، جواد رضویان گفت: نوشته های من مورد تایید قرار نگرفت، نصرالله به من گفت که به نام خودم ارائه بده، تایید می شود و پول را به شما می دهم و اگر باشد. برای نصرالله خودکشی نمی کنم. اما او واقعا تنها بود.

و تنها: من احساس می کنم همه ما یک “چوب درونی” داریم.

به گزارش رسانه انتخابتو