کف تابستان با نزدیکترین مردان زندگی خود با قتل چهار زن به پایان می رسد. با این حال ، جامعه هنوز درمانی برای خارج شدن از این چرخه پیدا نکرده است.
به گفته انتخابتو ، یکی از موارد خشونت علیه زنان ، کشتار “Solaya” است. نیکی مادری است که در مقابل چشمان فرزندش کشته شد و سپس توسط همسرش سوزانده شد. در این حالت ، متهم سعی کرد این جنایت را به عنوان آتش به تصویر بکشد. این مورد و ده ها نمونه مشابه ، چه رسانه و چه بی سر و صدا ، تصویری واضح از یک خانه ناامن برای زنان را تشکیل می دهند. در همین حال ، پیش نویس قانون ، که ممکن است برای چنین جنایاتی بازدارنده باشد ، سالهاست که بین دولت و پارلمان در حال گردش است.
مهداد نظری ، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه ، در مصاحبه ای با فارارو گفت که این نشان دهنده ریشه های خشونت علیه خانواده ها و زنان در جامعه است.“برای کنترل خشونت در جامعه ، سواد عاطفی جامعه باید افزایش یابد. به عنوان مثال ، بیشتر مردم ما سواد عاطفی کم هستند.” وقتی سواد عاطفی انسان کم است ، او نمی تواند با همسر و فرزندان خود ملاقات کند و نمی تواند فضایی برای گفتگو ایجاد کند. “
خشونت علیه زنان یک مسئله فردی نیست ، بلکه یک فرهنگ اجتماعی/ ایرانی است که مبتنی بر “مروات” و “تحمل” است
مهداد به نصری فارارو گفت: “اگر می خواهیم خشونت علیه زنان را عمیقاً بررسی کنیم ، باید ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه را در نظر بگیریم. این کار دوباره تکرار شد و میزان بروز هر روز افزایش می یابد. این نه تنها سطح رفتارهای فردی و دو هزار نفر ، دو هزار نفر در یک جامعه نقش دارند ، از نظر روانی ، می توان به یک روانشناس اضافه کرد ، اما فقط فرد می تواند به همان اندازه اضافه شود ؛
وی گفت: “مسئله خشونت در جامعه ما یک مسئله اجتماعی است که ناشی از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است.” اگر فرهنگ ایرانی به عمق مورد بررسی قرار می گیرد ، به عشق و تحمل نگاهی بیندازید. شعر دو متحد ، تفسیر این دو نامه/دوستان مروات و اصل اساسی فرهنگ ما با دشمنان روحانیت است. با این حال ، در عصر مدرن ، مشکلات در جامعه ما به دلیل رویارویی با مدرنیته و درک خودمان و معرفی جامعه بین سنت و مدرنیته افزایش یافته است. “
با کاهش نسبت روابط عاطفی سالم خشونت افزایش یافته است
جامعه شناس گفت: “علیرغم غنای ادبیات و فرهنگ ایران ، جامعه ایران ریشه از یک جامعه مردسالاری گرفته است و ویرانه های فرهنگ پدرسالاری هنوز دیده می شود. بنابراین ، فرهنگ غنی فارسی و ارزش های حسن نیت ، یعنی تحمل و تعالی ، تحمل و فراتر از آن ، و همچنین یک سالم و سالم و روانشناختی ، دیگری از آن است.”
“نکته دیگر این است که فرهنگ گفتگو هنوز در جامعه ما نبوده است.” این گفتگو دارای تعریف خاص و غیرنظامی است و باید در خانواده ها و مدارس آموزش دیده باشد ، اما متأسفانه خانواده های ایران اغلب مونولوگ هستند. گفتگو به این معنی است که همه بدون نیاز به پذیرش طرف مقابل ، سخنان طرف مقابل را صحبت می کنند و صحبت می کنند و در پایان هر دو بالاتر هستند. این مفهوم اطلاعات جایگزین نامیده می شود. “هنگامی که این مهارت ها وجود ندارند و آموزش نمی بینند ، جامعه به سمت خشونت خانگی حرکت می کند.”
مدارس متمرکز بر امتحانات ورودی ، تغذیه انسان/ کلمه دختران علمی و کلام مردان پرخاشگر
نظری ، “امروز ما با سواد مختلف معرفی شده توسط یونسکو روبرو هستیم ، اما این تنها یک سواد علمی و دانشگاهی در مدارس ایران است.” گفت بسیاری از امتحانات ورودی مدرسه میانگین امتیاز درجه و تمام نقاط کانونی ، تغذیه انسان را تعیین کرده اند و نه سواد عاطفی دانش آموزان را افزایش می دهند ، بلکه برای گذراندن امتحان ورودی. برای کنترل خشونت در جامعه ، سواد عاطفی جامعه باید افزایش یابد. به عنوان مثال ، بیشتر مردان ما سواد عاطفی کم دارند. هنگامی که سواد عاطفی این مرد کم است ، او نمی تواند با همسر و فرزندان خود استدلال کند و نمی تواند فضایی برای گفتگو ایجاد کند. در نتیجه ، خشونت جای خود را در جامعه سالم ، درک متقابل و پرخاشگری می گیرد. “
وی گفت: “در سالهای اخیر ، حتی در دانشگاه ها ، مردان ما نیز پشت سر می گذارند.” در دهه 1980 ، دانش آموزان پسر بسیار بهتر از دختران بودند ، هوش و انگیزه آنها بالاتر بود ، اما اکنون پسران و دختران موقعیت های معرفتی و علمی کسب می کنند. “این تفاوت باعث شده است که سخنان دختران علمی باشد ، و سخنان مردان غالباً مبتنی بر پرخاشگری برای گرفتن صندلی های خود است.”
