به گزارش خبرگزاری انتخابتو، محمود گبارلو با اشاره به روابط عمومی موزه سینما، تماشای فیلم را یک فرهنگ و آداب منحصر به فرد دانست و گفت: فیلم هایی که نیاز به تفکر دارند نباید در جشنواره ها و سالن های عمومی مطرح شوند زیرا اینطور نیست. . امکان برخورد عمیق با آنها وجود دارد. «پیاده روی سیم» در سال 1395 کلید خورد و امروز که این فیلم در موزه سینما اکران شد، این فرصت برای ما فراهم شد تا خیلی بهتر از عهده آن برآییم.
معتمدی سینمای ایران را به مفاهیم متفکرانه نزدیک کرد
وی ادامه داد: «راه رفتن روی سیم» یکی از آثار آقای معتمدی است که در واقع باید آن را «بوف کور» نامید. معتمدی کارگردان متفاوتی است و نگاه متفاوتی را به مخاطب منتقل می کند. او سینمای ایران را به مفاهیم عمیق و متفکرانه نزدیک می کند و در آثارش به مخاطب یادآوری می کند که به مقوله فیلم و سینما نباید از منظر ساده نگاه کرد. برخی معتقدند سینما در درجه اول سرگرمی است، این گفته درست است، اما سرگرمی باید در راستای شکل گیری فکر باشد.
او همچنین گفت: چقدر خوب است که در هنگام تماشای فیلم ساعت ها فکر کنیم و نقدهای جدی منتقدان فیلم را درباره اثر بخوانیم. مفسر فیلم ابتدا باید سعی کند مفاهیم عمیق اثر را استخراج کرده و به مخاطب ارائه کند.
«راه رفتن روی سیم» در مسیر فیلمسازی معتمدی مستثنی است
شادمهر راستین فیلمنامه نویس و منتقد سینما نیز گفت: یکی از دلایلی که فیلم را دوست دارم این است که «راه رفتن روی سیم» در مسیر فیلمسازی معتمدی مستثنی است. در دیگر فیلم های او سینما وسیله ای برای بیان مفاهیم فلسفی است اما در این فیلم موسیقی و افرادی از این هنر پایه گذاری شده اند. اندیشیدن برای معتمدی موضوع مهمی است اما او در این فیلم به گونه ای دیگر عمل کرد که گویی موسیقی او را به سوی خودش فرا خوانده است.
وی با بیان اینکه موسیقی به صورت مستقیم در فیلم ارائه می شود، افزود: در «پیاده روی سیم» با افرادی مواجه هستیم که مستقیماً موسیقی پخش می کنند و به حمل معنا فکر نمی کنند. در آن زمان موسیقی آلترناتیو و ترکیبی نادیده گرفته شد و معتمدی در فیلمش به این موضوع پرداخت.
راستین درباره ویژگی های اثر گفت: واکنش مهمانان خارجی به این اثر در جشنواره جهانی فجر نظرم را جلب کرد. موسیقی افراد را به هم متصل می کند. مخاطبان شرقی جشنواره پیوند خوبی با فیلم برقرار کردند. در آن سال جوانانی که موسیقی بداهه و آلترناتیو می ساختند، فیلم را تماشا کردند و فضا و احساسات موجود در فیلم مورد توجه آنها قرار گرفت.
وی با بیان اینکه موسیقی در «پیاده روی کابل ها» فضاسازی می کند، گفت: برخی فیلم ها با وجود جذب مخاطب کم، همیشه در ذهن مخاطب باقی می مانند و این فیلم یکی از این موارد است.
مهبد مکی آهنگساز و پژوهشگر موسیقی نیز گفت: از موزه سینما تشکر می کنم که فرصتی را برای نگاه زیبایی شناختی به موسیقی و رابطه آن با فیلم فراهم کرده است. معتمدی علم فلسفه را عمیقاً مورد بررسی قرار داد و این اطلاعات خطرناک و هشدار دهنده را طی یک فرآیند علمی دنبال کرد. بسیاری از افراد جامعه این اطلاعات را بیش از حد بی پروا دنبال می کنند و با روند تفکر تاریخی در این زمینه آشنا نیستند.
وی با بیان اینکه معتمدی دیدگاه دینی و میهنی داشت، گفت: باید اتاق فکری ایجاد شود که در آن کارشناسان مختلف از رشته های مختلف در مورد موسیقی بحث و اظهار نظر کنند و دنبال کردن موسیقی آدابی دارد و مگر اینکه کاملاً با فرهنگ یک منطقه منطبق باشد. ما نمی توانیم با موسیقی آن منطقه ارتباط برقرار کنیم متأسفانه در حال مطالعه نیستیم و این موضوع از نظر هنر موسیقی و اتفاقات مهمی که در این دوره رخ داده نیز وجود دارد.
