بعد از ظهر شنبه افشین و اسماعیل ، پسر عموهای عشق به فوتبال ، شهید رجائی در حوض و سوزاندن زندگی آنها در منبع یک ظرف.
روزنامه Etemad – Nayera Khamami: بعد از ظهر شنبه افشین و اسماعیل ، پسر عموهای عشق به فوتبال ، شهید رجائی در حوض و سوزاندن زندگی آنها در منبع یک ظرف. یکی 5 ساله بود ، دیگری تقریباً 5 سال داشت. هر دو روز شنبه این هفته مفقود شدند و هنوز مفقود بودند و هیچ علامتی وجود نداشت. خانواده ها از روز حادثه در بندر عباس و شیراز بوده اند ، اما نتوانستند آثار فرزندان خود را پیدا کنند.
افشین یک پایه مداوم برای شوخی ها و بحث های فوتبال پدر بود ، دوست خانواده و والدین خسته او ، که حتی به جز فیلم ها صحبت نکرده بودند ، تعداد انگشت شماری از خاطرات و خاطرات را به آتش کشیدند. طی این چند روز ، هرکسی که داستان یک همسایه ، یک دوست و از آشنا را شنیده بود ، برای تسلیت و آسایش به خانه های خود رفت ، اما ممکن است آنها اعتقاد داشته باشند که حتی جدایی عزیزان به هر مجوز اعتقاد داشتند. والدین در مقابل میهمانان ساکت هستند و بعضی اوقات به دیوار اتاق و جایی که فرزندانشان یک بار در آنجا مانده اند نگاه می کنند ، اما وقتی همه می روند ، گرم می شوند. برادران با خواهران ، خواهران و نوه ها در باغ می نشینند ، خاطرات می خوانند و همه در گوشه و کنار گریه می کنند. خانه های آنها دیگر در خانه نیست و جهنم نیست. علی افراند آنها را با سخنان خود تکرار می کند: خانه ما جهنم ، شب و روز جهنم است.
صبح شنبه ، 9 مه ، پدر افشین با سایر خانواده های گمشده به حوض رفت تا در مورد سرنوشت مقامات و اعضای خانواده صحبت کند. پاسخ؟ به آنها گفته شد که بروند ، ما کار خود را انجام می دهیم. پدر افشین افشین ، اما اکنون او می گوید دست های خالی و بی خبر از دستانش ، “ما دست نداریم. چه کسی باید به آنجا برویم. چه کسی باید برویم؟ ما همچنین شکایت کردیم و گفتیم که از این پرونده آگاه هستیم.
علی افراند سالها گچ و گچ بوده است ، اما با تجربه 4 ساله بازنشسته شده و اکنون حدود چهار میلیون حقوق دریافت می کند. با این حال ، طی چند روز ، هیچ اثری از کودک و خواهرش وجود ندارد ، اما هیچ مسئولیتی برای شرکت وجود ندارد و بچه ها از آنها سؤال می کنند که در حال کار برای یک شرکت هستند: “من سینا را صدا کردم و گفتم که شما در این چند روز در مورد مردانگی صحبت می کنید ، و برخی از ناراحتی های ما ، زیرا آنها به فرزندان یا فرزندان خود کمک نمی کنند ، هر روز ، هر روز هر روز ، هر روز از دست می دهم.
اسماعیل منابع را در سازمان فنی حرفه ای تدریس کرده بود و به این زمینه بسیار علاقه مند بود ، بنابراین او هرگز مشکلات منابع ، آسیب دیدگی چشم و آسیب دیدگی چشم را به وجود نیاورد. او ساعت 9 صبح به حوض رفت ، ساعت 16:00 به خانه آمد و پس از یک ساعت خستگی خوابید. وی حدود 5-5 سال در شرکتهای مختلف از جمله کشتی سازی و جوشکار برای سینا کار کرد. حدود 8 تا 7 سال ، اگر او گذشت ، می توانست بازنشسته شود ، اما اکنون مشخص نیست چه موقع مجوز دارد. با این حال ، این وظیفه مقامات دولتی است که یک راه حل قانونی برای یافتن اجساد مفقود شده و گواهی مرگ پیدا کنند ، به طوری که در این شرایط اقتصادی سخت ، حداقل زخم های دیگر خانواده های قربانیان زخمی شود.
در مورد حادثه
در روز حادثه ، افشین برای ترمیم ظرف با چند ظروف دیگر به منطقه حوض رفت و چند دقیقه بعد ، پسر عموی وی اسماعیل محمد به آنها پیوست. علی افراند و همسرش و برخی دیگر از اعضای خانواده در خانه بودند. به محض اینکه شعله های انفجار شعله های آتش را به پسر عموی انداختند ، خانواده این انفجار را از خانه های خود بیش از 2 کیلومتر از حوض شنیدند.
در ابتدا آنها فکر می کردند که اسرائیل حمله کرده و به پالایشگاه ها برخورد کرده است ، اما این خبر به زودی آمد و غم و اندوه کشته شد. علی افراند این داستان را توضیح می دهد: “صدای وحشتناکی در خانه ای که من در آن زندگی می کردم وجود داشت. فاصله ما بیش از 4-5 کیلومتر درها بود ، درها و پنجره ها لرزیدند. بسیار وحشتناک. ما پنجره را باز کردیم و پسرم در کنار دست من نشسته بود.