هیچ اراده ای برای تغییر قوانین وجود نداشت
“در هر جامعه ، قوانین باید با تکامل جامعه پرداخت شود.” گفت هنگامی که قوانین تحولات اجتماعی ، نتیجه این است که خود قانون ماهیت وجود را که منجر به نابرابری ، بی عدالتی و از بین بردن عدالت می شود ، بازتولید می کند. به عنوان مثال ، سالها پیش ، ازدواج پسر عموی و پسر عموی من در آسمان بسته خواهد شد ، اما اکنون می فهمیم که چنین قانونی یک بهره برداری است. “اگرچه قانون قبیله ای به موقع عمل می کند ، اما اجرای امروز ما را دشوار می کند.”
وی گفت: “برخی از روستاها و مناطق ایران ، حتی برای مردان ، هنوز هم ازدواج اجباری وجود دارد.” نتیجه چیست؟ این شرایط منجر به پرخاشگری و خشونت می شود زیرا ما نمی توانیم دیگری را تحمل کنیم. بنابراین ، درک می شود که هیچ اراده ای برای توضیح قوانین مبتنی بر نیازها و نیازهای اجتماعی وجود ندارد. اگرچه مورد شیعه -لاو یک مورد پویا است و به روز شده است ، اگر این کار انجام شود ، می توان تغییرات قانون اساسی را در قانون ایجاد کرد. “به عنوان مثال ، ما اکنون به فکر تغییر قانون وراثت هستیم ، اما مشکلاتی وجود دارد که زندگی برخی افراد را به خطر می اندازد و خشونت های متنوعی دارد.”
“از طرف دیگر ، در خانه های ما ، تهدیدها از جنبه های بسیاری تشکیل شده است ، اما ما برنامه ای برای کنار آمدن با آن نداریم ، نه سطح سواد عاطفی و نه قوانین تغییر می کند.” اکنون رسانه ها فقط 2 درصد از این مشکلات را در بر می گیرند ، و ما از بسیاری از وقایع ، به ویژه در روستاهای دورافتاده غافل هستیم و گاهی اوقات فقط از طریق آنها می رویم. “
خشونت آموخته شده است/ جامعه نسبت به خشونت/ کودکی که منعکس کننده خشونت در خانواده خود است بی تفاوت است
“یکی از مشکلات مهم در گسترش خشونت ، یادگیری خشونت است.” گفت در جامعه ما ، اگر یک دختر و یک دختر دست به دست هم دهند ، اگر دو نفر مورد ضرب و شتم یا توهین قرار بگیرند ، غالباً واکنشی نیست. که بدتر است و چه تأثیری در وجدان عمومی جامعه بیشتر است؟ به نظر می رسد جامعه نسبت به این موضوع بی تفاوت است. کودکی که در جامعه خشن است ، او را در رفتار خود منعکس می کند. به قول فروید ، ما مانند ضبط صدا هستیم. حتی اگر هیچ خاطره ای وجود نداشته باشد ، در روح ما تجربه ای وجود دارد و می تواند آن را در موقعیت مناسب نشان دهد. “اگر کودکی چنین خشونت هایی را ببیند و آموزش مناسب را دریافت نکند ، ممکن است در آینده علت خشونت باشد.”
“به عنوان مثال ، اگر به زندگی هیتلر نگاه کنید ، بخشی از شکل گیری دیکتاتوری ، جهل ، تحقیر و ضرب و شتم در جامعه بود.” پرونده “خفاش نیمه شب” همچنین نشان می دهد که چگونه خشونت گذشته بر رفتار فرد تأثیر می گذارد. قاضی گفت اگر آنها به شما آمده بودند ، شما و شما اکنون تغییر کرده اید. به جای اقدام و واکنش جامعه ؛ هر عملی واکنشی دارد. در سیستم اجتماعی ، هنگامی که کودک خشونت دریافت می کند ، باید انتظار داشته باشیم که پرخاشگری را یاد بگیریم ، در خانواده خود تکرار کنیم و حتی ترکیبی پیچیده تر از خشونت و رفتارهای ناپایدار را ببینیم. “
رابطه مستقیمی بین شرایط اقتصادی ، ناباروری جامعه و رفتارهای تمایل وجود دارد.
نظری گفت: “هر خانواده ای در سیستم آموزش و رسانه باید با مسئله خشونت روبرو شوند ، با این مسئله که مدیریت و ریشه های خود را به رسمیت می شناسند.” گفت سواد عاطفی باید به طور مستقل و دوره ای در جامعه آموزش داده شود. درست همانطور که ما به یک درجه رانندگی احتیاج داریم ، برای این اهمیت باید آموزش اجباری باشد. روانشناسی و متخصصان جامعه شناسی باید در این آموزش نقش فعالی داشته باشند. “دولت همچنین باید یک آکادمی یا مرکز برای مقابله با خشونت ایجاد کند.”
سرانجام ، وی گفت: “این نیز در كشورهای غربی نیز رایج است ، اما تفاوت این است كه اگر یك خانواده حاوی خشونت باشد ، خانواده رها نخواهند شد ، گاهی اوقات به این دلیل كه والدین نمی توانند والدین خوبی باشند ، زیرا فرزندان ممکن است به جامعه آسیب برساند و مسئله اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد. وضعیت اقتصادی ، ناباروری جامعه ، وخیم تر جامعه و بدتر شدن بیشتر جامعه ؛
ارسال پاسخ