وی ادامه داد: موسیقی را بیان احساسات از طریق صدا می نامند، اما این گفتار نیاز به ارزیابی دقیق دارد. امروزه نیز در خصوص مسائل زیبایی شناختی تعاریف دیگری از این هنر ارائه شده است.
علاقه معتمدی به مسائل اجتماعی به چشم می خورد
امیر بکان آهنگساز و عضو شورای عالی موسیقی گفت: معتمدی از متفکران فلسفه و بحث های میان رشته ای در عرصه سینما است. صحبت از فیلسوف دشوار است. بین کلاس های دانشگاه با او صحبت می کردیم و علاقه اش به مسائل اجتماعی توجهم را جلب کرد. او در آثارش معنا تولید کرد و از ساختار و محتوا فراتر رفت، یعنی در آثار معتمدی معنا را فراتر از معانی نشانه شناختی باید جست وجو کرد.
وی با بیان اینکه معتمدی رسانه سینما را برای بیان مختصات مورد نظر خود انتخاب کرد، گفت: فیلم سینمایی «راه رفتن روی سیم» سرشار از عناصر نشانه شناسی، معناشناسی و جامعه شناسی است. او در حین ساخت این فیلم آن را بر اساس موضوعی میان رشته ای مرتبط با سینما و موسیقی ساخته است. نشانه هایی مانند «موقعیت»، «نور» و «موسیقی راک» معانی قابل تفسیری دارند.
این آهنگساز تصریح کرد: «راه رفتن روی سیم» از حوزه فلسفه فراتر رفته و درباره گروهی با فرهنگ خاصی در موسیقی است. تنبور که نقش مهمی در فیلم ایفا می کند، از مرزهایی می آید که در آن آیین ها، افکار و مناسک رخ می دهد. متأسفانه انواع مختلفی از موسیقی وجود دارد که هیچ ربطی به فرهنگ ایرانی ندارد. علیرغم حمایت های فراوان و همه جانبه فرهنگی در کشور ما، اهمیت خاصی به موسیقی ملی داده نمی شود. فارابی در قرون سوم و چهارم هجری، زمانی که اروپا در آن زمان در قرون وسطی بود، بزرگترین رساله موسیقایی تاریخ را نوشته است. متأسفانه مردم از وجود چنین سرمایه هایی اطلاعی ندارند و با این حال به زبان و ادبیات فارسی در اکثر دانشگاه های مطرح دنیا اهمیت داده می شود و تدریس می شود.
بیکان ادامه داد: علاوه بر بحران هویت در فیلم، معتمدی به بحران زبان و گفتار نیز پرداخته و موسیقی مجرای بازنمایی آن است. کل فیلم دارای مفاهیم نشانهشناسی است و ساز تنبور در فیلم نشانگر فرهنگ ایرانی است.
محمدحسین تمجیدی استاد دانشگاه و پژوهشگر سینما نیز گفت: سال ها در دانشگاه با معتمدی هم اتاقی بودم. او شخصیت بسیار متمایزی در فیلمسازی و سایر مقولات دارد. معتمدی فردی مضطرب با نظر و تأثیر متفاوت است و موسیقی بهانه اصلی او شد تا ایده دیگری درباره موسیقی ارائه دهد. گسست در روابط انسانی و ناتوانی در درک یکدیگر می تواند منجر به فجایع جبران ناپذیری شود.
تمجیدی ادامه داد: معتمدی در انتقال دیدگاه فلسفی خود به مخاطب بسیار موفق است، برای او ساختارهای زیباییشناختی در پسزمینه باقی میماند و بیش از هر موضوع دیگری قصد گفتمانسازی در اثر را دارد. نقش موسیقی در نظام اجتماعی دیگر مشخص نیست. موسیقی یک زبان بین المللی است و در سراسر جهان با آن ارتباط برقرار می شود.
احمدرضا معتمدی در ادامه سخنان خود گفت: فیلم هایی ساختیم تا پیامی را به جامعه برسانیم. متاسفانه در سینمای ایران نقد واقعی وجود ندارد. به عنوان مثال، همانطور که فیلم های آنجلوپولوس را فقط می توان از طریق نقد اسطوره شناختی مورد بررسی قرار داد و درک کرد، نقد آثار هیچکاک را نیز باید از نظر روان شناختی درک کرد و «دزد دوچرخه» را باید از نظر پدیدارشناسی نقد کرد. این نکته موضوع مهمی است که کمتر بر آن تاکید شده است.
۲۲۰۵۷
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