ظروف وی 2 متر با انفجار اصلی فاصله داشت و یکی از همکارانش با آنها گریخت و اکنون او در بیمارستان زندگی می کند. به نظر می رسید که پسر عموی افشین قبل از انفجار به سمت آنها رفته است ، اما او نمی دانست که او از بقای کشنده زنده می ماند و افشین و اسماعیل سوزانده و در قلب انفجار با یکدیگر خداحافظی کردند.
پرپولیس محبوب
شوخی ها و پسران پسران همزمان به یک تصویر آرام تبدیل شدند. افشین افراند پرسپولیس و اسماعیل محمدی استهال بودند. علی افراند ، “فوتبال عشق ما و افشین هر بار در مورد آن صحبت می کردند ، زیرا پرسپولیس هوادار بود.” ما یک خانواده پرسپولیس هستیم و چند استقلال وجود داشت که می گفتند آنها می روند ، اما او هرگز در مورد کار خود صحبت نکرد و خوشحال شد. بیایید از محله و شهر خود بپرسیم که پسرم چگونه است. در زمان خواندن ، او یک پسر ساکی بود و آنها با پسر عموی خود بودند. دو مرد ساکت که به هر کسی بی احترامی می کنند. من و مادرم آن را می سوزانیم. تمام زندگی که این کودک از خدا خریداری کرده بود به ما به شدت صحبت نکرد و ما یک بار با صدای بلند با ما صحبت نکردیم. یک کودک بسیار خرد شده وجود داشت که متوجه شد که او غمگین است. هر دو به مدت سه روز با موتور آمدند و او و مادرش می رفتند. او سه ، چهار روز قبل از انفجار آمد و این آخرین مسابقه بود. من اعتقاد ندارم که کودک من ناپدید شد. من در مقابل دیگران نشان نمی دهم ، اما خدا هر شب تنها خواهد بود که میهمانان می روند و خانه تنها هستند و مادر و فرزندان افشین در باغ می نشینند و گریه می کنند ، این دنیا مانند جهنم است. در روستاهای خود پهلوی ، چند روز که جشنواره بسته شد ، روحیه را تغییر می دهد. خیلی مهربان بود و چند روز در حال سوختن بودم. ما فیلم هایی داریم که با کودکان فوتبال بازی می کنند و عکس می گیرند. روح ما این است که بگوییم. چه کاری باید انجام دهیم؟ اگر اکنون بود ، من از او در مورد کار ، زندگی و سلامتی او سؤال می کردم ، اما نه. “
افشین افراند دو فرزند دارد ، یک کودک 5 ساله که به تازگی خدمت سربازی خود را به پایان رسانده و به دنبال شغل است و هنوز هم در حال تحصیل است. فرزندان و همسرش روزهای بدی دارند و غذا نمی خورند: “پسرم و همسرش خیلی به یکدیگر وابسته بودند و خیلی همدیگر را دوست داشتند. ما بچه ها را برای تسکین آنها برای چند روز آوردیم ، اما آنها دائماً گریه می کردند. در حال حاضر آنچه ما انجام می دهیم. “
او مستقل از عشق همسرش بود
جدا از بحث و گفتگو در فوتبال و شوخی ها ، دو پسر گاهی اوقات در مسابقات فوتبال می نشینند. افشین و اسماعیل که از کودکی عاشق فوتبال هستند ، مستقل از وعده بابا بودند. برادر اسماعیل محمد ، همسر علی افراند ، در هنگام ازدواج به اسماعیل گفت: “من موافقم که با دخترم ازدواج کنم تا مستقل باشم.” بنابراین اسماعیل مستقل بود. علی افراند می گوید: “پسر خواهرم ، مانند پسرم ، ساکت و خرد شده بود. او 5-5 سال با دختر برادرم ازدواج کرد ، اما هنوز فرزندی نداشت. در حالی که با همکاران خود صحبت می کرد ، آنها می گویند که این صدا از دیوار و قلب کوه آمده است ، اما او گفت که او این را می خواست ، بنابراین او استقلال بود.”
مرحله بعدی قانون پس از این فاجعه
صدمات جسمی این انفجار برای مردم بندر شهید رجائی را می توان به سه دسته تقسیم کرد. متأسفانه ، اقوام که کاملاً از این انفجار نابود شده اند ، افراد زخمی به دلیل ترک های انفجار و سایر افراد که از موج انفجار شوکه شده اند ، روی دیوارها خرد شده یا با شکستن درب و شیشه آسیب دیده اند. بزرگی این آتش سوزی یک منطقه 2 هکتار را در بر می گیرد که باعث کشته شدن بسیاری از شهروندان شد ، باعث شد بسیاری از مردم و بسیاری از افراد و زیرساخت ها و حاکمیت و مرحله بعدی دولت را آسیب برساند ، اما پس از آمار ، ارزیابی و جبران خسارت ، او پاپ را پیدا و مجازات کرد.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