رابطه ساعت داخلی با چاقی و دیابت

رابطه ساعت داخلی با چاقی و دیابت


یک مطالعه جدید کالری روزانه از ریتم بدن به روز برای بهبود متابولیسم گلوکز و محافظت در برابر دیابت نوع 2 و چاقی به همراه داشته است. با این حال ، رابطه بین مصرف انرژی و ساعت بیولوژیکی داخلی در رابطه با عملکرد متابولیک به خوبی درک نشده یا مورد بررسی قرار نگرفته است.

مرکز تحقیقات دیابت آلمان (DZD) بررسی کرده است که چگونه زمان غذا خوردن بر حساسیت به انسولین (نشانه سلامت متابولیک) تأثیر می گذارد و اینکه آیا این الگوهای رژیم غذایی از نظر ژنتیکی تحت تأثیر ساعت داخلی بدن قرار دارند.

برای این کار ، خواب و حرکت دو دوقلوهای یکسان یا غیر ضروری به مدت 5 روز با دستگاه های فعال (برای اندازه گیری خواب و فعالیت) مشاهده شد. در این مدت ، تمام وعده های غذایی و میان وعده ها ، غذا و غذا یک لپ تاپ پخت و پز پنج روزه را ثبت کرد که تمام وقت را ثبت می کرد.

به این ترتیب ، برای هر شرکت کننده ، نقطه میانی کالری (2 ٪ کالری روزانه مصرف می شود) و یک کالری کالری متوسط (نحوه مطابقت با ساعتهای بیولوژیکی) با جزئیات تعریف می شود. علاوه بر این ، آزمایش های صحیح گلوکز ، مقاومت و حساسیت به انسولین مورد بررسی قرار گرفت.

اولگا رایمیچ ، محقق DZD که رئیس جمهور متابولیسم مولکولی و تغذیه دقیق در موسسه تغذیه انسان آلمانی Putsam-Berke است ، گفت: “اگرچه سهم ساعت در تنظیم متابولیسم به طور گسترده ای شناخته شده است ، اما نقش رژیم هنوز مشخص است.”

خواب انرژی ساعت بیولوژیکی ایده آل شما (CCM) را تعیین می کند ، بنابراین اگر به طور متوسط به طور متوسط بین 9:00 تا 09:00 بخوابید ، نقطه میانی خواب در ساعت 9 صبح خواهد بود که نشان می دهد “شروع” می کنید. در این برنامه خواب ، CCM ایده آل شما بسته به هماهنگی و سلامت متابولیک در طول ساعت بین 4 تا 18 خواهد بود.

در این زمان از روز ، شما می خواهید 5 ٪ از انرژی خود را مصرف کنید. اگر انرژی شما بزرگتر باشد ، به “شام دیرهنگام” فکر خواهید کرد که بیشتر کالری شما را بیشتر از صبح بیولوژیکی شما مصرف می کند.

البته ، دو نفر می توانند در ساعت 9 همان ظروف را بخورند ، اما اگر یکی از آنها کرونوتیپ بسیار قبلی داشته باشد ، از نظر بیولوژیکی اتفاق می افتد.

مطالعات قبلی شواهدی را نشان داده اند که افزایش اختلال عملکرد متابولیک به دلیل اواخر شب وجود دارد ، اما این مطالعات بیشتر در صبح عمومی ، روز و شب متمرکز شده است.

خواب شرکت کنندگان به دانشمندان و محققان کمک کرد تا نقطه انرژی ایده آل را که به افراد امکان می دهد ببینند آیا معیارهای متابولیکی منقرض شده وجود دارد ، حتی اگر افراد “دیر” نباشند ، ارزیابی کنند.

محققان می توانند با مقایسه دوقلوهای یکسان (با تمام ژن ها) با دوقلوهای ناهمگن (تقریباً نیمی از ژن های آنها) از نظر ژنتیکی پیش بینی کنند.

آنها دریافتند که هر دو غذا خوردن و کرونوتری (خواب بیولوژیکی و ریتم بیداری) تا حدی توسط ژنتیک تشکیل شده است. به طور کلی ، دوقلوهای یکسان زمان غذا خوردن و کرونوتیک مشابه بیشتری داشتند که میراث متوسطی را نشان می داد.

محققان همچنین نتایج و تنظیم سن ، جنس ، زمان خواب و کل مصرف انرژی (بیشترین میزان کالری) را چند ساعت پس از CCM بررسی کردند. در همین حال ، افراد دیررس در حدود شاخص توده بدنی متوسط (BMI) بودند و هر دو در اطراف کمر بزرگتر که چاقی را نشان می دادند.

“افرادی که در ساعات اولیه روز کالری اصلی خود را مصرف می کردند ، حساسیت به انسولین بهتری داشتند.” گفت از طرف دیگر ، در پایان روز ، افرادی که کالری اصلی خود را مصرف می کردند حساسیت به انسولین ضعیف تر در ارتباط با نوع بالاتر از 2 دیابت نشان دادند. “

محققان عوامل بیرونی بسیاری از جمله خانواده ، کار ، زمان و دسترسی به مواد غذایی را برای تعیین زمان غذا خوردن دارند ، اما از ساعت بیولوژیکی شخصی بدن خود استفاده کنید زیرا یک راهنما فقط می تواند مفید از تماشای صفحه باشد.

بر خلاف روزه یا روزه گرفتن ، نیازی به مصرف تمام کالری خود برای مدت معینی ندارید ، فقط مصرف انرژی خود را در صبح بیولوژیکی خود قرار دهید. برای بسیاری ، این ساعت بر مصرف انرژی بیشتری از طریق صبحانه و ناهار تأکید دارد.

برای تعیین کرونوتیک خود ، می توانید چند هفته خواب خود را ضبط کنید و در روزهایی که به طور طبیعی از خواب بیدار می شوید ، به وضوح بنویسید. سپس پرسشنامه کرونوتیپ مونیخ (MCTQ) را پر کنید یا خواب خود را با یک دستگاه پوشیدنی دنبال کنید یا در صورت نداشتن مشاغل اجتماعی یا تعهد ، وقت خود را برای خواب و بیدار شدن محاسبه کنید. سپس می توانید CCM و نحوه هماهنگی خود را با ریتم داخلی که می تواند به سطح سلامت و انرژی متابولیک وعده های غذایی شما کمک کند ، تعیین کنید.

“با این حال ، زیرا غذا کمی ارثی است ، ممکن است برخی از افراد در تغییر عادات خود مشکل داشته باشند.” بنابراین ، اعتبار سنجی بیشتر و آزمایش های بالینی برای درک بهتر اثربخشی مداخلات مبتنی بر مواد غذایی مورد نیاز است.

این مطالعه در مجله Ebiomnedicine منتشر شد.