بهرام بیضئی چه کرد؟

بهرام بیضئی چه کرد؟


شاید ماه گذشته ، هیچ مفهومی به عنوان “ایران” ، “ایران” ، “میهن” و مفاهیم استفاده نشده باشد. به نظر می رسید که جنگ 6 روزه آخر دوباره مفهوم ایران را دوباره خواند و آن را در مرکز روایت های مختلف قرار داد.

به گفته ایران ، بدون شک یکی از مهمترین روایاتی است که در نماد چشمگیر ایران و هویت ایران در سینما به تصویر می کشد. صحبت در مورد هویت ملی و فرهنگ و سینمای ایران بهرام بیضئی امکان پذیر نیست.

البته ، ایران یکی از نگرانی های مربوط به مسئله هویت و فرهنگ است ، اما او می تواند ببیند که این نگرانی نه تنها در زمینه سینما بلکه در زمینه ادبیات و هنر رد می شود. از کتاب گرفته تا مطالعات نمایشی و تصویر. از طرف دیگر ، بیضئی فیلمساز موج جدید سینمای ایران است ، نوعی مخرب و معترض و با بحران هویت در آشفتگی تاریخی و سیاسی روبرو است.

در حقیقت ، فیلمسازان سینمای موج جدید از ترس از دست دادن هویت ملی شروع به ساخت این فیلم کردند.

سینمای فکری نگران نابودی فرهنگی بود که امنیت هویت را تضعیف کرد و منجر به یک بحران هویت ملی و فرهنگی شد.

نه تنها هویت ملی ، بلکه در دنیای سینمای Beyzaie ، در نهایت هویت قومی فیلم “Basho Little Externate” ، که بر گفت و گو بین ریشه های قومی ایران برای دفاع از هویت ملی تأکید می کند.

اولین فیلم های Beyzaie از رد مفهوم هویت ملی در داستانهای خود ، “رعد و برق” ، “غریبه و مه” و “چریکی تارا” و “مرگ یزدگر” به رویدادی می رود تا هویت ملی را به روایت تاریخی و خواندن تاریخی در قلب تاریخ ایرانیان برساند.

در اصل ، او در مورد احساس از دست دادن در جامعه ایران در سینمای بیضه صحبت می کند و همیشه به دنبال هویت است.

از هویت فردی و فرهنگی گرفته تا هویت اجتماعی ، ملی و تاریخی. قهرمانان او اغلب به دنبال پاسخی به سؤال “من” هستند.

از طرف دیگر ، آیین ها و سنت های شخصیت های آنها و سنت های آنها و سبک صحبت کردن ، استفاده از زبان باشکوه فارسی و پذیرش پوسته قابل مشاهده مدرنیته دلایل و عناصری دیگر است که نشان می دهد نگرانی در مورد هویت و اراده در دنیای معاصر چگونه است.

“ایران در قرن نوزدهم از خواب بیدار شد و خود را با دنیایی با تصور زندگی دیگری مقابله می کند.”

از طرف دیگر ، زندگی گردش خون بین ریشه ها و سنت های جهان و جهان توسعه یافته ، که به طور گسترده ای خوانده می شود.

ما قبلاً ارزشهای خود را بدون ارزش های جدید از دست دادیم. ما ملتی هستیم که بین ذهنیت سنتی و مدرن بین جهان باستان و عصر مدرن ، ساختارهای روستایی و شهری ، بین ذهنیت سنتی و مدرن ، بین سنت گرایی و عقل گرایی گردش می کنیم. ما هویت خود را در این دوگانگی از دست دادیم. ما نمی توانیم وارد گذشته خود شویم و نه متقاعد شویم.

ما نمی توانیم ضرورت پیشرفت را انکار کنیم و همچنین آماده دستیابی به آن نیستیم. بنابراین ، ما باید خودمان را با آنچه انجام می دهیم تعریف کنیم. اینگونه است که ما فقط به هویت واقعی خود می رسیم.

ما در عصر تحول هستیم و در بین قدرتهای متناقض هستیم. سؤال “ما” نه تنها مال من نیست ، بلکه همه روشنفکران نسل من مشغول هستند. همانطور که تأکید شد ، موضوع ملی و تاریخی ما و هویت ملی و تاریخی ما در واقع بخشی از گفتمان روشنفکری در زمانی بود که او با بیضیز زندگی می کرد و او این اضطراب را در زمینه درام و سینما ادامه داد.

مشکل موضوع اصلی فیلم های “هویت” و فیلم های Beyzai بود.

البته میزان و نوع توجه در زمان های مختلف و در فیلم های مختلف تغییر می کند.

فیلم های Beyzai به احتمال زیاد هویت خود را به موقع درک می کنند و در آخرین فیلم ساخته شده در سال 2 ، قهرمان فیلم (تارا) هویت کامل و یکپارچه ای به دست می آورد.

توجه Beyzai به موضوع هویت به ابعاد مختلف این مفهوم علاقه مند است که در آن یکی از آنها در هر فیلم مشهود تر می شود. به عنوان مثال ، در فیلم “رعد و برق” ، بیضئی بیشترین توجه را به بعد فرهنگی و سیاسی هویت ملی به خود جلب کرد و برای ابعاد جغرافیایی ، تاریخی و اجتماعی مهم بود ، یا فیلمساز هیچ گونه توجه به هویت ملی و سیاسی نکرد و هیچ گونه توجه به هویت ملی و سیاسی و تنها هویت اجتماعی و تاریخی مهم برای او داشت.

در این فیلم ، فیلمساز همچنین دیدگاه انتقادی از هویت تاریخی دارد و نگرانی از جستجوی هویت اجتماعی در فیلم بسیار مشهود است. همانطور که در فیلم “چریکی تارا” ، هویت ملی همه اندازه ها به جز بعد سیاسی مورد بحث قرار گرفت.

در این فیلم ، بیش از هر زمان دیگری تعهد به هویت تاریخی وجود دارد ، و هویت فرهنگی و جغرافیایی به طور مساوی مورد توجه قرار می گیرد.

خواندن همه این مفاهیم در کارهای بیضه نشان می دهد که دلیل بحران در بقیه هویت ناشی از جهل هویت تاریخی و فرهنگی جامعه است. او در فیلم های خود ، خودآگاهی ، ارزش های ملی ، اعتقادات ، نمادها و اسطوره ها و آگاهی از جغرافیای ایران و میراث فرهنگی را توصیف کرد.

بیضئی فکر می کند که مسئله ایران نه تنها در زمینه فرهنگ ، بلکه مسئله اصلی جهان امروز نیز معنی دار است.

طبق گفته های معروف او ، هنگامی که یونسکو نشان را گرفت ، “این جهان راهی غیر از فرهنگ نیست.”