فلاپی لئون هادر ، محقق ارشد برنامه خاورمیانه در انستیتوی تحقیقات سیاست خارجی.
انتخابتو آینه ای از مبارزات قدیمی بین واشنگتن -تاران و مبارزات قدیمی بین آرمان گرایی و نیازهای واقع گرایانه است که ما را به سیاست خارجی تبدیل می کند. امروز ، با این واقعیت که افکار ژئوپلیتیکی غالباً بر اولویت های ایدئولوژیک غلبه می کنند ، همراه با جنبش های دیپلماتیک همزمان سیاست “حداکثر نسخه” به سبک دولت ترامپ. تضاد آشکار در استراتژی ترامپ نشانه تفسیر نادرست از منطق واقعی “دیپلماسی قانع کننده” از “دیپلماسی قانع کننده” با دعوت مستقیم مذاکره است. دیپلماسی که فقط در سایه تعادل بین فشار و امتیاز دهی می تواند کارآمد باشد.
فشار خطرناک و بازی مذاکره ؛ چرخه معیوب سیاست ایالات متحده علیه ایران
پس از ارسال نامه ای به رهبر ایران ، آیت الله سید علی خانی از دونالد ترامپ ، آخرین مذاکرات بین تهران و واشنگتن در ماه آوریل آغاز شد. این رویکرد دو جانبه همان اعتقاد طولانی را به سیاست ایالات متحده نشان می دهد ، که فکر می کند تحریم های اقتصادی می تواند پایه و اساس باز شدن معنی دار در سخنرانی ها را فراهم کند.
با این حال ، تجربه تاریخی روش دیگری را نشان می دهد. محدودیت های هسته ای ایران هنگامی که صحبت از کاهش بتن تحریم ها به عنوان یک امتیاز واقعی به پایان رسید ، پایان یافت. هنگامی که حداکثر فشار باقی بماند و در عین حال منتظر امتیازات هسته ای از تهران باشد ، نتیجه این همکاری را تشویق نمی کند ، انگیزه معکوس خواهد بود. راهی که به جای افزایش تعهد ، احتمال تعهدات ایران را افزایش می دهد.
بمباران ایالات متحده از تأسیسات هسته ای ایالات متحده در ماه ژوئن یک نقطه عطف خطرناک است که تقریباً احتمال توافق نامه مذاکره شده در مورد اختلاف را تضعیف می کند. صرف نظر از دلایل تاکتیکی ، حمله نظامی به این نوع زیرساخت ها چشم انداز تهدیدات امنیتی را به وجود می آورد ، نه به عنوان یک بازیگر که می تواند در چارچوب دیپلماسی ، پیام واضح واشنگتن و موارد دیگر نقش ایفا کند.
برای یک رویکرد نظامی ، این نشانگر گرایش طولانی در سیاست خارجی ایالات متحده است که اغلب جایگزین وسایل نقلیه قدرت می شود. تجربیات نشان داده است که چنین حملاتی مواضع را دشوارتر می کند و دستیابی به توافق خوب و پایدار را دشوار می کند ، نه اینکه مسیر گفتگو را انجام دهیم.
مطلق هسته ای ؛ چرا ایالات متحده راه مذاکره با ایران را می بندد؟
اسرائیل -اندازه تنش های برابر ، لایه جدیدی از پیچیدگی را به معادله روابط Tehran -Washington اضافه می کند. لایه ای که سیاست گذاران آمریکایی می خواهند سالها نادیده بگیرند. اعلام آتش بس بین دو طرف توسط دونالد ترامپ نشان می دهد که اختلافات منطقه ای پایتخت ایالات متحده را نمی توان از چارچوب روابط دو جانبه بین ایالات متحده و ایران جدا کرد. با این حال ، الگوی بلند سیاست خارجی واشنگتن هنوز مبتنی بر سازگاری ناعادلانه با متحدین است ، حتی اگر به هزینه از دست دادن این رویکرد ، هماهنگی و کارآیی استراتژیک باشد.
یک رویکرد واقعی واقعی تأکید می کند که اگرچه منافع اسرائیل و ایالات متحده در برخی از مناطق ایران با هم همپوشانی دارند ، اما لزوماً یکسان نیستند. نگرانی های وجودی تل آویو در مورد نفوذ منطقه ای تهران گاهی اوقات می تواند با اولویت های واشنگتن در ثبات خاورمیانه مغایرت داشته و از گسترش هسته ای جلوگیری کند. مدیریت این شکاف مستلزم درک این واقعیت است که حمایت نامشخص از همه مواضع اسرائیلی به اهداف استراتژیک بزرگ و طولانی مدت ایالات متحده نخواهد بود.
برنامه هسته ای ایران هنوز در مرکز درگیری قرار دارد ، اما گفتمان غالب در واشنگتن در قالب مطلق است که واقعاً مانع از آشتی هرگونه مذاکره می شود. اصرار ظرفیت هسته ای تهران ، همراه با ادامه فشارهای اقتصادی ، حقیقت را نادیده می گیرد: توانایی جمهوری اسلامی در توسعه این توانایی به عنوان ابزاری برای مقابله با این فشارها.
