از تفل تا حافظ روز جمعه 13 آبان 1403; نمی خواهی روی لب های آبی بنشینی؟

از تفل تا حافظ روز جمعه 13 آبان 1403 نمی

از تفل تا حافظ روز جمعه 13 آبان 1403 نمی

بعدی- فال گرفتن از آثار ادبی یکی از باورهای قدیمی این کشور است. با گذشت زمان، ساکنان این سرزمین ها شروع به صحبت در مورد نویسندگانی کردند که فکر می کردند حق دارند صحبت کنند. اما با گذشت زمان تنها حافظ در فرهنگ عامه ما ماندگار شد.

آیا می خواهید روی لب های آبی بنشینید؟
نه هر فتنه ای که می بینی از خودت می بینی.

به خدایی که تو را به عنوان بنده خود برگزید
کسی را در این چاکرای قدیمی قرار ندهید

اگر وام را با خیال راحت بگیرم، بدهی وجود نخواهد داشت
اگر الحاد نبود، دلتنگی آسان بود

مهربانی و شرم تو زاده خسرو مه
آفرین به شما، شما لایق صدها نفر هستید

عجب گلی که خار نشسته ای
به نظر می رسد که شما در این کار به نفع زمان می بینید

صبور باش با حریفت چیکار کنم؟
عاشقان چاره ای جز فقیر بودن نداشتند

باد صبح از گلستان را دوست داشتی
شیرین تر از گل، تازه تر از نسرین

نمایش پنجره بازی از چپ و راست
اگر در این نقطه از بینش شخصی بنشینید

یک گفتگوی بی غرض را از بنده مخلص بشنوید
منظور از بزرگان دیدن حقیقت است

شما دل پاک و دل پاکی دارید
بهتر است با افراد بد معاشرت نکنید

این سیل اشک صبر و دل حافظ را گرفت
بلغ الطاقه یا عدسی عینی بینی

تو شمع نازک و سرسختی هستی
خواجه شایسته خدمت به جلال الدین است

توضیحات: بد صبحی: نسیم صبحگاهی

تعبیر عرفانی:

1- حضرت حافظ در بیت دوم و سوم می فرماید:

به خدایی که بنده برگزیده او هستی قسم که چاکرای قدیمی خود را پیدا کنی و دیگری را انتخاب نکنی.

* اخلاق زیبای شما و حیا و حیا شما در میان زیباروها همه را استاد کرد. من به شما تبریک می گویم ، شما واقعاً شایسته این وظیفه هستید.

حال باید قصد خود را تفسیر کنید.

تفسیر شعر:

به اذن خدا جایگاه مناسبی در نزد مردم پیدا کرده اید. اخلاق خوب و محبت درونی شما باعث برتری شما بر دیگران شد. حیف نیست الان با این دل پاک و صادق با دوستان ناباب همنشینی کنی؟ مراقب این افراد باشید که موقعیت و آبروی شما را به خطر می اندازند.