روزگار عجیبی است، خاورمیانه در اوج التهاب است. اسرائیل یک نفر دیگر را ترور کرد، در حالی که امارات در رابطه با همکاری اتحادیه اروپا یک استکبار جدید دارد. همه چیز گیج شده است.
بهترین برای: روزگار عجیبی است، خاورمیانه در اوج التهاب است. اسرائیل یک نفر دیگر را ترور کرد، در حالی که امارات در رابطه با همکاری اتحادیه اروپا یک استکبار جدید دارد. همه چیز گیج شده است. به نظر می رسد وضعیت «نه جنگ، نه صلح» که سال ها در منطقه جریان دارد، دیگر ادامه نخواهد داشت.
در چنین شرایطی فردی در بی بی سی فارسی مثل فرهیختگان شبانه روز منبع رسانه شد! آیا عجیب نیست که وقتی از روشنفکران یا رسانههای مشابهی صحبت میکنیم که عمیقترین اندیشههای بنیادگرایانه را حمایت میکنند و از محل وفاداری به نظام میآیند، «تحصیلکردهها» یا دیگر رسانههای این ماهیت مدام به نفیسه کوهنورد بیبیسی مراجعه میکنند؟ آیا نزدیکی فکری نفیسه کهنورد و بی بی سی برای برخی رسانه های داخلی که پیش از این در کلاس اول بی بی سی را نقد می کردند عجیب نیست؟ مظلومیت حماس و حزب الله، شرایط منطقه و حتی شهادت مظلومیت سید حسن نصرالله، یحیی سنوار، اسماعیل هنیه این رسانه های کاملاً متضاد را به هم نزدیک کرد و آنها را همسو کرد.
جوری نام نفیسه را در سایت ها و کانال های رسانه های داخلی جستجو کنید که گویی خبرنگار رسمی رسانه های داخلی است. او بیش از بسیاری از افراد داخلی برای انعکاس وضعیت حماس و میانجیگری در آزار و اذیت اسرائیل انجام داده است، پس به ما حق تعجب بدهید.
در زیر و در ادامه نمونه هایی از ارجاعات دانشمندان به سخنان نفیسه کهنورد را آورده ایم:
نفیسه کهنورد خبرنگار بیبیسی گفت: چه بخواهیم و چه نخواهیم، قبل از 7 اکتبر، روند عادیسازی به سرعت در حال پیشرفت بود و فلسطینیها در واقع فکر میکردند که فراموش شده و زنده به گور شدهاند. 16 مهر بود که فلسطین نام و پرچمش را به یاد آورد.
نفیسه کهنورد خبرنگار بی بی سی در اظهارنظری دیگر از همبستگی ملی بین اقوام و مذاهب در لبنان در حمایت از قربانیان انفجارهای تروریستی اخیر خبر داد و گفت: حتی نام های معروف مخالف حزب الله نیز پس از انفجارها با آنها اعلام همبستگی کردند. سنی ها و حتی مسیحیان برای اهدای خون به بیمارستان ها رفتند. وحدت ملی در لبنان شکل گرفت.
محمد زعیم زاده در سرمقاله امروز روزنامه فرهیختگان با طرح این سوال که بی بی سی در لبنان چه می کند؟ یادداشتی با عنوان وجود دارد: نوشت:
اول: بی بی سی فارسی در حوادث 1401 نتیجه را اشتباه ارزیابی کرد و به چیزی شبیه به انترناسیونال ایرانی تبدیل شد و به همان سرعت و رادیکال عمل کرد. در واقع، آنها نیز از مارپیچ دشمنی آش رنج بردند، که باعث شد بی بی سی مزیت خود را به عنوان برنامه رسانه ای شاخص خود از دست بدهد و تبدیل به یک مبلغ دروغین شود. طی دو سال گذشته که این التهابات فروکش کرده، سعی کردهاند به نقش قبلی خود بازگردند و اکنون چه فرصتی بهتر از بحران گذشته برای تثبیت این نقش که گوشها از اخبار سیاسی تیزتر است؟
دوم: واضح است که بین بیبیسی و دیگر سازمانهای رسانهای، بلوک ایران اینترنشنال و بقیه رسانههای رادیکال تقسیم کار جدی وجود دارد. هم از نظر فرم، هم از نظر مستقیم و هم رادیکالیسم. بین الملل قشر توده ای از جامعه را هدف گرفت، بی بی سی فارسی قشر نخبه تر را هدف گرفت. طبیعتاً برای ارتباط با نخبگان باید پیام هایی با سبک، ادبیات و سیستم استدلالی متفاوت تولید کرد.
سوم: بی بی سی فارسی مدتی است که لایه و هسته ایدئولوژیک نظام را هدف گرفته است. انتخاب موضوعات خاص، از جمله تاریخ جنگ و آینده قدرت در ایران، نشانههای بارز این هدفگیری است. طبیعتاً برای ایجاد همدلی خبری نسبی با توجه به این طیف نیاز به طرح چنین ایده ای است. بخش های کارگردانی شده! اخبار دو خبرنگار در شبکه های اجتماعی را باید شاخصی از کارآمدی این سیاست دانست. بیبیسی به خوبی میداند که با ایجاد این گفتوگو میتوانند تا حد امکان بر سیستم ادراک این طیف در موقعیتهای سیاسی تأثیر بگذارند و در واقع کوهنورد و ناجی تلآویو هستند. اما میکروفون را برای آینده تهران گرفتند.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