تحرکات اخیر علیه حسن روحانی و محمدجواد ظریف به ویژه پس از بازگشت موضوع قطعنامه های شورای امنیت به جریان اخبار و تحلیل های سیاسی و رسانه ای، بخشی از یک راهبرد سازمان یافته برای مقصر دانستن و کاهش وزن این دو شخصیت در علنی و در عرصه سیاسی کشور است تا انتقاد واقعی از تصمیمات یا عملکرد آنها.
به گزارش «شرق»، به عبارت دیگر، علیرغم اینکه بسیاری از تصمیمات اتخاذ شده محصول تعاملات پیچیده داخلی و فشارهای بین المللی است، تلاش می کنند روحانی و ظریف را به عنوان «بنیانگذار وضع موجود» در اذهان جامعه نشان دهند.
حادثه غم انگیز سقوط هواپیمای اوکراینی، پرونده برجام و اختلافات در مورد مکانیسم ماشه، همه این دو شخصیت سیاسی را به ابزار انتقاد و حمله تبدیل کرد. هر یک از این رویدادها را می توان به صورت جداگانه تحلیل و بررسی کرد، اما کنار هم قرار گرفتن آن ها در حوزه رسانه ای و سیاسی، الگوی عمدی «سیاسی شدن بحران» را نشان می دهد.
از یک سو با بازخوانی حادثه هواپیمای اوکراینی، جامعه در احساسات و خاطرات تلخ مدفون می شود، از سوی دیگر، پرونده برجام و موضوع آغازگر، اتهام بیکاری یا بی توجهی دیپلماتیک را به ذهن متبادر می کند. این ترکیب تصویری ترکیبی از ناکارآمدی و مسئولیت فردی ایجاد می کند که روحانی و ظریف را مقصر می داند.
این راهبرد در کنار تحرکات رسانه ای برای کاهش نفوذ سیاسی و اجتماعی این دو شخصیت طراحی شد. در واقع هدف اصلی صرفا انتقاد از عملکرد یا بحث های حقوقی نیست، بلکه کاهش وزن سیاسی روحانی و ظریف در معادلات آینده و محدود کردن نقش آنها در تصمیمات راهبردی کشور است. این وضعیت نشان می دهد که سیاست داخلی ایران علاوه بر مواجهه با چالش های بین المللی، با فرآیندهای «سیاسی شدن شخصیت» نیز مواجه است که هدف آن تغییر موازنه قوا در عرصه سیاست و مدیریت افکار عمومی است.
در نهایت باید اذعان داشت که چنین فشارهای ترکیبی، اگرچه در کوتاه مدت بر روحانی و ظریف متمرکز است، اما در بلندمدت به افزایش شکاف بین واقعیت های تصمیم گیری و روایت های رسانه ای می انجامد و تصویری مخدوش از سیاست داخلی و خارجی ایران به مخاطبان ارائه می دهد. تحلیل تفصیلی این روند نشان میدهد که انتخاب موضوعات خاص برای سرزنش ابزاری مؤثر در بازی سیاسی و رسانهای است و روحانی و ظریف بدون توجه به سهم واقعی خود در هر موضوع، اکنون در کانون این بازی قرار گرفتهاند.
ارسال پاسخ