چرا خاورمیانه آرام نمی شود؟

چرا خاورمیانه آرام نمی شود؟

بعدی- منطقه خاورمیانه نزدیک به دو سال است که فضای تنش و التهاب را تجربه می کند. جنگ غزه و لبنان، جنگ رژیم ایران و اسرائیل، تشدید درگیری ها در سوریه، تشدید تهدیدات اسرائیل علیه عراق و یمن و تشدید منطقه شمال شرق آفریقا تنها بخشی از جلوه های این معضل است. تشدید تنش در خاورمیانه به حدی جدی است که حتی یک آرامش موقت در قالب مشکلات منطقه ای نفسی کوتاه تلقی می شود و به نظر می رسد همه منتظر تحولات بزرگی هستند.

بر اساس این گزارش; اکنون بسیاری از مردم از احتمال وقوع جنگ جدید بین اسرائیل و حزب الله لبنان یا درگیری گسترده بین ایران و اسرائیل صحبت می کنند. گویی مارپیچی تنش در منطقه ایجاد شده است که به این راحتی و سریع پایان نخواهد یافت و بحران های منطقه ای از این پرونده به پرونده دیگر منتقل می شود. در این مرحله، یک سوال مهم ذهن بسیاری از تحلیلگران و البته افکار عمومی را به خود مشغول کرد: چرا خاورمیانه آرام نمی گیرد؟ به عبارت ساده تر، مشکل اساسی درگیر شدن خاورمیانه در تنش و درگیری کجاست؟ با توجه به اصول روابط بین الملل به نظر می رسد در تبیین دلایل این موضوع باید سه نکته را در نظر داشت.

1. رتبه بندی منطقه ای قبلی کار نمی کند

تحولات خاورمیانه در دو سال اخیر حداقل معنایی به همراه داشته است. یعنی پایه های نظم منطقه ای در خاورمیانه مشکل ساز است. به بیان ساده، قبل از آن یک سری اتحاد و مناسبات در منطقه خاورمیانه حاکم بود که به نوع خود موازنه قوا را در خاورمیانه برقرار کرد و خود این موضوع باعث نوعی آرامش در این منطقه شد.

اما پس از تحولات دو سال اخیر در خاورمیانه، نظم قدیمی متزلزل شد و نظم جدید هنوز برقرار نشده است. یکی از مؤلفه‌های مهم این امر تمایل آمریکا برای ایجاد نظمی جدید در خاورمیانه با تمرکز بر بهبود موقعیت رژیم اسرائیل است. این موضوع به خودی خود دایره تنش در خاورمیانه را تشدید کرد.

در همین راستا ترکیه که پس از فروپاشی نظام سیاسی کهن در این کشور خود را بازیگر اصلی سوریه می‌دانست، به این نتیجه رسیده است که دیگر توان عمل در این حوزه را ندارد و افزایش وزن ایران در معادلات سوریه می‌تواند نوعی توازن در برابر اسرائیل و متحدانش در منطقه ایجاد کند. از منظر کلان، موضوعی است که با منافع ملی آنکارا همخوانی دارد.

تضاد منافع در شمال آفریقا و به ویژه در مناطقی مانند سودان فضای تنش ایجاد کرده است و مانند سایر مناطق درگیری به دلیل عدم وجود قدرت مسلط شاهد تداوم درگیری ها هستیم. بنابراین انتظار پایان یافتن درگیری ها در منطقه تا زمانی که نظم منطقه ای جدید با مختصات مشخص به وجود نیاید، غیرواقعی است و در این صورت هر از چند گاهی شاهد بروز درگیری ها نیز هستیم.

2. انتظارات اسرائیل

رژیم اسرائیل به دلیل تحولات منطقه در دو سال اخیر ضربه های جدی خورده است، اما نمی خواهد مغلوب میدان را ترک کند. در این شرایط، این رژیم با استفاده از حمایت دولت ترامپ سعی دارد محور مقاومت را به طور کامل از بین ببرد و خود را به عنوان بازیگر مسلط در خاورمیانه تاج گذاری کند. این هدف گیری چیزی نیست که اسرائیل بتواند به آن دست یابد و اجرا کند. موانع و محدودیت ها حداقل در این زمینه بسیار زیاد است.

در عین حال، نتانیاهو و متحدانش به دلایل جناحی و سیاسی، پایان درگیری کنونی در خاورمیانه را برای خود زیان بار می دانند و متوجه می شوند که احتمال دارد با بحران های جدی مانند حذف فلسطین اشغالی از صحنه سیاسی مواجه شوند. این موضوع به قدری جدی است که بسیاری از منتقدان نتانیاهو آشکارا می گویند که او اسرائیل را در دوره ای از جنگ های تقریباً بی پایان فرو برده و همه چیز را فدای منافع شخصی و حزبی کرده است. این مشکل عملا اسرائیل و البته دولت ترامپ را به موتور بی ثباتی در خاورمیانه تبدیل کرده است.

3. بازیگران در سایه

خاورمیانه در حال حاضر صحنه کنشگری در سایه بازیگرانی است که آشکارا عمل می کنند و در مقابل یکدیگر صف آرایی می کنند و همچنین بازیگرانی که تلاش می کنند تحولات کلی را در مسیری متناسب با منافع خود سوق دهند. در این میان بازیگران عرب در خلیج فارس بازیگران اصلی هستند. به ویژه امارات در سودان و یمن تنش ایجاد می کند یا سعی می کند معادلات مورد نظر خود را در عربستان، لبنان، یمن و سوریه پیاده کند.

از منظر کلی می خواهند محور مقاومت را در منطقه تضعیف کنند. از این رو اخیرا بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان به این موضوع اشاره کرده اند که این گروه از بازیگران پشت صحنه از جریان های مخالف مقاومت در منطقه حمایت مالی و اطلاعاتی می کنند تا زمینه مانور وسیع تری را برای خود ایجاد کنند. این معادله به نوعی به تشدید فضای خشونت و درگیری در خاورمیانه کمک می کند.