نقشه راه واشنگتن ؛ چگونه می توانم با ایران ارتباط برقرار کنم؟
یک رویکرد واقع بینانه تر می پذیرد که ظرفیت هسته ای ایران ممکن است اجتناب ناپذیر باشد و بر ایجاد مکانیسم های نظارت و تأیید کارآمد به جای حذف کامل متمرکز است. مکانیسم هایی که می توانند هر حرکتی را در برنامه اسلحه به موقع تعریف کنند. هدف این نیست که پرونده هسته ای را به طور کامل تمیز کنیم. در همین حال ، کارآیی تحریم ها در اندیشه استراتژیک واشنگتن غرق شده است.
اگرچه فشار اقتصادی می تواند برای کشور هدف هزینه کند ، اما به ندرت در سیاست های خود تغییرات اساسی ایجاد می کند. همانطور که تجربه ایران نشان می دهد. تهران بر اساس روابط اقتصادی جایگزین و تقویت توانایی های داخلی انعطاف پذیری قابل توجهی در تحریم ها نشان داده است.
در سطح جهان ، نارضایتی از تحریم های ثانویه ایالات متحده در حال افزایش است. نه تنها ایران ، بلکه محدودیت هایی با هدف فرصت های اقتصادی سایر کشورها. مقاومت اروپا ، چین و روسیه در برابر سیاست واشنگتن علیه تهران بیشتر نگران استفاده فزاینده از اجبار اقتصادی است ، نه تنها نتیجه اختلاف در ایران بلکه به عنوان یک ابزار سیاست خارجی.
یک رویکرد واقع بینانه به ایران باید با ارزیابی روشنی از علایق و توانایی های ایالات متحده آغاز شود. بدون شک واشنگتن نگرانی های قانونی در مورد رفتار منطقه ای و فعالیت های هسته ای در تهران دارد ، اما مسیرهای سیاست داخلی و خارجی ایران محدود به اساساً برای جایگزینی آن از طریق فشار خارجی است.
این نیاز به کمی تنظیم سیاست دارد
A. تعامل جداگانه ؛ سیاست ایالات متحده در قبال ایران باید خود را از یک رویکرد یکنواخت دور کند و تهدیدهای امنیتی بزرگ را برای تهدیدات مستقیم سلاح های هسته ای یا تهدیدهای مستقیم و نیروهای آمریکایی و مسابقات منطقه ای بزرگتر که توسط دیپلماسی اداره می شود ، متمایز کند.
ب- اقدام متقابل که مرکز حرکت می کند؛؛؛؛ واشنگتن به جای اصرار بر امتیازات یک جانبه ، باید بسته های امتیاز دهی متقابل را طراحی کند که می تواند به نگرانی های مهم هر دو طرف پاسخ دهد. به عنوان مثال ، برای اجرای محدودیت های هسته ای در برابر کاهش تحریم ها یا تغییر رویکرد منطقه ای ایران به شناخت دیپلماتیک ایالات متحده.
ج – مدیریت ائتلاف ها ؛ سیاست واشنگتن باید اعتراف کند که هماهنگی کامل با اولویت های اسرائیل می تواند در برخی موارد با ثبات منطقه ای مغایرت داشته باشد. ایالات متحده ایالات متحده و متفقین و تعادل در مورد مانده ها ، هزینه ها و اولویت ها.
جدول واقع بینانه ؛ تحول اساسی در روابط تهران -شاتون چند ماه نیست ، بلکه یک فرآیند چند منظوره است. با این حال ، چرخه های سیاسی داخلی در ایالات متحده فشار مداوم برای دستیابی به نتایج فوری ایجاد می کنند. ضرورت صبر و تدریجی دیپلماسی برای دستیابی به توافق های پایدار.
ایران همچنین در روابط خود فرصتی و خطر دارد. تمایل دو طرف برای شروع مستقیم حتی در سایه تنش های پایدار نشان می دهد که مسیر دیپلماسی هنوز باز است. با این حال ، تشدید همزمان فشارهای نظامی و اقتصادی جریان های متناقض را ایجاد می کند که می تواند به راحتی هرگونه پیشرفت سیاسی را خنثی کند. موفقیت در این جهت واشنگتن را ملزم می کند که اعتراف کند که فشار یک جانبه می تواند تهران را نشان دهد و توافق پایدار فقط در سایه آشتی متقابل شکل می گیرد.
پذیرش این واقعیت در سیاست داخلی آمریکا ممکن است دشوار باشد ، اما تنها گزینه واقع بینانه برای مدیریت یکی از حساس ترین روابط در عرصه بین المللی معاصر. جایگزین این جاده به این معنی است که ادامه تنش و چرخه های مدیریت متقابل بحران ، منافع ایالات متحده یا ثبات منطقه ای را فراهم نمی کند. محدودیت های سیاست خارجی بالغ را به رسمیت می شناسد و استراتژی آن را تعریف می کند.
ارسال پاسخ