ردپای اینده بانک در مرکز خرید ایران و بحران هتل روتانا

ردپای اینده بانک در مرکز خرید ایران و بحران هتل روتانا


روایت رسمی حاکی از آن است که هیات عالی بانک مرکزی تصمیم به انحلال و واگذاری بدهی های بانک واد گرفت، اما زمان و شکل تصمیم گیری، معنای اقتصادی این اتفاق را سیاسی کرد.

به گزارش اقتصاد 24، پرونده بانک آینده سال ها طول کشید تا از بانک مرکزی به خط پایان رسید و اولتیماتوم نهایی قوه قضائیه عاملی بود که در ابلاغ و اجرای این تصمیم تسریع کرد. ابزارهای نظارت و پلیس مالی یا ناکافی بودند یا اراده لازم برای استفاده کامل از آنها را نداشتند. نتیجه این تعویق انباشت زیان، افزایش اضافه برداشت، جنگ سپرده ها و در نهایت انتقال ریسک به کل اقتصاد بود. اگرچه ادغام با بانک مرکزی تضمین سپرده گذاران را تسهیل می کند، اما بدون بسته جبران منابع، سازوکار نظارتی مستقل و تعیین تکلیف قانونی ذی نفعان، می تواند شوک نقدینگی و ریسک اعتباری را برای بزرگترین بانک دولتی به همراه داشته باشد.

بانک تات را باید اولین آزمون میدانی مدل انصاری دانست. پروژه ای که در 17 آبان ماه سال جاری با سر و صدا افتتاح و در سال 1390 خاتمه یافت. تخلفات این بانک در خصوص سپرده ها، سهامداران و عدم رعایت مسیر تاسیس قانونی منجر به لغو مجوز آن شد. مشکل سرمایه اولیه، دارایی های غیرنقدی و شبکه ای از مدیران لابی گر زمینه ساز شکل گیری بحرانی شد که بعدها در قالب بانک آینده نیز تکرار شد. با تعطیلی تات و ادغام آن با مؤسسات صالحین و آتی، بانک آینده متولد شد. بدون پاکسازی و انحلال شفاف، مشکل در یک پوسته بزرگتر پنهان شد.

بانک آینده در سال 1390 با ادغام اجباری تأسیس شد و در زمان تأسیس بیش از 122 هزار میلیارد تومان سپرده جذب کرد. تقریباً ده درصد از سپرده های بانکی کشور را تشکیل می دهد. صورت های مالی از ابتدا مملو از نشانه های بحران بود. زیان انباشته 91 هزار میلیارد تومانی، سرمایه ثبت شده از بین رفته، کفایت سرمایه منفی و نسبت های نظارتی منفی 360 به 440 درصد. اقدامات نظارتی قاطع به تعویق افتاده است.

در مدل عملکرد بانک آینده سود پرداختی به سپرده ها چندین برابر درآمد تسهیلات بود و نتیجه این عدم تعادل فشار بر پایه پولی و ایجاد نقدینگی از منابع بانک مرکزی بود. اضافه برداشت بانک از چند همات در اوایل دهه 1390 به بیش از 228 همات در پایان سال 1403 رسید و سهم آن از کل اضافه برداشت ها به حدود 36 درصد رسید. این بانک به معنای واقعی کلمه به یک کارخانه چاپ پول تبدیل شد. با وعده سودهای نجومی به سپرده گذاران و قفل شدن تسهیلات در پروژه هایی مانند ایران مال.

از تاریخچه شرکت سیراف تا تغییر نام، بازار بین المللی آینده و سپس توسعه بین المللی ایران مال، پروژه ایران مال به محور اصلی مدل بانکداری انصاری تبدیل شده است. در فاصله سال های 1394 تا 1396 تقریباً 35 هزار میلیارد تومان وام به این پروژه پرداخت شد که بازپرداخت نشد. در سال 1398 بدهی این مجموعه به بانک آینده 32 هزار میلیارد تومان اعلام شد و این بانک در ازای آن 98 درصد از سهام ایران مال را خریداری کرد. در همین سال 100 درصد سهام ایرانمال به ارزش 85 هزار میلیارد تومان به شرکت های درون گروه واگذار شد. این معاملات درون گروهی و تجدید ارزیابی دارایی ها به طور موقت زیان انباشته بانک را جبران می کند.

در اردیبهشت همان سال ارزش ایران مال که به ابزاری تبلیغاتی برای افزایش کفایت سرمایه تبدیل شده بود، 255 هزار میلیارد تومان اعلام شد. تا دسامبر 1401 بیش از 62 درصد از وام های بانک به اشخاص وابسته پرداخت شده بود. بانک آینده به جای بانک مردم تبدیل به بانک دارایی آنها شده بود.

بانک آینده با استفاده از سپرده های گران قیمت، وام های درون گروهی، اضافه برداشت های سنگین و ارزش گذاری املاک، تورم ساختاری را تقویت کرد و مردم بخشی از هزینه های بحران را با کاهش قدرت خرید خود پرداخت کردند. کنترل پولی علیه شبکه قدرت و سرمایه ناکافی بود و ترکیب سیاسی شورای پول و اعتبار و ملاحظات سیاسی پیرامون پروژه های ویترینی مانع از مداخله به موقع شد.

علاوه بر ایران مال، پروژه هایی مانند هتل روتانا نیز با همین منطق غیرشفاف اجرا شد. هیئت مدیره اسبق بانک اسبق در سال 1393 تشخیص داد که با فروش املاک و مستغلات به شرکت های زیرمجموعه خود سودهای موهومی کسب کرده است. این رویکرد با ارزیابی های مجدد در سال های بعد نیز تکرار شد.

با واگذاری بدهی های بانک آینده به بانک ملی، سه ریسک جدی ایجاد می شود: گسترش ریسک نقدینگی، فرسایش سرمایه نظارتی ناشی از دارایی های سمی و تشویق اخلاقی خطا از طریق انتقال زیان به بودجه عمومی. کارشناسان بر این باورند که اجازه دادن به سهامداران و مدیران اجرایی برای خروج از صحنه بدون پوشش هزینه پیام خطرناکی به بازار خواهد داشت.

به هر حال، بانک آینده با یک مدل تحریف شده شروع به کار کرد. از بانک تات و دارایی های ملکی گرفته تا خلق پول از بانک مرکزی و پروژه ایران مال. انحلال بانک اعتراف به شکست حاکمیت نظارتی است، اما اگر هزینه ها در جایی که منافع حاصل می شود حل شود، می تواند نقطه شروع اصلاح باشد. در غیر این صورت، ورشکستگی خصوصی به ورشکستگی ملی تبدیل می شود.

بانک آینده کار فابریزی بود. مثل نمایش مردی که با وعده سود بالا، اعتماد مردم را خرید و با ارقام حسابداری تا روز افتتاح حساب دوام آورد، معلوم شد سود پرداختی از جیب خود مردم بوده و از طریق تورم تامین شده است. اکنون با انتقال نام بانک آینده به بانک مرکزی، پرده نهایی این نمایش فرو می ریزد. پایان یکی از گران ترین تجربه های بانکی در ایران.