Tabal to Hafez ، سه شنبه ، 6 ژوئن 2008 ؛ من از خون قلب دوست شما در نزدیکی دوست شما نوشتم ……

Tabal to Hafez ، سه شنبه ، 6 ژوئن 2008 ؛ من از خون قلب دوست شما در نزدیکی دوست شما نوشتم ......


کف سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از ادبیات تفکر بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

من از خون قلب تو نوشتم
مرد ناگهانی رایت دهرا

من صدها نفر از خود دارم
برای ما ، این چشم اشک نیست ، اما امضا کنید

حتی اگر نتوانم سود کسب کنم
هرکسی که درگذشت از مکان پشیمان است

من از یکی از دوستان شما پرسیدم
پس از آن ، شکنجه در این نزدیکی

من به من گفتم دوست دوستم باشم.
و خداوند ، بهلا من ، اما جهان جهان

Hafez Cho Talib به جان شیرین آمد
حتی ماش من ، Casa -Karmah را بگیرید

فرهنگ لغت: هیچ کلمه ای در این غزل وجود ندارد.

نظرات عرفانی:

2 نیاز به این اهداف نیاز واقعی است. بنابراین ، شما باید به این مورد توجه کنید و با اقساط ، کیا و پیش بینی عمل کنید.

اکنون برای کسی یا چیز دیگری احساس پشیمانی می کنید ، اما از پایان آن آگاه نیستید. بنابراین ، بهترین راه ، مشورت با یکی از استادان باتجربه ، آگاه ، دلسوز و بی طرفانه با اعتماد به خدا است. سپس به یکی از مشاهدات مبارک بروید ، دعا کنید و قسم بزنید. خدا مایل است ، باز است.

نظر غزل:

پس از آن ، تاریکی روز. زندگی شما یک مجازات مداوم است که شما را بیمار و بیمار می کند. حالا قلب خود را در نامه ای تعریف کنید ، اما به یاد داشته باشید که صداقت بهتر است دیگران را فتح کند. بنابراین در نوشته های خود صادق باشید و از متهم کردن دیگران نترسید ، زیرا سنگ های گرانبهایی خواهید گرفت.